نام پژوهشگر: مریم پوررضاقلی
مریم پوررضاقلی سید محمود موسوی
چکیده امامت مفهومی است که در اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است و در مکتب تشیع، محوریت این مذهب را به عهده دارد به صورتی که تفاوت این مذهب با مذاهب دیگر اسلامی در شئونی است که برای امام قائل است، خاتمیت به عنوان یکی از آموزه های مسلم اسلام که مورد قبول قاطع تمام مسلمانان می باشد، ارتباطی تنگاتنگ با مفهوم امامت دارد، با توجه به متون اسلامی و اهداف دین جاودانی اسلامی، خاتمیت به معنای ختم نبوت و قطع وحی تشریعی است و نمی تواند به معنای قطع ارتباط با عالم بالا و واگذاری انسان به عقل خود باشد، به عبارتی آن چه که پایان یافته است، نیازمندی بشر به هدایت تشریعی نیست، بلکه نیازمندی شریعت به تجدید پایان یافته است، معارف و احکام اسلامی به گونه ای تشریع شده است که توانایی پاسخگویی به نیازهای هدایتی و وحیانی بشر را در همه امور زندگی اش دارد، بنابراین بشر عصر جدید نیز مانند بشر عصر قدیم برای رسیدن به سعادت اخروی و دنیوی علاوه بر بهره مندی از معرفت های حسی و تجربی و عقلی به معرفت های وحیانی نیازمند است، در مقابل این تفسیر رسمی و عمومی از خاتمیت، تفسیر دیگری مطرح است که معتقد است بشر امروزی به دلیل رشد علمی و عقلی، خود توانایی تشخیص و تعیین راه درست زندگی را دارد و نیازی به رهنمود های وحیانی نیست، اساسا دلیل خاتمیت نیز همین امر می باشد، اقبال لاهوری و دکتر سروش از جمله این افراد می باشند. این گونه برداشت های از خاتمیت به دلیل ارائه تفاسیر خاصی است که از وحی اسلامی می شود که ریشه این تفاسیر نیز به نشناختن ویژگی های وحی اسلامی یا نادیده گرفتن آن ها برمی گردد. از نظر این تلقی جدید از خاتمیت، ضرورتی برای وجود امامانی بعد از پیامبر نیست و اعتقاد به امامی با خصوصیات الاهی ناقض خاتمیت است. همان طور که گفته شد اساس این تفکر به تفسیری که از وحی دارد برمی گردد، با شناخت وحی اسلامی با توجه به کتاب و سنت باطل بودن این تلقی واضح است، درست است که اسلام دین خاتم و پیامبر اسلام، پیامبر خاتم است اما با اندک تاملی در وحی اسلامی و سیره پیامبر گرامی اسلام مشخص می شود که اصل امامت برای تحقق مفهوم خاتمیت امری لازم و ضروری است، زیرا اسلام برای جاودانه بودن باید احکام و معارفش به صورت کامل در اختیار مردم قرار گیرد و این اکمال تنها از طریق ائمه معصوم امکان پذیر است. بنابراین امامت نه تنها با خاتمیت ناسازگار نیست بلکه بدون وجود اصل امامت، خاتمیت ادعای نامفهوم از جانب دین اسلام خواهد بود. با تکیه بر این مسأله خصوصیات ویژه ای برای شخص امام ثابت می گردد، به این صورت که جانشینان پیامبر خاتم باید دارای صفات الاهی مانند عصمت و ارتباط با عالم غیب باشند تا به خوبی بتوانند از عهده تبیین دین و اداره امور مسلمین برآیند و به خاتمیت دین اسلام جامه عمل بپوشانند.