نام پژوهشگر: آرش مانی کازرون

مقایسه پروفایل های عملکرد نوروسایکولوژیک، هوش و حافظه، در بین سالمندان مبتلا به دمانس، افسردگی و سالمندان بهنجار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  آرش مانی کازرون   حسن حق شناس

مقدمه: با افزایش سن و ورود به مرحله سالمندی و پیری افراد دچار مشکلات و نقص های آشکار و نا آشکاری در ابعاد رفتاری می شوند که ناتوانی هایی را برای آنها به همراه خواهد داشت. ارزیابی های عصب ـ روانشناسی می تواند شدت، الگو و میزان پیشروی ناتوانی ها و ضعف های شناختی را اندازه گیری کند، و اطلاعات مفیدی از تشخیص زود هنگام، تشخیص افتراقی بین دمانس، افسردگی عمده و سالمندی بهنجار فراهم کند و نیمرخی از قوت ها و ضعف های بیماران ارایه دهد. هدف: از پژوهش حاضر تهیه پروفایل تشخیصی عصب ـ روانشناختی جهت افتراق سالمندان بهنجار، مبتلا به دمانس و مبتلا به افسردگی می باشد. روش: طرح این پژوهش غیر تجربی از نوع پس رویدادی است, که در آن آزمودنی ها شامل 29 مرد و 49 زن با میانگین سنی41/72 بوده که به روش در دسترس بر اساس ابتلا به دمانس(31نفر)، افسردگی(22نفر) و بهنجار(25نفر) از بین مراجعان کانون های سالمندان و مراکز درمانی شهر شیراز انتخاب شده اند و کلیه آنها به آزمون خواندن بزرگسالان فارسی،آزمون تجدیدنظر شده حافظه وکسلر، فرم خلاصه آزمون تجدید نظر شده هوشی وکسلر و آزمون یادگیری کلامی کالیفرنیا پاسخ داده اند. نتایج: حاصل از پژوهش حاضر بر این نکته تأکید داشته که سالمندان در مهارت های عصب ـ روانشناسی خود دچار افت هایی می شوندکه با توجه به نوع اختلال و یا بهنجار بودن متفاوت می باشد.سالمندان مبتلا به دمانس نقص های بیشتری نسبت به سالمندان افسرده و بهنجار دارند و این تفاوت بطور کلی از لحاظ آماری معنی دار می باشد، ولی اگرچه میانگین عملکرد سالمندان افسرده نسبت به سالمندان بهنجار پایین تر می باشد ولی این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد. می توان از این نقایص عصب ـ روانشناسی جهت ارزیابی های بالینی بیماران نیز استفاده کرد. نتایج نشان داد که این ابزارها به صورت انفرادی توانایی تشخیصی بین 64% تا 76% را دارند و زمانی که کلیه آزمون ها توأم با هم در نظر گرفته می شوند، میزان پیش بینی کنندگی تا 81% افزایش یافته است. بحث و نتیجه گیری: پیرشدن فرایندی اجتناب ناپذیر است که بر روی همه جنبه های زندگی تأثیر می گذارد. این مرحله از زندگی با دامنه گسترده ای از تغییرات فیزیولوژیکی، روان شناختی و به ویژه افت شناختی رابطه دارد که به فقدان استقلال و پایین آمدن کیفیت زندگی منجر می شود. درک مکانیزم های اساسی پیری شناختی ممکن است اصلی را برای پیشگیری جدید و مداخلات بهبود یابنده فراهم کند. از آنجایی که تمیز دادن تغییرات وابسته به سن از فرایندهای پاتولوژیکی مربوط به پیری دشوار است، اینها یک تلاش چالش انگیزی را می طلبد.