نام پژوهشگر: سحر کاوندی
نقی عیوضی محسن جاهد
مسایل اخلاقی از جمله مسایل نظری و عملی اند که با انسان در جهت رسیدن به سعادت ارتباط دارند. از این رو به طور عمده در معرض آراء و نظرات مختلف قرار می گیرند. اظهار نظرهای مختلفی در جهان اسلام توسط متفکران پیرامون این مسئله صورت گرفته است. یکی از این متفکران، ابوالحسین القاسم بن محمد بن مفضّل معروف به راغب اصفهانی است. آراء و نظرات ایشان در باب این مسئله در این پایان نامه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. برای این منظور، در ابتدا مبادی علم اخلاق، یعنی ماهیت، هدف از آفرینش، اختیار و افعال انسان، تغییرپذیری اخلاق، خیر و سعادت? و حسن و قبح افعال از نظرگاه وی تبیین شده است. در این مورد بیان شده است که انسان موجودی مرکب از نفس و بدن است و قادر است از روی اراده و اختیار در جهت تحقق هدف آفرینش خویش و رسیدن به سعادت، با تشخیص حسن و قبح افعال گام بردارد. بعد از آن، انواع فضایل، اعم از فضایل اخروی، نفسانی، جسمانی، خارجی، توفیقی و وابستگی میان آنها به یکدیگر به طور مفصّل تعریف و تبیین گردیده است: و علاوه بر این بیان شده که از نظر راغب سعادت حقیقی بدون تحقق فضایل توفیقی ممکن نمی گردد. آراسته شدن به این فضایل در نظر وی شرط لازم و ضروری برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی است.
علی اصغر خانوردیلو سحر کاوندی
مسکویه مسأله "تجرد نفس" انسانی را به عنوان یکی از پیش فرضهای فلسفی علم اخلاق، با توسل به دلایلی همچون، پذیرش صور گوناگون توسط نفس، ادراک خطای حواس و تصحیح آن و برتری لذات عقلی بر لذات حسی و ادراک معقولات و صور کلی به اثبات رسانیده است. تربیت پذیری انسان از دیگر مبانی وی است. خُلق انسان به آسانی یا به سختی قابل تغییر است و مشاهده عینی موید این مطلب است، چرا که در غیر این صورت تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان بی ثمر خواهد بود. ابن مسکویه هدف غایی افعال اخلاق را دستیابی به کمال و سعادت می داند، سعادت انسان در لذات حسّی و جسمانی که - مشترک میان انسان وحیوانات – است، نمی باشد، بلکه شرافت و برتری انسان از سایر موجودات از نیروی عقل و قوه عقل نظری و عملی آن سرچشمه می گیرد. مسکویه معتقد است که فضایل چهار گانه: حکمت، شجاعت، عفت و عدالت می باشند که هر کدام دارای دو رذیلت "افراط و تفریط" هستند. و با ابتکار خود فضایل فرعی را تحت فضایل اصلی بر می شمارد و در این مورد به هیچ فیلسوف و یا حکیمی تاسی نمی جوید. منابع مسکویه در اخلاق، نظریات افلاطون و به ویژه ارسطو است که دیدگاههای آنها را به صورت غیر مستقیم از طریق ترجمه های عربی آثار آن دو، کسب نموده است. افلاطون سعادت انسان را در زندگی عقلانی و نیل به عالم معقولات الهی می داند که با تهذیب نفس و پرورش روح آدمی حاصل می شود. از نظر افلاطون ایده های اخلاقی که اصلی ترین آنها دانایی، شجاعت، خویشتن داری و عدالت است، وجود حقیقی دارند. از طرفی ارسطو اخلاق را واقعه قابل پیاده در جامعه می داند. او می گوید سعادت مشترک میان انسانها است، و آخرین مرتبه سعادت، الهی شدن افعال انسان است که از طریق تشبه به افعال خداوند و نداشتن هدف زائد بر ذات است. ایشان هم معتقد به فضایل اصلی چهار گانه می باشد.
