نام پژوهشگر: فاطمه نوبخت
فاطمه نوبخت محسن شوکت فدایی
بهره وری بعنوان یکی از شاخص های کارآمدی بخش ها و فعالیت های مختلف اقتصادی محسوب می شود و معیاری مناسب جهت ارزیابی عملکرد بنگاهها، سازمان ها و تعیین میزان موفقیت آنها در رسیدن به اهداف می باشد. گرچه امروزه مفهوم بهره وری فراتر از یک معیار و بعنوان یک فرهنگ و نگرش به کار و زندگی مطرح شده است، اما هنوز اهمیت اندازه گیری کمی بهره وری به قوت خود باقی مانده است و بعنوان مهمترین شاخص در ارزیابی اقتصادی دارای کاربرد فراوان در مطالعات تجربی است. سرمایه در فرآیند توسعه اقتصادی از عوامل کلیدی به شمار می رود. اهمیت سرمایه به این دلیل است که موجبات افزایش بهره وری سایر عوامل تولید را فراهم می کند. لذا در این تحقیق با توجه به اهمیت مقوله سرمایه در بخش کشاورزی، به محاسبه بهره وری متوسط و نهایی سرمایه در بخش های کشاورزی و صنعت و معدن با استفاده از برآورد تابع تولید(برآورد توابع تولید : کاب داگلاس، ترانسندنتال و ترانسلوگ و انتخاب تابع بهینه کاب داگلاس) با استفاده از آمار سری زمانی 1350 تا 1386 و مقایسه آنها با یکدیگر، محاسبه بهره وری نهایی بخش کشاورزی و شاخص icor یا نسبت افزایش سرمایه به افزایش تولید بخش های مختلف اقتصادی کشور پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که میانگین بهره وری متوسط سرمایه معادل 895/0 می باشد که نشانگر این مطلب است که طی این دوره در بخش کشاورزی کشور، به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 895/0 ارزش افزوده ایجاد شده است. بعبارت دیگر برای ایجاد یک ریال ارزش افزوده در بخش کشاورزی، 12/1 ریال سرمایه لازم است. این درحالی است که میانگین بهره وری متوسط در بخش صنعت و معدن طی همین دوره، معادل 49/0 و در بخش نفت و گاز معادل 75/0 می باشد و نشانگر این است که در بخش صنعت و معدن به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 5/0 ارزش افزوده ایجاد شده است و در بخش نفت و گاز، به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 75/0 ارزش افزوده ایجاد شده است. همچنین نتایج محاسبه بهره وری نهایی حاکی از آنست که بهره وری نهایی سرمایه طی دوره مورد مطالعه بطور متوسط برابر 52/0 می باشد که نشان می دهد به ازای یک ریال تغییر در موجودی سرمایه سال جاری، 52/0 ریال تغییر در ارزش افزوده سال آتی این بخش ایجاد می شود. نتایج محاسبات شاخص icor طی سالها و دوره های مختلف نیز نشان می دهد که شاخص icor در تمامی دوره های مورد بررسی در بخش کشاورزی، پایین تر از دیگر بخش ها می باشد. مقایسه شاخص مذکور در بخش های مختلف اقتصادی نشان می دهد که در مجموع بخش کشاورزی نسبت به بخش های دیگر به لحاظ سرمایه گذاری و بازده و کارایی سرمایه، وضعیت مطلوب تری دارد. تمامی محاسبات نشان می دهد که بخش کشاورزی علی رغم توان بالای برگشت سرمایه و کارایی بیشتر سرمایه نسبت به دیگر بخش ها، همچنان مورد بی مهری و عدم موفقیت در جذب سرمایه بخصوص از جانب بخش خصوصی مواجه می شود که این امر می تواند ناشی از عوامل درونی و بیرونی متعددی باشد که در این راستا، پیشنهاداتی نیز ارائه شده است. واژگان کلیدی: تابع تولید کاب داگلاس، تابع تولید