نام پژوهشگر: بهاره مهرابی
بهاره مهرابی پروین قاسمی
هدف تحقیق حاضرتعیین چگونگی به صحنه کشیدن ذات دوگانه در سه نمایشنامه اثر سام شپارد نمایشنامه نویس معاصر آمریکایی می باشد. دغدغه همیشگی این نمایشنامه نویس مساله بحران هویت بوده است.او بویژه در سه نمایشنامه خود غرب واقعی، احمق عشق و یک دروغ ذهن ذات دوگانه انسانها را در دوران پسا مدرن به صحنه می کشد. بنا به تعریف، ذات دوگانه در ادبیات از طریق شخصیت همزاد نشان داده می شود که از نظر روانشناسی، همان جلوه بیرونی آمال و آرزوهای سرکوب شده و دست نیافتنی برای شخصیت اصلی است که نویسنده بواسطه آن ذات دو تکه شده شخصیت را به تصویر می کشد. در این سه نمایشنامه، به ترتیب دو برادر، خواهر و برادر نا تنی و زن و شوهر شخصیتهای همزاد هستند که در حقیقت مانند دوروی یک سکه، یک شخصیت دارای ذات دو گانه را نمایش می دهند. بعلاوه، در این تحقیق بیان شده دلیل روانشناسی شکل گیری چنین شخصیت دو گانه ای، بنابر نظریات هینز کوهات روانشناس اتریشی، عدم حضور پدر و مادر بعنوان مراقب های موثر در پردازش یک شخصیت منسجم می باشد. بنیان خانواده در این نمایشنامه ها، سست و از هم فروپاشیده می باشد. از دیدگاه منتقد مکتب پست مدرن، فردریک جیمسون، نیز به فراموشی سپردن تاریخ و گذشته در این دوران سبب شکل گیری هویت دوگانه در میان انسانها گشته است. شخصیت های این نمایشنامه ها به دنبال گذشته خود میگردند، اما در زمان و مکان گم شده اند.