معصومه رستم خانی سحر کاوندی
در فلسفه صدرالمتألّهین که برهان و عرفان در هم آمیخته و در رسیدن به حقیقت هماهنگ گشته اند، قرآن کریم از جایگاه برجسته ای برخوردار است. وی در آثار خویش، از جمله «الحکمه المتعالیه فی الأسفار الأربعه العقلیّه»، «أسرار الآیات و أنوار البیّنات»، «مفاتیح الغیب» و دیگر آثار، آیات قرآن را با اهداف و مقاصد گوناگونی به کار برده است. بی شک، در برداشت و فهم وی از آیات قرآن، اندیشه های عرفانی و فلسفی او نقش قابل توجّهی دارند؛ به گونه ای که گاه موجب شده اند که وی معنای دقیق تری را از قرآن برداشت کند و گاه او را از معنا و مقصود قرآن دور کرده اند. یکی از کتاب هایی که ملاّصدرا در آن، از آیات قرآنی استفاده نموده است، کتاب «الشّواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیّه» می باشد، که از آخرین آثار وی و مشتمل بر آخرین آراء اوست. وی در این کتاب، مانند بسیاری از دیگر آثارش، به دفعات به آیات قرآن استناد نموده است که با نگاهی گذرا در این کتاب، این امر به روشنی قابل مشاهده است. در پژوهش حاضر، کاربردهای آیات قرآن توسط صدرالمتألّهین در یکی از مشاهد پنجگان? این کتاب، تحت عنوان مشهد سوّم، که به بحث پیرامون نفس می پردازد، مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. بدین منظور، کاربردهای آیات در این مبحث، در چهار قسم دسته بندی شد: آیاتی که وی به تفسیر و نیز تأویل آنها پرداخته است، آیاتی که در اثبات مطالب خود به آنها استدلال نموده است، آیاتی که در تأیید نظرات خود به آنها استشهاد کرده است، و آیاتی که صرفاً به طور ضمنی در طیّ مباحث خود به کار برده است. سه دست? نخست، با تفسیر آنها در تفاسیر عمد? قرآنی مقایسه گردیده است تا روشن شود که آیا به کارگیری این آیات در آن مواضع و استفاده از معنای مورد نظر ملاّصدرا، با تفسیر آنها در این تفاسیر همخوانی دارد یا نه؟ تنها فرضیّه بحث این است که چنین همخوانی وجود دارد. در این پژوهش، برای نخستین بار است که کاربردهای صدرا از آیات قرآن، با تفاسیر قرآنی مقایسه گردیده است، چنین کاری تاکنون بی سابقه بوده است. نتیجه این مقایسه این است که در بسیاری از موارد، چنین همخوانی وجود ندارد و ملاصدرا در این آیات، برداشتی مغایر و متفاوت از دیگران ارائه داده است؛ در این موارد، آراء و پیش فرض های فلسفی او سبب شده اند که فهم او از این آیات با ظواهر آنها مغایر و ناسازگار باشد و به نظر می رسد که وی در این موارد مرتکب تفسیر به رأی شده است. همچنین در برخی از موارد، برداشت او از آیات تنها با تفسیر آنها در برخی از تفاسیر عمده، موافق و سازگار است. و سرانجام در برخی دیگر، نه تنها بین برداشت او از آیات و تفسیر آنها در هم? تفاسیر عمده همخوانی وجود دارد، بلکه در این موارد، وی به کمک آراء و اندیشه های فلسفی خود، توانسته است برداشت واضح و دقیقتری را از این آیات ارائه دهد.
مهیار کیایی رضاقلی طاهره کمالی زاده
چکیده نور در فلسفه ی اشراق به معنای آگاهی و خود آگاهی است. این فلسفه تا کنون با دو رویکرد وجود محور و آگاهی محور مورد بررسی و مداقّه ی حکما قرار گرفته است. حکمای جاویدان خرد، رویکرد دوم را پذیرفته اند. رساله ی حاضر نیز در صدد است تا با رویکرد جاویدان خرد - که با اندیشه ی سهروردی قرابت بیشتری دارد – فرآیند دو سویه ی مشاهده و اشراق را در معرفت شناسی اشراقی بررسی کند. باتوجه به این که نور به عنوان موضوع فلسفه ی اشراق به معنی آگاهی و خود آگاهی است، لذا مدار و محور فلسفه ی سهروردی "علم" و دغدغه ی حکیم اشراقی وصول به "علم اشراقی" است. فرآیند دو سویه ی "مشاهده و اشراق" به عنوان یکی از مبانی فلسفه ی اشراق، رشته ی اتصال تمام نظریات حکمی این نظام فلسفی است و انسجام آن را به عهده دارد. معرفت شناسی اشراقی که با بررسی حقیقت نور آغاز می شود، به اشراقات باطنی و پرتو افشانی انوار قدسی بر جان سالک، منتهی می گردد، و در سایه ی اشراقات انوار، مشاهده و شهود حقایق رخ می دهد. مشاهده و اشراق در بالا ترین مرتبه به مشاهدات عقلی اطلاق می شود. سهروردی، بر اساس نظریه ی تشکیک، در ادراکات خیالی و حسی نیز قائل به مشاهده است. مشاهدات در هیچ یک از مراتب، بدون اشراقات انوار قدسی میسر نمی گردد. کلید واژه: سهروردی، نور، مشاهده، اشراق، معرفت شناسی اشراقی، حکمت اشراق.
