نام پژوهشگر: منصوره برزگرکلورزی
منصوره برزگرکلورزی محمد حسن حایری
چیکیده: عطار در منطق الطیر طریق سلوک را دارای هفت وادی می داند: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا. در این مثنوی سالک با شیخ عطار سفر اول را طی می کند. هفت وادی همان اطوار سبعه سفر اول هستند که او به زبان عارفانه خود آنها را بیان می کند و در نهایت سالکان عطار نیز چون عارف در سفر اول به فنا در ذات الهی می رسد. در دومین مثنوی عطار که مصیبت نامه است، سالک که فکر قلبی است سیر آفاقی و انفسی در میان تمام کائنات آغاز می کند و سرانجام پیامبر اکرم او را به سوی پنج وادی راهنمایی می کند که عبارتند از حس، خیال، عقل، دل و جان. سالک در وادی آخر متوجه می شود، در تمام جهان تنها یک حقیقت است و آن ذات اقدس خداوند است. این منظومه در واقع با سفر دوم عرفا مرتبط است چرا که در این مثنوی، سالک سفر در ذات دارد و او در دریای جان غرق می شود و برای ادامه سفر خود آماده می شود که شیخ عطار آن را در کتاب دیگری آورده است. آن کتاب الهی نامه است که در آن شیخ برای جان، شش پسر در نظر می گیرد در واقع شش وادی که سالک باید از آنها عبور کند. نفس، آرزوی شهوت دارد. شیطان با وساوس خود او را گمراه می کند. عقل خواهان جاه است. علم در پی چیزهای بی اهمیت می رود در حالیکه علم واقعی، علم کشف اسرار است. فقر پادشاهی ناپایدار دنیوی را می طلبد و در نهایت توحید کل است که دین و دنیا را با هم می خواهد. این مثنوی ادامه سفر دوم است که سالک در آن به عبودیت می رسد و دیگر خود را در میان نمی بیند. درآخرین منظومه، اسرارنامه شیخ وادیی نیاورده است و خطاب به انسان هیجده مقاله را سروده و در آنها بتدریج همراه سالک سفر سوم نیز به پایان می رساند. در این سفر سالک در عوالم جبروت و ملکوت و ناسوت سفر می کند و از صفات و افعال الهی خبر می دهد اما به مقام نبوت نمی رسد. در پایان این سفر است که سالک عطار به مقام علوی می رسد و پند و اندرز می دهد و می تواند از ذات و صفات الهی خبر دهد. شیخ عطار سفر چهارم را چون برای انبیا و کاملان راه است و نه برای سالکان، در مثنوی های خود نیاورده است. کلید واژه: عطار، عرفان، سفر، وادی، سلوک