نام پژوهشگر: فاطمه امانی توانی

نقش آموزه مهدویت در تحولات سیاسی اجتماعی ایران معاصر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1389
  فاطمه امانی توانی   نجف لک زایی

پرسش اصلی رساله حاضر این است که نقش آموزه مهدویت در تحولات سیاسی – اجتماعی ایران معاصر چیست؟ در پاسخ به سوال اصلی این فرضیه ارائه شده که آموزه های مهدویت در تحولات سیاسی – اجتماعی ایران در سه حوزه شناخت ها، گرایشات و رفتارها همواره دارای تأثیرات سلبی و ایجابی بوده است. نظریه محتوای باطنی انسان از شهید صدر و نظریه تغییر شهید مطهری و نظریه انسان شناسی امام خمینی(ره) مبانی تئوریک این رساله را تشکیل می دهد. طبق نظریه شهید صدر، فکر و اراده دو عنصر تشکیل دهنده ضمیر انسان هستند که سازنده حرکت تاریخ است و رابطه میان محتوای باطنی انسان و روبنای اجتماعی و تاریخی یک رابطه تابع و متبوع یا علت و معلول است و مصداق آیه 11 سوره رعد که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند قرار می گیرد. در ایران ما شاهد تحولاتی در مبانی اصیل اسلام در حوزه های مهدویت هستیم، تحولاتی که ریشه در تغییر افکار و اندیشه ها و اراده و اختیار از سوی دیگر دارد. از این رو در این رساله ارتباط میان جریانهای مهدویت با تحولات ایران از دو دیدگاه سلبی و ایجابی و در سه حوزه تأثیرات شاختی (کلامی اعتقادی)، گرایشی (اخلاقی) و رفتارها (فقهی) مورد بررسی قرار گرفته است. در حوزه تأثیرات ایجابی و سلبی مهدویت در عصر قاجاریه، نهاد مرجعیت که ناشی از پیروزی گرایش اصولی ها بر اخباری ها است شکل می گیرد که قائل به مسدود نبودن باب اجتهاد در دوره غیبت بودند. اما از سوی دیگر مکاتب انحرافی، شیخیه، بابیت و بهائیت شکل می-گیرند که با عقاید انحرافی خود تحول و تغییرات مهمی را در حوزه مهدویت و تحولات اجتماعی به دنبال دارند. در عصر پهلوی نیز در حوزه تأثیرات ایجابی و سلبی، امام به عنوان نائب امام(ع) رهبری جامعه را بر عهده می گیرد و بیداری ملت در مقابل رژیم را ناشی از برکت اسلام و متأثر از مبانی و مفاهیم مهدویت توصیف می کنند و با طرح حکومت اسلامی، به رهبری فقیه جامع الشرایط آن را حکومت مطلوب در عصر غیبت معرفی می کنند. اما از دیدگاه تأثیرات سلبی، انجمن حجتیه در این عصر شکل می گیرد که اقدام به تشکیل هر حکومت اسلامی در دوران غیبت را به معنای اتمام رسالت قائل شدن برای امام زمان(عج) می پندارند و با طرح مبانی اعتقادی خود به طرد مبانی و مفاهیم مهدویت می پردازند.