امیرحسین تقی پور جاوی محسن جاهد
چکیده این پایان نامه به بررسی دیدگاه های فایده باوران کلاسیک (جرمی بنتام و جان استوارت میل) و ابن حزم می پردازد. فایده گرایی یکی از نظریه های مهم و مشهور در حوزه ی فلسفه اخلاق و اخلاق هنجاری است. فایده گرایی بر اصل فایده و سود مبتنی است و مقصودش از فایده و سود، لذت وشادکامی است، و بر همین مبنا، مدعی است : تنها عمل و قاعده ای درست و الزامی است که بالاترین و بیشترین شادکامی و سعادت را برای بیشترین افراد جامعه ذی ربط در پی داشته باشد. فایده گرایی یکی از نظریه های غایت-گرایانه و پیامدگرایانه در زمینه اخلاق هنجاری است که از این نظر، رقیب نظریه های وظیفه گرایانه و اخلاق فضیلت مدار به شمار می آید. فایده گرایی تاریخی دیرینه دارد اما فایده گرایی کلاسیک در اوائل قرن هجدهم مطرح گردید، و جرمی بنتام و جان استوارت میل مهم ترین طرفداران این نظریه فلسفی بوده اند. فایده گرایی در معنی اصطلاحی آن به دسته ای از نظریه های اخلاقی و خصوصا نظریه اخلاقی و سیاسی جرمی بنتام و جان استوارت میل- دو فایده گرای سرشناس سنتی در اوائل قرن هجدهم- اطلاق می شود و در واقع نظریه غایت گرایانه-ای است که مبتنی بر اصل بیشترین شادکامی و فایده و سود است. همچنین آنها معتقدند که لذت و الم قابل اندازه گیری و ارزیابی است. جرمی بنتام آنجا که کوشیده است تا نوعی محاسب? لذت گرایانه از لذات و آلام را با استفاد? از هفت بعد شدت، دوام، قطعیت یا عدم قطعیت، قرابت یا دوری، باوری ، خلوص، گستردگی عملی سازد این معنا را به روشنترین وجه تصدیق می کند. جان استوارت میل تا حدی در واکنش به این دیدگاه و برای پاسخگویی به ایرادهایی که مخالفین برعلیه این نظریه ارائه دادند، کوشیده علاوه برکمیت، کیفیت را نیز در ارزشیابی لذت ها وارد کند. فایده گرایی در قرن نوزدهم و بیستم مورد توجه بوده و در فلسفه اخلاق قرن حاضر نیز تاثیر فراوان داشته و پیروان بسیاری دارد. فایده گرایی اخلاقی تقریرهای مختلف و نیز شاخه های متنوعی از قبیل فایده گرایی لذت گرایانه، آرمانی، ترجیحی، سکولار و الهیاتی دارد و نیز به دو قسم مشهور عمل محور و قاعده محور تقسیم می شود. فایده گرایی در معرض بسیاری از انتقادات و اشکالات از جمله ناکارآمدی در ارزیابی لذت ها و آلام و نیز عدالت توزیعی است. در جهان اسلام نیز ابن حزم اندلسی دارای گرایشات و نگاهی فایده گرایانه بوده و در کتاب خویش با عنوان «الاخلاق و السیر» بارها بر اصل منفعت و زیان تکیه کرده و از عبارت های «لافائده فیه» و «لامنفعه فیه» استفاده کرده است. مقصود وی از فایده «دور کردن غم و اندوه» می باشد و بر این باور است که تمام انسان ها در همه ی افعالی که انجام می دهند هدفی جز دور کردن غم و اندوه ندارند. از این رو در برخی از جنبه ها با دیدگاه فایده باوران کلاسیک سازگاری دارد. واژگان کلیدی نظریه غایت گرایی،فایده گرایی ، فایده باوران کلاسیک، فایده، لذت، جرمی بنتام، جان استوارت میل، ابن حزم، طرد الهم.
اکرم مرادی سحر کاوندی
سعادت و شقاوت انسان در دیدگاه قران به اعمال انسانها و افکار آنها در دنیای خاکی بستگی دارد و در تفسیر المیزان که از جمله تفاسیر قوی در طول تاریخ اسلام است و به دست توانمند علامه طباطبایی, فیلسوف معاصر به نگارش درآمده مورد تدقیقی در این رساله قرار می گیرد.