ترانسندنتال، تابع تولید ترانسلوگ،بهره وری متوسط، بهره وری نهایی،ارزش افزوده، اقتصادسنجی بهره وری بعنوان یکی از شاخص های کارآمدی بخش ها و فعالیت های مختلف اقتصادی محسوب می شود و معیاری مناسب جهت ارزیابی عملکرد بنگاهها، سازمان ها و تعیین میزان موفقیت آنها در رسیدن به اهداف می باشد. گرچه امروزه مفهوم بهره وری فراتر از یک معیار و بعنوان یک فرهنگ و نگرش به کار و زندگی مطرح شده است، اما هنوز اهمیت اندازه گیری کمی بهره وری به قوت خود باقی مانده است و بعنوان مهمترین شاخص در ارزیابی اقتصادی دارای کاربرد فراوان در مطالعات تجربی است. سرمایه در فرآیند توسعه اقتصادی از عوامل کلیدی به شمار می رود. اهمیت سرمایه به این دلیل است که موجبات افزایش بهره وری سایر عوامل تولید را فراهم می کند. لذا در این تحقیق با توجه به اهمیت مقوله سرمایه در بخش کشاورزی، به محاسبه بهره وری متوسط و نهایی سرمایه در بخش های کشاورزی و صنعت و معدن با استفاده از برآورد تابع تولید(برآورد توابع تولید : کاب داگلاس، ترانسندنتال و ترانسلوگ و انتخاب تابع بهینه کاب داگلاس) با استفاده از آمار سری زمانی 1350 تا 1386 و مقایسه آنها با یکدیگر، محاسبه بهره وری نهایی بخش کشاورزی و شاخص icor یا نسبت افزایش سرمایه به افزایش تولید بخش های مختلف اقتصادی کشور پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که میانگین بهره وری متوسط سرمایه معادل 895/0 می باشد که نشانگر این مطلب است که طی این دوره در بخش کشاورزی کشور، به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 895/0 ارزش افزوده ایجاد شده است. بعبارت دیگر برای ایجاد یک ریال ارزش افزوده در بخش کشاورزی، 12/1 ریال سرمایه لازم است. این درحالی است که میانگین بهره وری متوسط در بخش صنعت و معدن طی همین دوره، معادل 49/0 و در بخش نفت و گاز معادل 75/0 می باشد و نشانگر این است که در بخش صنعت و معدن به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 5/0 ارزش افزوده ایجاد شده است و در بخش نفت و گاز، به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 75/0 ارزش افزوده ایجاد شده است. همچنین نتایج محاسبه بهره وری نهایی حاکی از آنست که بهره وری نهایی سرمایه طی دوره مورد مطالعه بطور متوسط برابر 52/0 می باشد که نشان می دهد به ازای یک ریال تغییر در موجودی سرمایه سال جاری، 52/0 ریال تغییر در ارزش افزوده سال آتی این بخش ایجاد می شود. نتایج محاسبات شاخص icor طی سالها و دوره های مختلف نیز نشان می دهد که شاخص icor در تمامی دوره های مورد بررسی در بخش کشاورزی، پایین تر از دیگر بخش ها می باشد. مقایسه شاخص مذکور در بخش های مختلف اقتصادی نشان می دهد که در مجموع بخش کشاورزی نسبت به بخش های دیگر به لحاظ سرمایه گذاری و بازده و کارایی سرمایه، وضعیت مطلوب تری دارد. تمامی محاسبات نشان می دهد که بخش کشاورزی علی رغم توان بالای برگشت سرمایه و کارایی بیشتر سرمایه نسبت به دیگر بخش ها، همچنان مورد بی مهری و عدم موفقیت در جذب سرمایه بخصوص از جانب بخش خصوصی مواجه می شود که این امر می تواند ناشی از عوامل درونی و بیرونی متعددی باشد که در این راستا، پیشنهاداتی نیز ارائه شده است. واژگان کلیدی: تابع تولید کاب