نام پژوهشگر: حسین الله وردی
حسین الله وردی علی فتح طاهری
محوری ترین مفهوم در فلسفه ی شلینگ، مفهوم "این همانی" و دغدغه ی اصلیِ او نظام سازی و یافتن وحدت میان مفاهیم متضاد فلسفی است. او برای نیل به این مقصود، مفهوم "این همانی مطلق" را مطرح می کند و روش دستیابی به این وحدت فراگیر را "شهود عقلی" می داند. ایده آلیسم شلینگ با تصویر نمودن وضعیت نخستینِ جهان که در آن "این همانی مطلق" حاکم است، ما را به مفهوم امر مطلق نزدیک می کند و آن را به ما می شناساند. از نظر شلینگ وضعیتِ بی تفاوتیِ امر مطلق را، می توان به صورت کلّیتی یکپارچه شهود کرد. اما امر مطلق در این شرایط، به هیچ وجه فاقد تضاد نیست، بلکه به جهت امور بالقوه ی بی شماری که در دل آن جای دارد، می توان آن را بسترِ پیدایش تضادهای بیکرانی دانست که اکنون پیرامون ما را فراگرفته اند. طرح چنین دیدگاهی، شلینگ را قادر می سازد که فرآیندهای طبیعی و ذهنی و کنش ها و واکنش های پیچیده ی آن را در قالب مفهوم ایده آلیستیِ "این همانی" تبیین کند. شلینگ در دوره های مختلف تفکر خود، از یک سو به شرح و تفسیر طبیعت به منزله ی تمامیتی از ساحت ابژکتیو می پردازد و از سوی دیگر به بررسی معرفت انسان و نسبتِ سوژه با این قلمرو مشغول است. به این منظور، شلینگ روشی ابداع می کند که بعدها هگل آن را "دیالکتیک" می نامد. در این روش، دو مولفه ی تز و آنتی تز در مقابل هم قرار می گیرند و پیوند میان آن دو از طریق مولفه ی سوم یعنی سنتز که عاملی میانجی گر است، برقرار می شود و به این ترتیب خود-آگاهی غنا می یابد. او با طرح این روش، نه تنها به تبیین تاریخیِ معرفت می پردازد، بلکه در قالب آن، دوگانگی سوژه و ابژه را به یگانگی بدل می کند و همین روش را در بررسی معضلات کلامی نیز مورد استفاده قرار می دهد و به این طریق به تبیین کمال مطلق الهی از یک سو و آزادی انسان از سوی دیگر می پردازد.