رسول کشاورزی رضا رسولی شربیانی
این پژوهش، دیدگاه مکتب تفکیک و علامه طباطبایی را در ارتباط با عقل و وحی مورد بررسی قرار می دهد. موسّسان وپیروان مکتب تفکیک نظریاتی را مطرح می کنند که حاصل این نظریات، دستاوردهای فلسفی و عرفانی را به چالش می کشد. در این مکتب، بر جدایی سه راه و روش معرفت، یعنی جریان «وحی، عقل و کشف» تأکید می شود. عقل، نوری مجرد، بسیط، ظاهر بالذات و مظهر للغیر و موجود مستقل خارجی تلقی می شود که با عقل فلسفی مغایرت دارد؛ زیرا عقل فلسفی با نفس انسان سر و کار دارد که از نظر آنان موجودی مادی و ظلمانی است. علم نیز همانند عقل، نور مجرد و خارج از حقیقت انسان محسوب می شود. معارف بر دو قسم بشری و الهی تقسیم می شوند. این دو معرفت، جدای از یکدیگر قرار دارند و دارای اوصاف مختص به خود می باشند. معرفت بشری متشکل از عقل فلسفی است که با روش قیاسی و با تألیف مقدمات به یقین نائل می شود لیکن مطابقت آن با واقع قابل اعتماد نیست. در حالی که معارف الهی بر «تذکر« استوار است که یقینی و قابل اعتماد است. بر اساس نگرش مکتب تفکیک، اعتقاد به حجیت محکمات و ظواهرآیات و روایاتی که تواتر لفظی یا معنوی دارند فطری است؛ لذا احتیاج به اقامه ی برهان عقلی ندارد. بنابراین اصالت براهین عقلی نمی تواند مقّدم بر ظواهر و محکمات باشد. همچنین با یادآوری دو نوع عقل نوری(فطری) و اصطلاحی(فلسفی)، عقل فطری با وحی معارضه نمی کند. تعارض ممکن است بین دلیل نقلی و عقل اصطلاحی فرض شودکه یا درباب معارف الهی است و یا در باب غیوبی است که خداوند متعال علم آنها را از دیگران مخفی داشته است. در هردو صورت تقدم با دلیل نقلی است. علامه طباطبایی«ره» که مدافع هماهنگی «قرآن، برهان و عرفان»، است تفکر و بصیرت عقلی و فلسفی را جزء متن دیانت اسلامی محسوب می کند. وی فلسفه را مقابل وحی قرار نمی دهد بلکه آن را علمی می داند که انسان را در درک عمیق وحی یاری می کند و معتقد است بین روش انبیا در دعوت مردم به حق و آنچه که انسان از طریق استدلال درست و منطقی به آن دست می یابد فرقی وجود ندارد. تفاوت تنها در این است که پیامبران از مبدأ غیبی استمداد می جستند. علّامه، همواره بر لزوم هم سویی عقل با وحی تأکید می کند و معتقد است اگر تعارض بین استنتاج ظنی وحی و استنتاج قطعی عقل به وجود بیاید باید وحی را طوری تفسیر کرد که مطابق با عقل باشد.
زکیه احمدی فر عباس یزدانی
چکیده «مسأله ی شر» که می توان آن را یکی از مسائل بسیار مهم و بحث انگیز در مباحث کلام جدید و فلسفه دین معاصر دانست، از آنجایی که به بنیادی ترین اصول ادیان توحیدی – اعم از وجود خداوند و صفات مطلق او مانند قدرت، علم، خیریت و عدالت- حمله می برد، متألّهان خداباور را درصدد ارائه ی پاسخ برمی انگیزد. پژوهش حاضر به تقریر و مقایسه ی دیدگاه مایکل پیترسون و شهید مطهری درباره ی مسئله ی شر اختصاص یافته است. مهم ترین پاسخ پیترسون برای رفع مسئله ی شر، دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر است؛ وی تنها آن دسته از دادباوری هایی را که «امکان شر» را برای دستیابی به خیرهای برتر ضروری می دانند، قابل پذیرش می داند. مهم ترین استدلال مطهری، دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر می باشد؛ وی با تأکید بر اینکه وجود شرور در تحقق خیرهای برتر در جهان مادی ضروری هستند، اذعان می نماید که شرور، نقش های مثبت زیادی در جهت رشد و تعالی انسان ایجاد می نمایند. با مقایسه ی دو فیلسوف به این نتیجه می رسم که وجوه تشابه آن ها در اتخاذ دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر، به عنوان پاسخی مناسب و قابل پذیرش در برابر مسئله ی شر می باشد، وجوه اختلاف شان را نیز می توان در نحوه ی پذیرش دادباوری مزبور دانست؛ بدین شکل که پیترسون دادباوری هایی که مدعی هستند «واقعیّت شر» برای دستیابی به «خیرهای برتر خاص» ضروری می باشد را محکوم به شکست می داند، اما مطهری در تکمیل دادباوری-های خود به ارائه ی مصادیقی از شرور دست می زند که ضرورتاً به خیرهای برتر خاصی منتهی می شوند. ادعای پیترسون معقولانه است، اما به نظر می رسد هر دو پاسخ در پیش برد بحث خدا و شر در خور توجه و مهم بوده باشند. واژگان کلیدی: خداوند، شر، دفاعیه ی مبتنی بر اختیار، شر عبث، دادباوری، خیرهای برتر، مایکل پیترسون، شهید مطهری.
