نام پژوهشگر: سید حسام الدین موسوی
سید حسام الدین موسوی سعید وثوقی
بنیان استراتژیک فرایند نوسازی نظامی چین برای یک دوره طولانی هنگامی گذاشته شد که دنگ شیائو پینگ در سال 1985 ا علام کرد که چین باید احتمال درگیری و مواجهه با جنگهای محدود و محلی (در برابر نظر مائو مبنی بر تهدید گسترده و جنگ هسته ای) را داشته باشد(androw,1997:144). از این رو چین طی سه دهه گذشته به طورمداوم در پی ایجاد یک ارتش تخصصی مدرن بوده است. رهبران چینی تا کنون مشخص نکرده اند که چه حجمی از قدرت نظامی را برای کشورشان مطلوب می دانند. اگرچه پاسخ به این سوال کاملا روشن نیست،اما ابهامی که در انگیزههای این کشور برای مدرنیزه کردن" ارتش خلق چین" وجود دارد، نگرانیهایی را در ارتباط با آینده صلح و ثبات در منطقه به وجود اورده است (taylor,2008:128). در ا ین میان آمریکا بارها نگرانی خود را از افزایش سریع بودجه نظامی چین ابراز داشته وآن را غیر قابل توجیه دانسته است و از همین رو پنتاگون در گزارش های سالانه ای که از سال 2002 منتشر کرده، روند افزایش بودجه و توان نظامی این کشور و تهدیدات احتمالی آن برای ایالات متحده را بررسی می نماید( lilley and shambaugh,1999:25). بر مبنای چنین برداشتی طبیعی است که آمریکا( به ویژه با غلبه بر جریان نظریه پردازی رئالیسم در این کشور) استراتژی احتیاط را در برابر چین در پیش بگیرد. سیاست آسیایی ایالات متحده به ویژه در قبال هند و ژاپن به عنوان همسایگان و رقبای چین از یک سو و تقویت حضور نظامی این کشور در آسیا در کنار تجهیز تایوان به سلاح های آمریکایی به عنوان چالش اساسی چین از دیگر سو نمادهایی از به کارگیری سیاست توازن چین به شمارمی آید(rager,2007).