داگلاس، تابع تولید ترانسندنتال، تابع تولید ترانسلوگ،بهره وری متوسط، بهره وری نهایی،ارزش افزوده، اقتصادسنجی بهره وری بعنوان یکی از شاخص های کارآمدی بخش ها و فعالیت های مختلف اقتصادی محسوب می شود و معیاری مناسب جهت ارزیابی عملکرد بنگاهها، سازمان ها و تعیین میزان موفقیت آنها در رسیدن به اهداف می باشد. گرچه امروزه مفهوم بهره وری فراتر از یک معیار و بعنوان یک فرهنگ و نگرش به کار و زندگی مطرح شده است، اما هنوز اهمیت اندازه گیری کمی بهره وری به قوت خود باقی مانده است و بعنوان مهمترین شاخص در ارزیابی اقتصادی دارای کاربرد فراوان در مطالعات تجربی است. سرمایه در فرآیند توسعه اقتصادی از عوامل کلیدی به شمار می رود. اهمیت سرمایه به این دلیل است که موجبات افزایش بهره وری سایر عوامل تولید را فراهم می کند. لذا در این تحقیق با توجه به اهمیت مقوله سرمایه در بخش کشاورزی، به محاسبه بهره وری متوسط و نهایی سرمایه در بخش های کشاورزی و صنعت و معدن با استفاده از برآورد تابع تولید(برآورد توابع تولید : کاب داگلاس، ترانسندنتال و ترانسلوگ و انتخاب تابع بهینه کاب داگلاس) با استفاده از آمار سری زمانی 1350 تا 1386 و مقایسه آنها با یکدیگر، محاسبه بهره وری نهایی بخش کشاورزی و شاخص icor یا نسبت افزایش سرمایه به افزایش تولید بخش های مختلف اقتصادی کشور پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که میانگین بهره وری متوسط سرمایه معادل 895/0 می باشد که نشانگر این مطلب است که طی این دوره در بخش کشاورزی کشور، به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 895/0 ارزش افزوده ایجاد شده است. بعبارت دیگر برای ایجاد یک ریال ارزش افزوده در بخش کشاورزی، 12/1 ریال سرمایه لازم است. این درحالی است که میانگین بهره وری متوسط در بخش صنعت و معدن طی همین دوره، معادل 49/0 و در بخش نفت و گاز معادل 75/0 می باشد و نشانگر این است که در بخش صنعت و معدن به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 5/0 ارزش افزوده ایجاد شده است و در بخش نفت و گاز، به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 75/0 ارزش افزوده ایجاد شده است. همچنین نتایج محاسبه بهره وری نهایی حاکی از آنست که بهره وری نهایی سرمایه طی دوره مورد مطالعه بطور متوسط برابر 52/0 می باشد که نشان می دهد به ازای یک ریال تغییر در موجودی سرمایه سال جاری، 52/0 ریال تغییر در ارزش افزوده سال آتی این بخش ایجاد می شود. نتایج محاسبات شاخص icor طی سالها و دوره های مختلف نیز نشان می دهد که شاخص icor در تمامی دوره های مورد بررسی در بخش کشاورزی، پایین تر از دیگر بخش ها می باشد. مقایسه شاخص مذکور در بخش های مختلف اقتصادی نشان می دهد که در مجموع بخش کشاورزی نسبت به بخش های دیگر به لحاظ سرمایه گذاری و بازده و کارایی سرمایه، وضعیت مطلوب تری دارد. تمامی محاسبات نشان می دهد که بخش کشاورزی علی رغم توان بالای برگشت سرمایه و کارایی بیشتر سرمایه نسبت به دیگر بخش ها، همچنان مورد بی مهری و عدم موفقیت در جذب سرمایه بخصوص از جانب بخش خصوصی مواجه می شود که این امر می تواند ناشی از عوامل درونی و بیرونی متعددی باشد که در این راستا، پیشنهاداتی نیز ارائه شده است. واژگان