محمد رضا کابلی سحر کاوندی
چکیده : رشد ، دارای جنبه های مختلفی اعم از جسمانی و روحانی است ؛ رشد جسمانی فرایندی است که تقریبا به طور مشخص و مشهود صورت می پذیرد و بروز هر گونه مشکلی در این باره به واسطه پیشرفت های علم روز تقریبا قابل حل است ؛ اما رشد روحانی کودک که شامل رشد عاطفی ، رشد شخصیتی ، رشد شناختی و نیز رشد اخلاقی است ، به دلیل فقدان ملاک و معیار مشخص و مشهود و دخیل بودن عوامل بی شمار در آن ، از پیچیدگی های زیادی برخوردار است و پیش بینی ، شناخت و تجزیه و تحلیل هر یک از ابعاد رشد روحانی ، کاری بسیار سخت و دشوار است . در این پژوهش به بررسی مراحل ، عوامل و شیوه های مختلف رشد اخلاقی از منظر روانشناسانی چون گزل ، پیاژه ، کلبرگ ، رابرت سلمان و نیز علمای اخلاق اسلامی همچون ابن سینا ، غزالی ، خواجه نصیر ، نراقی و جوادی آملی پرداخته و برخی مسائلِ مرتبط با آن از جمله تغییر پذیری خلق و امکان تربیت انسان و رشد قوای سه گانه و تاثیر آن در رشد اخلاقی انسان بررسی می گردد . رشد اخلاقی ، فرآیندی زمان بر و مرحله ای است که هر مرحله ، عوامل ، شرایط و شیوه های مختلفی را بر اساس سن ، محیط اجتماعی و فرهنگی اقتضاء می کند ؛ در این پژوهش به بحث از عوامل رشد اخلاقی پرداخته شده که به سه دسته ی کلی عوامل بیرونی - همچون والدین ، گروه همسالان ، تشویق و تنبیه _ ، عوامل درونی _ همچون وراثت _ ، عوامل تعاملی _ همچون رابطه جنسیت و اخلاق ، رابطه رشد شناختی با رشد اخلاقی ، تعامل وراثت و محیط _ تقسیم می شود . در مورد ارتباط رشد شناختی و رشد اخلاقی ، اندیشمندان اسلامی ، مراحل مختلف رشد اخلاقی کوک را در هر مرحله ، همپای رشد شناختی او _ اعم از رشد عقلانی _ پیش می برند و معتقدند در امر تربیت ، پیش از آنکه کودک به رشد عقلانی مطلوب برسد ، می توان از روش "عادت" بهره جست . نیز در مسائل اخلاقی _ نه در استدلال اخلاقی _ دو جنس مذکر و مونث عمدتا به صورت متفاوت عمل می کنند که این امر می تواند به بازگشت به برداشت های هر یک ، از اخلاق و نیز تفاوت در ساختار روحی و تربیتی آنان داشته باشد ؛ برای همین راهکار های تربیتی ای که ایشان در امر تربیت دختران و پسران ارائه می دهند متفاوت است. واژگان کلیدی : کودک ، رشد عقلانی ، رشد اخلاقی ، تربیت.
