نام پژوهشگر: سمیه محمودی

مقایسه عملکرد جریانهای اسلامی و مارکسیستی در نهادهای فرهنگی ایران( 1332-1320ش )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1398
  سمیه محمودی   محمد امیر شیخ نوری

سال های پس از اشغال ایران توسط متفقین درشهریور1320ش تا کودتای 28مرداد ، از مهمترین بخش های تاریخ معا صر ایران به شمار می رود. طی آن سالها ملت ما حوادث و تحولات متعدد و سرنوشت سازی را شاهد بود یکی از این تحولات دردوران مورد بحث، ایجاد نوعی فضای باز سیاسی است که می توان آن را وجه ممیزه این دوره با دوره قبل و بعداز آن محسوب نمود. در طول این دوره جامعه شاهد و ناظر فعالیت های سیاسی و فرهنگی چند دسته از جریان های سیاسی – فکری وابسته به نحله های مختلف بود. که از این میان جریان های اسلامی و مارکسیتی با مواضع و گرایشات متفاوت از هم ، به تناسب اوضاع و احوال و طرح مسائل جدید ، در شکل های مختلفی ظاهر شدند. در واقع هر کدام به تناسب علایق فکری و سیاسی خود ، چندین نوع زایش تشکیلاتی و غیر تشکیلاتی داشتند که با نام های متفاوت و در قالب های مختلف تعریف و تشکیل شدند . جریان های اسلامی و مارکسیتی در آغاز فعالیت خود از میان نهادهای موجود در جامعه، نهادهای فرهنگی را بستر مناسبی برای پیاده نمودن مقا صدشان در نظر گرفتند. جریان مارکسیستی با هدف ترویج و تعمیق فرهنگ چپ، به فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در نهادهای فرهنگی متوسل شد. در واکنش به این جریان و دیگرجریان های غیردینی و ضد دینی موجود درجامعه ، جریان اسلامی در جهت احیا و دفاع از فرهنگ اسلامی به فعالیت های سیاسی و فرهنگی در نهادهای فرهنگی پرداخت . با توجه به اهمیت موضوع فقدان یک پژوهش جامع درباره عملکرد جریان های اسلامی و مارکسیستی در نهادهای فرهنگی ایران ، نیاز به یک پژوهش جامع را ضروری ساخت. بر این اساس در این پژوهش سعی شده است که عملکرد هر یک ازاین دو جریان درنهادهای فرهنگی ایران با رویکردی تاریخی بررسی شود. این پژوهش در شش فصل طراحی شده است. فصل نخست به مبانی پژوهش می پردازد. فصل دوم این نوشتار به زمینه های پیدایش و رشد جریان های مارکسیستی و اسلامی وگونه شناسی آنها اختصاص داده شده ا ست. فصل سوم به اهداف فرهنگی وسیاسی جریان های مارکسیستی و اسلامی در قالب احزاب و تشکل های مختلف اشاره دارد. فصل چهارم عملکرد فرهنگی- سیاسی جریان مارکسیستی وا سلامی را در نهادهای وابسته به آنها بررسی می کند. فصل پنجم عملکرد فرهنگی و سیاسی جریان های مارکسیستی و اسلامی را در دانشگاه های ایران مورد بررسی قرار می دهد. فصل ششم به عنوان فصل آخر به عملکرد فرهنگی و سیاسی جریان های مارکسیستی و اسلامی در وزارت معارف (وزارت فرهنگ) اختصاص یافته است .