نام پژوهشگر: ساره طاهرزاده لیاسی

بررسی اثر سلولهای مزانشیمی بنیادی ژله وارتون بند ناف بر روی التیام زخم به شیوه ثانویه در بز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده دامپزشکی 1389
  ساره طاهرزاده لیاسی   محمد مهدی مولایی

خلاصه به زبان فارسی بررسی اثر سلولهای مزانشیمی بنیادی ژله وارتون بند ناف بر روی التیام زخم به شیوه ثانویه در بز نگارنده ساره طاهرزاده لیاسی از گذشته تاکنون تسریع در التیام زخم بخصوص زخمهای صعب العلاج مانند زخمهای مزمن و عفونی و همچنین در مواردی که بیماران مشکل ترمیمی دارند، مانند زخمهای جلدی در بیماران دیابتی و یا زخمهای اندام حرکتی اسب، از دغدغه های جراحان در عرصه پزشکی و دامپزشکی بوده است. در این راستا تحقیقات بسیار وسیعی جهت پیدا نمودن راهکارهائی برای درمان اینگونه زخم ها صورت گرفته است. یکی از این راهکارهای درمانی، استفاده از سلولهای بنیادی جهت تسریع در روند التیام زخم بوده است. در تحقیقات صورت گرفته عمدتا" سلولهای بنیادی از مغز استخوان، خون بند ناف و... جدا شده اند. این تحقیقات بیان کننده این حقیقت می باشند که سلولهای بنیادی اثرات بسیار مفیدی در بهبود روند التیام زخم های پوستی در انسان و حیوانات آزمایشگاهی داشته اند. در سالیان اخیر منبع جدیدی از سلولهای بنیادی در بافت ژله وارتون بند ناف شناسائی شده است. در تحقیقات انجام شده بر روی سلولهای مزانشیمی جدا شده از ژله وارتون، با اطمینان عنوان شده است که این سلولها جزء دسته سلولهای بنیادی بوده و قادر به تمایز به سایر سلولها می باشند. استفاده از سلولهای مذکور جهت درمان ضایعات نخاعی و آسیب های عضلات اسکلتی نیز نتایج قابل قبولی را نشان داده است. تا کنون هیچگونه مطالعه ای در زمینه اثر این سلولهای بنیادی در روند ترمیم زخمهای پوستی صورت نگرفته است. در این مطالعه اثر سلولهای بنیادی مزانشیمی جدا شده از بند ناف بز در روند التیام زخمهای پوستی در بز نژاد رائینی با توجه به ارزیابی های بالینی و ژئو متریک مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه ابتدا در شرایط استریل رحم آبستن بز از کشتارگاه به آزمایشگاه انتقال یافت. بعد از برش بر روی دیواره رحم و خارج نمودن جنین، بند ناف به طور کامل جدا گردید و بعد از شستشو، ژله وارتون از آن جدا گشت. سپس ژله وارتون به روش explant culture کشت داده شد و سلولهای مزانشیمی آن جدا گشته و تکثیر داده شدند. بعد از تکثیر سلولها و تشخیص قطعی آنها با توجه به خصوصیات مورفولوژیک، رنگ آمیزی ایمیونوهیستوشیمیf-actin و alp همچنین تست حساسیت جلدی، تعداد 9میلیون از این سلولها به روی زخم انتقال یافتند. جهت ایجاد زخم در این مطالعه از 4رأس بز نژاد رائینی سالم و بالغ استفاده گردید. ابتدا بعد از آماده سازی حیوانات به روش استاندارد در ناحیه تنه در دو طرف ستون مهره ها، برش تمام ضخامت بر روی پوست دو طرف ایجاد نموده و بعد از جدا سازی کند، فضائی به وسعت30× 30 میلی متر در زیر جلد ایجاد گردید. در سمت چپ میزان 9 میلیون سلول به همراه محیط کشت پایه و در سمت راست میزان 5/0 سی سی محیط کشت پایه بدون سلول تزریق و پوست ناحیه بخیه شد. 48 ساعت بعد پوست ناحیه(محل تزریق)به طور کامل به ابعاد مذکور برداشت شد و پوست جهت تشخیص بروز واکنش آلرژیک به آزمایشگاه هیستوپاتولوژی ارسال گردید. سپس در طول 35 روز روند التیام زخم ها از لحاظ جنبه های بالینی و ژئومتریک مورد بررسی قرارگرفتند. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که زخم های گروه درمان(زخمهای سمت چپ)از لحاظ ارزیابی بالینی (میزان و نوع ترشح زخم، وضعیت بافت گرانوله) و همچنین از لحاظ ارزیابی ژئومتریک(درصد انقباض زخم، درصد التیام کلی زخم) ترمیم سریعتر و با شرایط مطلوبتری را نسبت به گروه کنترل (زخمهای سمت راست)نشان دادند. براساس نتایج این مطالعه می توان اظهار داشت که تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی در بستر زخم، می تواند اثرات مفیدی را در بهبود کیفیت بافت ترمیمی و همچنین تسریع در روند التیام زخم داشته باشد.