نرگس اسکندری وفایی سحر کاوندی
در میان حکمای مسلمان، شیخ اشراق از نخستین کسانی است که با استناد به آیات و روایات، دیگاه های خود را در مسیر دستیابی به حقیقت اعلی قرار داده و سپس حقایقی را که به واسطه مشاهده معنوی به دست آورده، به زبانی رمزی و نمادین بیان کرده است تا تنها اهل معرفت، با رمزگشایی و تفکر عمیق در آنها، به معنای اصلی پی ببرند. وی درباره "حب" و "عشق" نیز به زبان رمز سخن رانده که دیدگاه وی در موارد فراوانی قابل ارجاع به آیات قرآن است. هدف از این پژوهش، اثبات وجود شواهد قرآنی بر آراءِ سهروردی، درباره "حب" و "عشق" ، و تطبیق آن با قرآن است؛ برای این منظور، ابتدا دیدگاه وی در این زمینه بیان شده و سپس با اشاره به آیات قرآنی مربوط به "حب" و "عشق"، به تطبیق این دو دیدگاه و تاویل و تفسیر آیات موجود بر اساس دیدگاه سهروردی پرداخته شده است، تا بدین وسیله یکی دیگر از ابعاد معنوی و تربیتی آثار سهروردی آشکار گردد. سهروردی، عشق را دارای حقیقتی مستقل و آسمانی متعلق به عالم ملکوت می داند که پس از خلقت انسان وارد دنیای مادی شده و به افراد انسان تعلق یافته است. او عشق را نشات گرفته از عقل دانسته و معتقد است عشق مرتبه شدید محبت، و محبت ثمره معرفت است. وی بر این باور است که عشق، تعالی بخش روح انسان و فانی کننده جسم اوست، قدرت عشق تا جایی است که مهار نفس اماره را بدست گرفته، آن را مطیع و فرمان بردار خود می گرداند. به اعتقاد وی عشق در تمام هستی، جاری بوده و نظام جهان بر اساس قهر و محبت انتظام می یابد، او حتی سعادت و شقاوت نفس را نیز بر اساس قهر و محبت تفسیر می کند. بر اساس آیات قرآن، حب امری ازلی، نشات گرفته از ذات حق تعالی است؛ بین انسان و خدا، حب به معنای حقیقی برقرار است، هم خدا محب و دوستدار انسان است و هم انسان محب حق تعالی است؛ معرفت، پایه و اساس حب است، حب در تمام جنبه های زندگی مادی و معنوی انسان جریان دارد. آنچه متعلق حب انسان قرار می گیرد اگر امر خیری باشد، سبب سعادت انسان می شود و اگر امر شری باشد جز شقاوت و بدبختی، ثمری برای انسان نخواهد داشت. اصول دیدگاه های سهروردی تا حد زیادی قابل ارجاع به آیات قرآن است و می توان گفت وی در بیان مبانی خود، تحت تاثیر قرآن بوده است.
رقیه بیگدلی مریم خوشدل روحانی
آموزه گناه نخستین یکی از اصول اعتقادی مسیحیان است. بر اساس این آموزه طبیعت بشری به جهت گناه آدم، گناه آلود بوده، لذا برای نجات، مرگ عیسی (ع) لازم است. منشاء طرح این آموزه، سفر پیدایش است. بعد از سفر پیدایش، نام? پولس به رومیان، اساس این آموزه را تشکیل می دهد. آگوستین یکی از بزرگترین متفکران مسیحی است که با استناد به سفر پیدایش و رسائل پولس، این آموزه را با دیدی تاریخی و روانشناختی مطرح کرد. براساس اعتقاد آگوستین، آدم مرتکب گناه شد و مرگ، مجازات گناهش است. به دلیل حضور انسان ها در آدم همه در گناه وی شریکند و نیازمند نجات هستند که این فرآیند با مرگ عیسی(ع) عملی می شود. البته این آموزه از همان ابتدا مدافعان و مخالفانی داشته است. علامه طباطبایی به عنوان مفسر جهان تشیع معتقد است که زندگی آدم در بهشت برنام? خدا بوده تا اینکه آنها مدتی را در بهشت سپری کنند و برای زندگی دنیوی آماده شوند. و همینطور مقام خلیفه اللهی آدم محرز گردد. وی عمل آدم را ترک اولی تلقی کرده اند که با عصمت انبیاء منافاتی ندارد، زیرا نهی آدم از درخت ممنوعه نهی ارشادی بوده و در بهشت صادر شده بود و بهشت هم جای تکلیف نیست. از نظر علامه گناه آدم لازم لاینفک او و ذریه اش نمی باشد، زیرا مفسد? نافرمانی آدم (ع) و حوا تنها خود آنها را در برگرفت که همان خروجشان از بهشت و فرود آمدنشان بر زمین بوده است و آدم بعد از نافرمانی توبه کرد و خداوند هم توبه او را پذیرفت. طبق آیات قرآنی، گناه هر کسی تنها خود فرد را در بر می گیرد و شامل افراد دیگر نمی شود، از نظر عقلی نیز مجازاتِ شخص بی گناه به جرم گناهِ دیگری قبیح است. به نظر علامه مرگ انسان ها مجازات گناه آدم نیست زیرا خداوند انسان را برای جاودانگی خلق نکرده بود بلکه اساس آفرینش به گونه ایی است که انسان حیاتی محدود دارد که دارای لوازمی است و مرگ و میر هم یکی از آنها است. بنابراین مرگ انسان همچون حیاتش تقدیری از سوی خداوند است که در زمانی معین فرا می رسد تا انسان در نزد خالقش قرار گیرد و در مورد او داوری شود.
