نام پژوهشگر: آزیتا داغستانی خامنه

بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر تمایل دانشجویان (تحصیلات تکمیلی) دانشگاه تهران به مهاجرت از کشور (برون کوچی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  آزیتا داغستانی خامنه   فرهنگ ارشاد

همه ساله عده ای از فارغ التحصیلان ایرانی وعده ای از دانشجویان به قصد ادامه تحصیل و به دست آوردن مدارک علمی و تخصصی به کشورهای اروپای غربی و ایالات متحده آمریکا و کانادا عزیمت می نمایند و به عللی تعدادی از آنان در جوامع پیشرفته مزبور جذب شده و حاضر به مراجعت به میهن خود نیستند . باتوجه به اهمیت فراون نیروی انسانی ماهر و تحصیلکرده در فرآیند توسعه کشور ، برآن شدیم تا با بررسی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر تمایل دانشجویان به مهاجرت از کشور گامی در جهت رفع این مسأله اجتماعی برداریم . هدف کلی از پژوهش حاضر ، بررسی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر تمایل دانشجویان ( تحصیلات تکمیلی ) دانشگاه تهران به مهاجرت از کشور ( برون کوچی ) می باشد . چارچوب نظری این تحقیق شامل نظریات عوامل دافع و جاذب اورت لی ، مهاجرت مایکل تودارو ، دوگانگی ساختار گیدنز و هویت جمعی تالکوت پارسونزمی باشد . در این تحقیق از روش اسنادی و پیمایشی استفاده شده است که علاوه بر توصیف فرآیند مورد مطالعه ، به تبیین آن نیز پرداخته است . جمعیت آماری در این پژوهش ، دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه تهران می باشند که در حین انجام تحقیق (1386 و 1387) مشغول به تحصیلند و 9731 نفر می باشند . روش نمونه گیری در این تحقیق ، نمونه گیری طبقه بندی می باشد و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد نمونه 358 نفر تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیات ، از آزمونهای همبستگی ، تحلیل رگرسیون ، آزمونهای t و f و آزمون توکی استفاده شد . نتایج حاصل از تحلیل فرضیات نشان داد : مردان بدلیل موقعیت اجتماعی که دارند بیشتر از زنان تمایل به مهاجرت از کشور دارند ؛ هرچه عوامل جاذبه در مقصد بیشتر باشد ، تمایل به مهاجرت بیشتر است و هرچه عوامل دافعه در مبدأ بیشتر باشد تمایل به مهاجرت بیشتر است . بعلاوه عوامل جاذبه در مقصد بیش از عوامل دافعه در مبدأ بر تمایل دانشجویان به مهاجرت از کشور تأثیر داشته است ؛ هرچه میزان هویت ملی کمتر باشد تمایل به مهاجرت بیشتر است ؛ هرچه بی ثباتی شغلی در مبدأ بالاتر رود تمایل به مهاجرت بیشتر می شود ؛ هرچه امکانات رفاهی و آموزشی و پژوهشی در مقصد بیشتر باشد تمایل به مهاجرت بیشتر است ؛ هرچه در مبدأ درآمد نامناسب تر باشد تمایل به مهاجرت بیشتر است ؛ هرچه امکانات رفاهی و آموزشی و پژوهشی در مبدأ کمتر باشد تمایل به مهاجرت بیشتر است ؛ هرچه میزان امنیت شغلی در مقصد بیشتر باشد تمایل به مهاجرت بیشتر است ؛ هرچه میزان درآمد مناسب در مقصد بیشتر باشد تمایل به مهاجرت بیشتر است ؛ همچنین افرادی که اصلاً با کشورهای خارجی ارتباط ندارند و یا بصورت سالیانه ارتباط دارند میزان مهاجرت در آنها بسیار پایین است اما افرادی که بصورت هفتگی با کشورهای دیگر در ارتباطند تمایل به مهاجرت در آنها بالاست .