نام پژوهشگر: سمیه نوری کوچی
سمیه نوری کوچی محمدعلی رنجبر
سده دوازدهم هجری در تاریخ ایران از ایامی است که در آن کشور دستخوش انقلاب و هرج و مرج بود. سقوط حکومت با ثبات صفویان آشوب و ناامنی را به همراه آورد که بیش از نیم قرن این ناامنی و عدم ثبات ادامه پیدا کرد. حکومت صفویان از حیث اهمیت دینی(مشروعیت مذهبی) و ثبات طولانی مدتی که داشت، توانسته بود در بین مردم محبوبیتی کسب کند. با وجود سقوط صفویان، صاحبان قدرت خود را ملزم می دانستند که با تمسک جستن به بازماندگان خاندان آل صفی حکومت خود را در انظار موجه جلوه دهند و به عبارتی مشروعیتی کسب کنند و خود را از اتهام غصب سلطنت صفویان تبرئه کنند. ولی مبرهن و آشکار است که صاحبان قدرت در صدد احیای حکومت صفویان نبودند بلکه از بازماندگان صفوی به عنوان ابزاری، آن هم فقط در ابتدای حکومتشان، وتنها برای کسب مشروعیت و تحکیم موقعیتشان استفاده می کردند و به محض اینکه حکومتشان ثبات پیدا می کرد نماد قدرت پوشالی مانند، شاه طهماسب دوم و عباس سوم در دوره نادر شاه، را به کناری زده و خود قدرت را به دست می گرفتند عده ای هم علیه رقبای خود به دنبال منبعی بودند که قدرت خود رامشروع جلوه دهند مانند علی مردان خان که شاه سلطان حسین دوم را علم کرد، و اگر بازمانده صفوی خطر ساز نبود، ممکن بود بدون اینکه از نظر جانی تهدید شود تا آخر عمر به عنوان نماد صوری قدرت بر سر کار باشد و فقط مانند شاه اسمعیل سوم عنوان شاه را با خود به یدک بکشد. ولی بسیاری از بازماندگان بدون هیچ تمایلی در نبرد قدرت شرکت داده می شدند و عاقبتی شوم در انتظارشان بود. همین امرباعث شد که بسیاری از بازماندگان صفوی از ترس جان به عتبات عالیات و یا هند رهسپار گردند ازاین رو در طی این مدت در جایگاه صفویان تغییری رخ نداد .