طیبه شاددل سحر کاوندی
تأثیر عوامل طبیعی بر جسم انسان چه از حیث تأثیر در سلامت و چه از لحاظ بروز بیماری ها از زمان های قدیم بر طبیعی دانان و پزشکان کم و بیش معلوم بوده است، اما یکی از مهمترین بحث های علم اخلاق این است که "نقش عوامل طبیعی بر اخلاق تا چه حد است؟" نوشتار حاضر با تبیینی از هستی شناختی انسان سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد، لذا در ابتدا به تبیین دیدگاه های متفکرین در این مورد می پردازد و از بین دیدگاه های موجود در این رابطه دو دیدگاه "دوئالیستی" و "فیزیکالیستی" را به دلایل تبعاتی که برای علم اخلاق به وجود می آورند رد می کند و دیدگاه صدرائی را در این مورد می پذیرد، زیرا در دیدگاه صدرائی نفس امری "جسمانیه الحدوث" است که به واسطه حرکت جوهری که در انسان رخ می دهد ارتباط آن با جسم، ارتباط دو جوهر وجودی است که بر یکدیگر تأثیر و تأثر علّی دارند و تحول در هر بعد، تحول در بعد دیگر را به همراه دارد، بنابراین نفس از جسم و به تبع آن از عوامل طبیعی متأثر می گردد و اخلاق نیز که صادر از نفس است از عوامل طبیعی متأثر می گردد، از طرف دیگر چون دیدگاه صدرایی، یک دیدگاه فیزیکالیستی محض نمی باشد، لذا با پذیرش «تأثیر عوامل محیطی بر اخلاق» همچنان فلسفه اختیار زنده و پویا است. در ادامه به تبیین و توصیف تأثیر برخی از عوامل طبیعی بر اخلاق پرداخته می شود.
فاطمه بدیعی علیا مریم خوشدل روحانی
مسأله برزخ و زندگی پس از مرگ انسان از جمله مسائل مهم در حوزه های کلامی و فلسفی است که همواره در میان ملل و ادیان مختلف مطرح بوده است. دین مبین اسلام زندگی پس از مرگ و عالم برزخ را، تحت مباحث مربوط به معاد مطرح نموده و آن را یکی از اصول اعتقادی مسلمانان معرفی می کند. بر اساس این اصل، بعد از مرگ انسان، روح همه انسان ها وارد عالم برزخ شده و تا فرا رسیدن رستاخیز در آن جا به سر خواهند برد. در برزخ حیات انسانی ادامه یافته و متناسب با اعمال و کرداری که در این دنیا انجام داده اند، در بهشت و جهنم برزخی خواهند بود. واژه برزخ در قرآن (مومنون/ 100) و در برخی روایات بر عالمی که واسطه میان دنیا و آخرت است، اطلاق شده است. علاوه بر اصل وجود برزخ، شماری از آیات قرآنی بر حیات برزخی و شعور و آگاهی آدمیان در عالم برزخ دلالت می کند. برخی از آیات بیانگر زنده بودن شهیدان بوده و برخی دیگر از نعمت ها و عذاب های برزخی حکایت دارند. ملاصدرا معتقد است که روح انسان دارای نشأت و درجات مختلفی است که برخی پیش از مرگ و برخی دیگر بعد از مرگ تحقق می یابد به طوری که بعد از جدا شدن و انقطاع از وابستگی به جسد، تا بی نهایت خواهد ماند. وی معتقد است وقتی شخص از دنیا می رود، وارد عالم برزخ (قیامت صغری) می شود. قیامت کبری هم وعده گاهی در نزد خداوند است و هر چه در قیامت کبری رخ می دهد، نظیر آن نیز در عالم برزخ (دوران پس از مرگ و قبل از ظهور قیامت کبری) اتفاق خواهد افتاد. طبق بررسی و تطبیق مسأله برزخ از نظر قرآن و ملاصدرا نکات ذیل بدست آمد: الف) تجرّد روح؛ ب) تجسّم اعمال؛ ج) عذاب قبر؛ که در همه این موارد قرآن و ملاصدرا با هم اتفاق نظر دارند؛ د) مرگ و احیاء برزخی: براساس آیات قرآن در برزخ حیات و زندگی وجود دارد و حیات برزخی با مرگ برزخی به پایان رسیده تا در قیامت دوباره احیاء جدیدی صورت بگیرد و تمام انسان ها آماده رسیدگی به اعمال و کردار خود شوند. اما ملاصدرا به زندگی و مرگ در برزخ اشاره صریحی نکرده است.
