نام پژوهشگر: حمید خادم زاده
حمید خادم زاده نفیسه مرصوصی
برای دستیابی به تعادل فضایی جمعیت و فعالیت در کشور نیاز به برنامه ریزی در سطح مناطق می باشد. تعادل فضایی و توسعه در منطقه نیاز به شناخت شبکه شهری و روستایی منطقه و نیز چگونگی ارتباط شهر اول با دیگر شهرها دارد. یکی از راهبردهایی که می تواند در دستیابی به نظام سکونتگاهی بهینه در سطح منطقه موثر واقع شود توجه به شهرهای بین50 تا250000 هزار نفری (شهر کوچک ومتوسط) به عنوان حلقه ارتباطی بین شهرهای دیگر و حوزه روستایی خود می باشد. عملکرد شهرهای کوچک ومیانی با توجه به موقعیت جغرافیایی و حوزه نفوذ آنها مشخص می شود. در این پژوهش شهرستان اسلامشهر واقع در استان تهران به عنوان نمونه موردی مورد بررسی قرار گرفته شده است. با توجه به شاخص ها و مدلهایی که مورد آزمون قرار گرفت مشخص گردید که این شهر در طول دوره 45تا 85 نسبت به دیگر شهرهای استان توانسته است که به نسبت مازاد جمعیت حوزه روستایی خود را جذب کند و همچنین به عنوان بازار محصولات تولیدی روستاهای شهرستان توانسته است ارتباط ارگانیکی بین حوزه روستایی خود را حفظ کند و به صدور محصولات ناحیه به خارج از شهرستان بپردازدوتوانسته است زمینه را نسبت به اشتغال زایی بالادر سطوح فعالیتی خدمات و صنعت شهرستان فراهم کند. بنابراین در پژوهش حاضر، شهرستان اسلامشهر در بسامانسازی متعادل فضایی جمعیت در استان موثر بوده است. بر اساس محاسبات انجام شده ، مقدار ارزش مرکزیت اسلامشهر در مجموع سنین شاغلین کارگاههای صنعتی خود نسبت به تعدادشاغلان کارگاههای صنعتی درکلانشهر تهران ، عدد 1/2 است . این عدد بیانگر این است که اسلامشهر در مجموع سنین در خدمات رسانی این فعالیت در سطوح ناحیه خود موفق نبوده ودر حد حوزه نفوذ خود شهرستان مثبت می باشد ، ولی در ردیف کارگاههای صنعتی دارای 49-10 نفر شاغل ، مقدار ارزش مرکزیت 4/3 می باشد واین مبین انعکاس این عملکرد در رده 49-10 نفر شاغلان کارگاههای صنعتی بر روی ناحیه خود بوده و دارای میدان جاذبه و نفوذ در سطح کلانشهر تهران است