هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای میزان تنوع و بکارگیری الگوهای تدریس از نظر معلمان دروس علوم تجربی و تعلیمات اجتماعی در مدارس ابتدایی دخترانه و پسرانه در پایه های سوم، چهارم و پنجم بوده است. جامع? آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی پایه های سوم ، چهارم و پنجم در شهر فولادشهر می باشد که تعداد آنها 91 نفر بود و به علت محدود بودن جامعه ، پرسشنامه ها بین تمامی معلمان توزیع گردید. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بود و از پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شد . مجموعه سوالاتی به تعداد 24 سوال بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت به منظور درج در پرسشنامه فراهم شد و پس از اجرای آزمایشی پرسشنامه در جامعه محدودی - 14 نفری - پاسخ های رسیده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 78 /0 برآورد گردیده است که دارای پایایی لازم می باشد. تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. در سطح آمار توصیفی از فراوانی ، درصد میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون t مستقل و آزمون لون از نرم افزار spss استفاده شده است . نتایج بدست آمده از این پژوهش به شرح زیر است : 1- میزان تنوع و بکارگیری الگوهای خانواده پردازش اطلاعات در درس علوم تجربی نسبت به تعلیمات اجتماعی بیشتر است. 2- میزان تنوع و بکارگیری الگوهای خانواده نظام رفتاری در درس علوم تجربی نسبت به تعلیمات اجتماعی بیشتر است. 3- تفاوت معنی داری بین میزان تنوع و بکارگیری الگوهای خانواده اجتماعی و خانواد? فردی در درس علوم تجربی و تعلیمات اجتماعی وجود ندارد. 4- تفاوت معنی داری در دروس علوم تجربی و تعلیمات اجتماعی در خصوص میزان تنوع و بکارگیری الگوهای تدریس وجود دارد. 5- بین میزان تنوع و بکارگیری الگوهای مختلف تدریس از نظر معلمان دروس علوم تجربی و تعلیمات اجتماعی در مدارس دخترانه و پسرانه تفاوت معنی داری وجود ندارد.