نام پژوهشگر: حسن مرادی
حسن مرادی رضا اکبریان
در بحث جایگاه خیال، رویکرد ملاصدرا که هم وجود شناسانه است؛ هم معرفت شناسانه مستحکمتر از رویکرد کانت است که فقط معرفت شناسانه می باشد زیرا؛ بدون داشتن وجود شناسی قوی و نقادانه نمی توان کارکرد معرفتی نفس را که خود امری وجودی است به درستی شناخت. بعلاوه جنبه وجود شناختی این بحث که به اثبات تجرد قوه خیال، خلاقیت نفس و تحقق عالم خیال و تکثر آن می انجامد به توجیه اموری چون معاد جسمانی، تناسخ، چیستی وحی و تجارب عرفانی، رابطه نفس و بدن، چگونگی خلق اثر هنری و چیستی تأویل کمک بسیار می کند در حالیکه فقدان بحث در مورد عالم خیال در فلسفه غرب که ناشی از پیروی فلاسفه قرون وسطا از افکار ابن رشد است موجب شده تا کانت نیز به این عالم و امور معرفت شناختی مربوط به آن بی توجه بماند و فلسفه نقادی او قادر به پاسخگویی در مورد این نوع مشکلات فلسفی مهم نباشد. نظرات ملاصدرا و کانت در مواردی مثل تعامل فاعل شناسایی و متعلق آن در ایجاد شناخت، خلاقیت خیال و وساطت صور خیالی و شاکله ها بین کثرات حسی و مفاهیم محض به ظاهر مشابهت دارند؛ اما به واسطه تفاوتی که در مبانی و رویکردها دارند برداشتی متفاوت از این عناوین دارند. ملاصدرا با تکیه بر اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن، به حقیقت وجود و ظهور آن در ذهن و عین توجه کرده؛ اما کانت فقط به پدیدار محدوده در ذهن و مفاهیم توجه دارد. برای مثال تعامل ذهن و عین در فلسفه کانت، با تعریف جدید او از عینیت که آن را انقلاب کپرنیکی می نامد منجر به ایجاد ایده آلیسم استعلایی و فاعل شناسای خود بنیاد می شود درحالیکه خلاقیت خیال در حکمت متعالیه نه به معنای تعامل ذهن و عین است، نه به معنای ایده آلیسم بلکه نفس بواسطه حرکت جوهری و اشتداد وجودی، علوم حسی و خیالی را از باطن خود که همان حقیقت وجود نفس است مطابق با ظهور عینی اشیا، انشاء می کند و امور مادی فقط در حد علت معدّه می باشند. در برخورد با مسأله شناخت راه حل ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه دارای استحکام بیشتری است؛ زیرا نظریه وحدت تشکیکی وجود که شامل وجود نفس هم می شود، ضامن یکسان بودن ماهیت اشیاء در ذهن و عین و یکسان بودن ماهیت اشیاء در مراتب مختلف وجود ذهن است زیرا حقیقت وجود اشیاء، یک حقیقت است که در دو مرتبه ذهن و خارج و در مراتب مختلف وجود ذهن به یکسان ظهور کرده است. در فلسفه ملاصدرا نسبت مراتب ذهن، نسبت ظهور و بطون است که مشکلی برای انطباق آنها وجود ندارد اما در فلسفه کانت نمی توان مطمئن بود که قوه خیال بواسطه عمل شاکله سازی، حکایت درستی از مقولات دارد یا نه. ملاصدرا عالم ماده را ظهور عالم مثال و عالم مثال را ظهور عالم عقل می داند و بر همین اساس، انسان و قوای ادراکی او را نیز دارای سه مرتبه می داند. همان حقیقتی که اشیاء مادی را ظاهر می کند می تواند ظهوری ذهنی از آنها در ذهن نیز ایجاد کند تا مشکل انطباق ذهن و خارج حل شود. این حقیقت امری بیرون از انسان نیست تا امکان فریبکار بودن یا نبودن آن مطرح شود بلکه حقیقت انسان در مرتبه عقلی و مراتب بالاتر همان حقیقت هستی و حقیقت تمام حقایق یعنی خداوند است.
صدیقه سهرابی یاسمن خواجه نوری
محکوم کردن مجرم بدون در نظر گرفتن شخصیت او منطقی نیست و مقام قضایی علاوه بر جرم ارتکابی به عوامل موثر در ارتکاب بزه از جمله عوامل روانی، جسمانی و اجتماعی توجه کرده و باید به عللی که از یک انسان عادی فردی بزهکار ساخته پی ببرد و به همه آن عوامل معرفت کامل حاصل کند در غیر اینصورت تصمیمی که اتخاذ خواهد کرد نه تنها بر مبنای عدالت نخواهد بود بلکه عین ظلم است. تاریخچه پرونده شخصیت را باید در خلال دیدگاه های مکاتب حقوق کیفری به مقوله های جرم، مجرم و مجازات مطالعه کرد با این همه تشکیل پرونده شخصیت متهمان با ویژگی های امروزی در مرحله تحقیقات مقدماتی دادرسی کیفری و بهره برداری از آن در مرحله محاکم به منظور تعیین درجه تقصیر جزایی مرتکب و نیز تعیین مجازات یا اقدام تأمینی مناسب با شخصیت مرتکب از نوآوری های مکتب دفاع اجتماعی نوین است. در نظام دادرسی کیفری فعلی ایران، تشکیل پرونده شخصیت فقط برای رسیدگی به اتهام کودکان و نوجوانان به اراده قاضی مقرر شده است. در لایحه در دست رسیدگی آیین دادرسی کیفری ایران در کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی، تشکیل پرونده شخصیت، در رسیدگی به اتهامات بزرگسالان و کودکان و نوجوانان در جرایم مهم الزامی شده و در سایر اتهامات کودکان و نوجوانان به اختیار قاضی پیش بینی شده است.