کلیدی: تابع تولید کاب داگلاس، تابع تولید ترانسندنتال، تابع تولید ترانسلوگ،بهره وری متوسط، بهره وری نهایی،ارزش افزوده، اقتصادسنجی بهره وری بعنوان یکی از شاخص های کارآمدی بخش ها و فعالیت های مختلف اقتصادی محسوب می شود و معیاری مناسب جهت ارزیابی عملکرد بنگاهها، سازمان ها و تعیین میزان موفقیت آنها در رسیدن به اهداف می باشد. گرچه امروزه مفهوم بهره وری فراتر از یک معیار و بعنوان یک فرهنگ و نگرش به کار و زندگی مطرح شده است، اما هنوز اهمیت اندازه گیری کمی بهره وری به قوت خود باقی مانده است و بعنوان مهمترین شاخص در ارزیابی اقتصادی دارای کاربرد فراوان در مطالعات تجربی است. سرمایه در فرآیند توسعه اقتصادی از عوامل کلیدی به شمار می رود. اهمیت سرمایه به این دلیل است که موجبات افزایش بهره وری سایر عوامل تولید را فراهم می کند. لذا در این تحقیق با توجه به اهمیت مقوله سرمایه در بخش کشاورزی، به محاسبه بهره وری متوسط و نهایی سرمایه در بخش های کشاورزی و صنعت و معدن با استفاده از برآورد تابع تولید(برآورد توابع تولید : کاب داگلاس، ترانسندنتال و ترانسلوگ و انتخاب تابع بهینه کاب داگلاس) با استفاده از آمار سری زمانی 1350 تا 1386 و مقایسه آنها با یکدیگر، محاسبه بهره وری نهایی بخش کشاورزی و شاخص icor یا نسبت افزایش سرمایه به افزایش تولید بخش های مختلف اقتصادی کشور پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که میانگین بهره وری متوسط سرمایه معادل 895/0 می باشد که نشانگر این مطلب است که طی این دوره در بخش کشاورزی کشور، به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 895/0 ارزش افزوده ایجاد شده است. بعبارت دیگر برای ایجاد یک ریال ارزش افزوده در بخش کشاورزی، 12/1 ریال سرمایه لازم است. این درحالی است که میانگین بهره وری متوسط در بخش صنعت و معدن طی همین دوره، معادل 49/0 و در بخش نفت و گاز معادل 75/0 می باشد و نشانگر این است که در بخش صنعت و معدن به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 5/0 ارزش افزوده ایجاد شده است و در بخش نفت و گاز، به ازای هر یک ریال سرمایه گذاری، 75/0 ارزش افزوده ایجاد شده است. همچنین نتایج محاسبه بهره وری نهایی حاکی از آنست که بهره وری نهایی سرمایه طی دوره مورد مطالعه بطور متوسط برابر 52/0 می باشد که نشان می دهد به ازای یک ریال تغییر در موجودی سرمایه سال جاری، 52/0 ریال تغییر در ارزش افزوده سال آتی این بخش ایجاد می شود. نتایج محاسبات شاخص icor طی سالها و دوره های مختلف نیز نشان می دهد که شاخص icor در تمامی دوره های مورد بررسی در بخش کشاورزی، پایین تر از دیگر بخش ها می باشد. مقایسه شاخص مذکور در بخش های مختلف اقتصادی نشان می دهد که در مجموع بخش کشاورزی نسبت به بخش های دیگر به لحاظ سرمایه گذاری و بازده و کارایی سرمایه، وضعیت مطلوب تری دارد. تمامی محاسبات نشان می دهد که بخش کشاورزی علی رغم توان بالای برگشت سرمایه و کارایی بیشتر سرمایه نسبت به دیگر بخش ها، همچنان مورد بی مهری و عدم موفقیت در جذب سرمایه بخصوص از جانب بخش خصوصی مواجه می شود که این امر می تواند ناشی از عوامل درونی و بیرونی متعددی باشد که در این راستا، پیشنهاداتی نیز ارائه شده است