نام پژوهشگر: سروناز خطیب
سروناز خطیب منصور فهیم
در این تحقیق سه سوال مطرح میشود؛ 1) آیا دانش آموزانی که ادبیات را با رویکرد خواننده محور میخوانند برای خواندن متون ادبی به زبان انگلیسی انگیزه بیشتری نسبت به آنها که آن متون را با روش سنتی میخوانند دارند؟ 2) آیا یادگیری لغات در دانش آموزانی که ادبیات را از طریق رویکرد خوا ننده محور میخوانند در مقایسه با آنها که ادبیات را با روش سنتی میخوانند ، پیشرفت بیشتری میکند؟ 3) آیا زبان آموزان ایرانی که از رویکرد خواننده محور استفاده میکنند، بدون اینکه درکی از داستان را قربانی کنند ، قادر به ابراز نظریات زیباشناختی در مورد داستان های کوتاه انگلیسی هستند؟ در پی این سه سوال این فرضیات منظور میشوند : 1) دانش آموزانی که ادبیات را با رویکرد خواننده محور میخوانند ، برای خواندن متون ادبی به زبان انگلیسی ، نسبت به آنها که آن متون را به روش سنتی میخوانند ، انگیزه بیشتری ندارند. 2) یادگیری لغات در دانش آموزانی که ادبیات را از طریق رویکرد خواننده محور میخوانند ، در مقایسه با آنهایی که ادبیات را با روش سنتی میخوانند متفاوت نخواهد بود. 3) زبان آموزان ایرانی که از رویکرد خواننده محور استفاده میکنند ، بدون اینکه درکی از داستان را قربانی کنند ، قادر به ستایش زیبا شناختی نیستند. مبانی نظری این تحقیق شامل به کار گیری ? رویکرد خواننده محور و سنتی در تدریس داستان کوتاه انگلیسی در دو کلاس مجزا، نظریات و تمرینات مربوط به هر شیوه با محوریت قرار دادن اهداف هر رویکرد در هر کلاس اجرا شده است. در این تحقیق ?? نفر از دانشجویان رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه علامه طباطبایی شرکت کردند، این پژوهش در ? کلاس مجزای خواندن و درک مفاهیم عملی شد . تحلیل واریانس یک سویه بیانگر همگنی این ? گروه بود . ? جلسه از جلسات یک ترم هر کلاس به این تحقیق اختصاص یافت که در آن ? داستان کوتاه انگلیسی، در یکی با رویکرد سنتی و در دیگری با رویکردی خواننده محور تدریس شد و مورد نقد قرار گرفت. پس از اتمام دوره با امتحان نهایی، تاثیر استفاده از نقد خواننده محور بر انگیزه ، یادگیری لغات و درک داستان های کوتاه بررسی شد . نقش این رویکرد در موارد نامبرده شده از طریق ت تست مستقل با نتایج حاصل از استفاده رویکرد سنتی مورد مقایسه قرار گرفت. برای بررسی هر گونه تغییر در انگیزه زبان آموزان به منظور خواندن ادبیات به زبان انگلیسی قبل از شروع و پس از پایان دوره تحقیق، زبان آموزان به پرسشنامه ای مربوط پاسخ دادند. عملکرد دانش آموزان دو گروه در آزمون لغات و درک مطلب با هم مقایسه شد. برای اطمینان از همگنی دانش آموزان ، نمرات آنها در یک آزمون تافل مورد بررسی قرار گرفت و تحلیل واریانس یک سویه بیانگر وجود تفاوتی معنا دار میان این دو گروه در آغاز تحقیق نبود . به منظور بررسی میزان اثر گذاری این ? رویکرد ، پس از پایان دوره امتحان لغات و درک مفاهیم گرفته و نتایج دو گروه با هم مقایسه شد . همچنین برای بررسی ها گونه تغییر احتمالی در انگیزه زبان آموزان در خواندن ادبیات به زبان انگلیسی ، همان پرسشنامه اولیه مجددا توسط دانش آموزان تکمیل و پاسخ ها با جواب های اولیه مقایسه شد . نتایج اجرای ت تست نشان داد که تفاوت معنا داری در انگیزه بین ? گروه برای خواندن متون ادبی انگلیسی وجود ندارد ، بنابر این فرضیه اول اثبات شد . به علاوه، نتایج، بیانگر تفاوتی معنا دار در یادگیری لغات ? گروه نبود ، فلذا فرضیه دوم هم اثبات شد. با این وجود از آنجا که تفاوتی معنا دار در درک مطلب ? گروه به چشم نمیخورد ، میتوان نتیجه گرفت که ابراز پاسخ های زیباشناختی ، درک مطلب دانش آموزان را به خطر نمی اندازد و در نتیجه فرضیه سوم رد میشود.