نام پژوهشگر: محمدرضا حبیبی×
محمدرضا حبیبی× سید سپهر قاضی نوری
در این پژوهش به ارزیابی فناوری نوین هوشمند مدارس یا همان مدارس هوشمند در ایران پرداخته شد. ارزیابی فناوری روشی برای پاسخ به پرسش چگونه پیش رفتن در مورد یک فناوری است. در ایران در حال حاضر تعداد محدودی مدارس هوشمند وجود دارند که شواهد نشان می دهد این مدارس و استقبال از آن ها در حال افزایش است، بنابراین چگونه پیش رفتن در مورد آن و یا اتخاذ سیاست های مناسب به جهت اثرات وسیعی که می تواند بر ابعاد مختلف کشور بگذارد اهمیتی حیاتی دارد. در این پژوهش مدارس هوشمند را به عنوان یک فناوری آموزشی که دارای مولفه ها و اجزای زیادی از قبیل نرم افزار، سخت افزار، نیروی انسانی، دانش سازمانی و شیوه ها و روش هاست، در نظر گرفتیم و با استفاده از یک متدلوژی پنج مرحله ای به ارزیابی این فناوری با تمرکز بر شناسایی اثرات بالقوه آن بر ذینفعان و شناسایی گزینه های سیاستی به منظور کمک به تصمیم-گیران حوزه مربوطه برای اخذ تصمیمات و سیاست های بهتر و روشن تر در مورد ترویج مدارس هوشمند در کشور پرداختیم. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و اکتشافی می باشد که برای اجرای آن ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای به توصیف فناوری و جامعه مرتبط با آن اقدام گردید و سپس با استفاده از روش مصاحبه با خبرگان و تجزیه و تحلیل تم، که یک روش تحلیل کیفی متون می باشد، اثرات بالقوه مطلوب و نامطلوب و همچنین گزینه های سیاستی شناسایی گردید. سلسله اثرات زیادی در این پژوهش شناسایی گردید، برای مثال افزایش بازدهی یادگیری، افزایش رضایت، بهبود تعاملات اجتماعی، افزایش ظرفیت و سواد در دانش آموزان، افزایش رضایت و سواد اطلاعاتی در اولیا و معلمین، افزایش جذابیت محیط یادگیری و در نهایت تحقق جامعه دانایی محور برخی از اثرا ت مطلوب شناسایی شده بودند. افزایش شکاف نسل ها، انتقال فرهنگ غربی از طریق فناوری، بروز بحران کنترل و بحران هویت، از بین رفتن برخی خلاقیت های موجود در سیستم سنتی کنونی و همچنین بار اقتصادی سنگین نیز برخی از اثرات نامطلوب شناسایی شده بودند. مواردی چون ثبات در لایه های مدیریتی آموزش و پرورش، فرهنگ سازی و آموزش، حمایت های دولتی، حذف کنکور، ایجاد سیستم ارزشیابی مناسب، به کارگیری نیروی انسانی شایسته و متناسب با فناوری و بسیاری موارد دیگر نیز به عنوان گزینه های سیاستی که باید به کارگرفته شوند شناسایی گردید.