نام پژوهشگر: سمانه اکبرزاده
سمانه اکبرزاده محمد جواد مهدوی
در این پژوهش بر آنیم تا کهن الگوهای آنیما و آنیموس را در داستان اصلی و برخی داستان های فرعی هزار و یک شب مورد بررسی قرار دهیم. در داستان اصلی هزار و یک شب آنیما در قالب فرافکنی بر زنانی که شهریار با آنان روبه رو می شود، در سطحی غریزی و بدوی رخ می نماید و در مقابل، شهرزاد با الهام از روان مردانه ی خود (آنیموس)، چاره جویی می کند و به قصد خودآگاه نمودن محتویات ناخودآگاه روان شهریار به قصّه گویی می پردازد. سطح شهوانی آنیما در داستان های فرعی نیز قابل پی گیری است. هم چنین آنیما در داستان های فرعی در قالب فرافکنی ها و ویژگی هایی نظیر ایجاد ارتباط میان خودآگاه و ناخودآگاه، برخورداری از دانش سرّی و خرد و حکمت نمود پیدا می کند. از سوی دیگر، نقش حیاتی آنیموس و بهره مندی آن از ابزار کلام، امّا در نمودی جمعی، در داستان های فرعی دیده می شود. آنیموس هم چنین به صورت میانجی میان خودآگاه و ناخودآگاه، روح خلّاق و قهرمان نیز جلوه می کند.