برون گرایان معاشرتی هستند و از نظر اجتماعی جورند. به سوی دیگران و به دنیای بیرونی گرایش دارند. درونگرایان در خود فرو رفته و اغلب کمرو هستند و به تمرکز بر خودشان ، افکار و احساساتشان گرایش دارند. از سوی دیگر آیزنک علاوه بر افزودن بعد یا تیپ روان رنجوری به ابعاد شخصیت معتقد بود برون گرایان مصاحبت با دیگران را ترجیح می دهندو تمایل دارند بسیار مردم آمیز، تکانشی جو، سلطه گر و خطرجو باشند.و درون گرایان نقطه مقابل آنها هستند. آیزنک علاقمند بود بداند که آنها از نظر زیستی و ژنتیکی چه فرقی با هم دارند. او نتیجه گرفت درون گرایان و برون گرایان از نظر سطح پایه انگیختگی مغزی با یکدیگر فرق دارند. درون گرایان سطح انگیختگی بالا و برون گرایان سطح انگیختگی کمتری دارند. در نتیجه آنها شدید تر از برونگرایتان به تحریک حسی واکنش نشان می دهند.(همان منبع) آیزنک در نخستین تحققات خود به دو بعد شخصیت دست یافت و آنها را درون گرا- برون گرا و آزرده خو نام نهاد. رابطه این دو بعد اصلی شخصیت با طبایع چهارگانه توسط پزشکان یونانی بقراط و گالن معرفی شده است. به نظر آیزنک، معمولاً فرد برون گرا فردی است اجتماعی، علاقه مند به مهمانی، دارای دوستان فراوان و طالب هیجان که بدون تفکر و اندیشه و بصورت تکانشی عمل می کند. فرد درون گرا بر خلاف خصوصیات بالا، فردی است آرام، در خود فرو رفته ، خود دار و تأملی که به احساسات آنی اعتماد نمی کند و زندگی با نظم و قاعده را بر زندگی بر مبنای شانس و خطر ترجیح می دهد. درون گرایان در مدرسه موفق تر عمل می کنند . این موفقیت به خصوص در درس های پیشرفته تر آشکار است. همین طور دانشجویانی که به دلایل درسی ترک تحصیل می کنند ، بیشتر بررون گرا هستند. ولی افرادی که به دلایل روانی از تحصیل باز می مانند، بیشتر برون گرا هستند.از میان این چهار دسته ، عوامل شخصیتی بیش از همه مورد مطالعه قرار گرفته است. عوامل شخصیتی متعددی چون اضطراب عمومی، خود پنداره، تیپ شخصیتیa، الگو برداری، خودکارآمدی، سرسختی روانشناختی، منبع کنترل، هوش، راهبردهای شناختی و سایر ویژگی های شخصیتی در رابطه با اضطراب امتحان مورد مطالعه قرار گرفته اند.

سازمان ها برای انجام مأموریت ها و دستیابی به اهداف خود دارای منابع و دارایی ها ی متعددی می باشند. برخی از این منابع و دارایی ها بسیار ارزشمند و راهبردی هستند که برای کسب مزیت رقابتی سازمان نقش محوری دارند. دانش، برای تمام سازمان ها از جمله ی این منابع و دارایی ها است، به طوری که صاحب نظران علم مدیریت، دانش را جایگزین نهایی تولید، ثروت و سرمایه پولی می دانند. در این بین بررسی تاثیرات مدیریت دانش بر بهبود عملکرد سازمانها به منظور برنامه ریزی برای رشد و توسعه دانش در سازمان ها ضروری می باشد. یکی از عوامل موثر در عمکرد سازمانها عملکرد کارکنان می باشد که متاسفانه در تحقیقات قبلی بررسی رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد کارکنان به طور شفاف بیان نشده که به منظور پرکردن این شکاف تحقیقاتی در این تحقیق به بررسی تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد کارکنان شرکت پارس خودرو پرداخته می شود. با بررسی ادبیات مربوطه، ابعاد مدیریت دانش شامل کسب دانش، ذخیره دانش، توزیع دانش و به کارگیری دانش معرفی شده و همچنین ابعاد عملکرد کارکنان توسعه عملکرد در مهارت های انسانی، فنی و ادراکی بیان شده است. فرضیات این پژوهش به بررسی تاثیرات نظام مدیریت دانش ( کسب ،ذخیره ، توزیع و بکارگیری دانش ) بر ارتقای عملکرد کارکنان از دیدگاه های مهارتهای انسانی و مهارتهای ادراکی و مهارتهای فنی پرداخته است . روش تحقیق توصیفی از شاخه پیمایشی می باشد. همچنین از لحاظ هدف نیز ، تحقیق حاضر کاربردی است. توصیفی از این جهت که تصویری از وضع موجود ارائه می دهد و پیمایشی از این جهت که گردآوری داده های مورد نظر از طریق نمونه گیری از جامعه و در یک تحقیق میدانی انجام می گیرد و از نظر ارتباط بین متغیرها از نوع همبستگی و از لحاظ زمانی مقطعی می باشد. در نتیجه با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون مشخص شده است که هرچه مدیریت دانش توسعه یابد، عملکرد کارکنان شرکت پارس خودرو بهبود می باید. همچنین توسعه هریک از ابعاد مدیریت دانش شامل کسب دانش، ذخیره دانش، توزیع دانش و به کارگیری دانش بر بهبود مهارتهای انسانی، ادراکی و فنی کارکنان پارس خودرو موثر است. نتایج این تحقیق می تواند برای مدیران سازمان های مختلف با هر اندازه و محصولی جهت بهبود وضعیت عملکرد کارکنان از طریق مدیریت دانش مفید واقع شود .استفاده کنندگان از این تحقیق کلیه سازمانها به خصوص سازمانهای متوسط و بزرگ که با نیروی انسانی بیشتری نسبت به سازمانهای کوچکتر برخوردارند می باشد در کل استفاده کنندگان تحقیق می تواند شامل سازمانهای زیر باشد: - شرکت های تولیدی، خدماتی،تجاری و بازرگانی - بخش های دولتی و سازمانهای غیر انتفاعی