نام پژوهشگر: فروغ باباملکی
فروغ باباملکی (سیده) سوسن مرندی
چکیده بیشتر سنجش های واژه ها بر یک بعد یا یک جنبه دانش واژه ها تمرکز داشته اند. بنابراین این مطالعه بر اساس چارچوب سه بعدی دانش واژه های هنریکسون (1999) به بررسی ابعاد مختلف دانش واژه ها از جمله گستردگی (تعداد)، کیفیت و درک-تولید پرداخت. به منظور رسیدن به این هدف، نمونه تغییر یافته مقیاس دانش واژه های وش و پریباخت (1996) و زاریوا (2005) به فراگیران داده شد. جامعه آماری در این مطالعه، 76 فراگیرانگلیسی به عنوان زبان خارجی بودند که شامل دانشجویان زبان انگلیسی دانشگاه الزهراء در ایران می شدند. بر طبق نتایج بخش خواندن آزمون تافل (2004)، آن ها به سه گروه مهارت خواندن مقدماتی(n=21)، متوسط (n=30) و پیشرفته(n=25) تقسیم شدند. در نمونه تغییر یافته مقیاس دانش واژه ها، ابعاد دانش واژه ها با برخی سنجش ها (متغیرها) اندازه گیری شدند که عبارتند از: دانش واقعی واژه ها، گزارش خود محور دانش واژه ها، تعداد واژه ها، اثر فراوانی لغت و تعداد واژه های تداعی شده. در این مطالعه سعی بر یافتن آن شد که تشخیص دهیم کدامیک از متغیرهای دانش واژه ها می توانند دانش واقعی واژه های فراگیران را بهتر ازبقیه پیش بینی کنند وکدامیک از متغیرها در سطوح مختلف مهارت خواندن، پیش بینی کنندگانی با کارآیی بیشتری هستند. آلفای کرونباخ برای هرسنجش محاسبه شد و نتایج نشان داد که سنجش ها به مقدارزیادی معتبر هستند. به منظور پاسخ به پرسش های تحقیق، رگرسیون چندگانه خطی انجام شد نتایج نشان دادند که گزارش خود محور دانش واژه ها و تعداد واژه های تداعی شده بیشتر از همه، پیش بینی کنندگان دقیق تری از دانش واقعی واژه- های فراگیران هستند. افزون بر این، در سطوح مختلف مهارت خواندن، همچنین گزارش خود محور دانش واژه ها و تعداد واژه های تداعی شده پیش بینی کنندگان دارای کارآیی بیشتر دانش واقعی واژه ها می باشند.