نام پژوهشگر: شیرمحمد محمدپور
شیرمحمد محمدپور محسن بهشتی سرشت
چکیده: آشنایی و برخورد فرهنگ ایرانی ـ اسلامی با فرهنگ غرب و دستاوردهای تمدنی آن، موجب گردید که در محافل آن روز بحث نحوه برخورد با این فرهنگ مطرح شود. در بین متفکرین ایرانی سه نوع واکنش شناخته شده نسبت به تمدن غرب مطرح گردید: دیدگاه غربگرا، دیدگاه سنتگرا، دیدگاه احیاگرا. عده ای از متفکرین و اندیشمندان دوره رضاشاه تحت تأثیر فضای ایجاد شده دراین دوره، در راستای عرفی سازی دین شروع به فعالیت و نظریه پردازی پیرامون اصلاح قرائت موجود ازدین نمودند. تأکید بیش از حد آنها بر تصفیه و پیرایش اسلام به خصوص مذهب تشیع موجب گردید که در برخی از عقاید و اصول بطور غیر تخصصی وارد گشته و به انتقاد و ایراد و شبهه افکنی بپردازند. آنان با تکیه بر عقل فردی، به عنوان معیاری معتبر برای سنجش احکام الهی، بسیاری از اعتقادات شیعی را به چالش کشیدند. از جمله این افراد احمد کسروی، علی اکبر حکمی زاده، شریعت سنگلجی را می توان نام برد. دراین راستا مطالعه عملکرد و نظریات و اندیشه های تجدید نظرطلبان دینی این دوره و تسامح حکومت در قبال جریانات اصلاح دینی از دو جهت قابل تأمل است؛ یکی آزادی این جریانات در انجام فعالیتهای تبلیغی و چاپ بدون منع آثارشان از سوی حکومت، و دیگر وجود فضای فعالیت آزادانه در جهت نقد دین و سعی دولت در راستای ارائه قرائتی سکولار از دین. به نظر می رسد این عوامل می تواند نشانگر ارتباطی، هر چند تصادفی، بین طرح آراء و دیدگاههای متفکرین جریان اصلاح دین و سیاستهای نوسازی حکومت پهلوی باشد. موضوع ورود غیرتخصصی به دین و خدشه دارشدن آن و مقام روحانیت، مخالفت شدید روحانیون و از جمله امام خمینی(ره) را موجب گردید. در این میان، نقش امام خمینی(ره) به عنوان یک روحانی آگاه به مسائل جامعه، و مدرس حوزه علمیه قم از اهمیت بالایی برخوردار است. وی با نگارش کتاب کشف الأسرار با استناد به آیات قرآن و احادیث معتبر واستدلالهای منطقی به مواجهه بااین تفکرات برخاست. این پژوهش با رویکردی تطبیقی وبا استفاده از روش «توصیفی ـ تحلیلی» در صدد است با طرح افکار و اندیشه های کسروی، حکمی زاده وشریعت سنگلجی و مطابقت آن با آراء و نظرات امام خمینی(ره)، تحلیلی از تقابل اندیشه های اصلاح دینی در دوره پهلوی اول ارائه دهد.