محمد مهدی بیگدلی سحر کاوندی
چکیده : اختلاف پیرامون «ایمان و کفر مرتکب گناه کبیره» و سرنوشت اخروی وی، که اولین مسأله مطرح در تاریخ مجادلات کلامی مسلمین بوده است، ریشه در نوع نگاه فرق مختلف اسلامی به مقوله ایمان و تلقی خاص هر یک از ماهیت و لوازم آن دارد، که در این میان تفاوت نظرها در باب رابطه ایمان و عمل، عامل اصلی بروز اختلافات بوده است. در میان فرق کلامی عامه، از بین کسانیکه عمل را داخل در ماهیت ایمان و از شروط قوام ذات آن می شمارند؛ سخت ترین موضع از آن خوارج است که فتوا به کفر صاحب کبیره داده اند، حسن بصری اهل کبائر را منافق خوانده و معتزله وی را در حد وسط ایمان و کفر قرار داده و از آن تعبیر به «منزله بین المنزلتین» کرده اند، اما اهل حدیث با تفسیر این جزء ایمان به شرط کمال آن، مرتکب گناه کبیره را مومن فاسق دانسته اند. در مقابل کسانیکه عمل را خارج از ماهیت ایمان و جدای از ذات آن می دانند، در قبال وضعیت مرتکب کبیره، دو نظر کلی ارائه نموده اند؛ مرجئه با تقلیل ایمان به معرفت و بی اهمیت دانستن عمل، گناهکار را به صرف شناخت خدا، مومن حقیقی و از اهل نجات پنداشته اند، ولی اشاعره که ایمان را همان تصدیق قلبی می دانند با اذعان به لزوم اقتران ایمان و عمل صالح در موضعی مشابه با اهل حدیث گناهکار را مومن فاسق نامیده اند. متکلمین شیعه نیز در این باب نظر واحدی ندارند. نص گرایانی چون شیخ صدوق و پیروانش که ظواهر آیات قرآن و اقوال معصومین (ع) را یگانه مرجع کشف حقایق دینی می شمارند، بر اساس همین ظواهر، ایمان را حاصل اعتقاد و اقرار و عمل، و ترک عمل را مساوی خروج از دایره ایمان می دانند، ولی از آن رو که قائل به تفکیک بین ایمان و اسلام اند، مرتکب گناه کبیره را مسلمان غیر مومن می خوانند. در مقابل عقل گرایانی چون شیخ مفید و اتباع وی که ایمان را از سنخ معرفت و عمل را خارج از حوزه مفهومی آن می پندارند، علیرغم اضطراب و تشتت رأی بسیار، در نهایت حکم به ایمان مرتکب گناه کبیره کرده اند. در حدود 900 آیه از آیات قرآن نیز به موضوع ایمان اختصاص دارد، که مفاهیم برآمده از این آیات، به انضمام احادیث مأثور از اهل بیت (ع) که بهترین مفسر و مبین کلام الهی اند، ایمان را از جنس تصدیق و یقین قلبی و مرتبه ای بالاتر از اسلام ظاهری می نمایانند که همواره ملازم عمل صالح بوده و بنا بر شدت و ضعف آن افزایش و کاهش می یابد و ارتکاب گناه در صورتی که از آن توبه نشود، منجر به زوال آن می گردد. پس باید با تفکیک اسلام و ایمان، صاحب معاصی کبیره صرفا مسلمان ظاهری دانست. واژگان کلیدی : اسلام، ایمان، کفر، گناه کبیره، فرق کلامی.
طیبه حیدری سحر کاوندی
اخلاق محمودی(نصایح الوزراء)اثری منسوب به خواجه نظام الملک طوسی از بزرگترین و برجسته ترین سیاستمداران و وزیران ایران در قرن پنجم و دوره سلجوقی است.نصایح الوزراء کتابی است در حکمت عملی که با سبکی تلفیقینگاشته شده و مشتمل بر اصول اخلاقی،گزارش های تاریخی،استناد به تجارب شخصی و زندگی سیاسی خود خواجه و دیگران است که در قالب حکایات و آیات و اشعار به کمک یکی از دوستداران خواجه جمع آوری شده که در بعضی از نسخ نام مولف را خواجه نظام و در بعضی نسخ دیگر نام عبدالوهاب امامی را ذکر کرده اند؛ این کتاب برگرفته از سیاست نامه(سیَرٌ الملوک) معروفترین اثر خواجه است.اندرزنامه ها، و سیاست نامه هابهعنوانرایج ترینشکلبیاناندیشهسیاسیایرانشهریدردورهاس?می است که اوج آن در دوره سلجوقی بوده است. اخلاق محمودی شامل یک مقدمه (در بیان احوال به طور اجمال) و دو فصل است: فصل اول در تحریض فرزند بر ترک وزارت و فصل دوم در آداب و شرایط در وقت استقلال است.خواجه در فصل اول پنج مخاطره را ذکر کرده و در ضمن آن به تبیین اصولی چند می پردازد از جمله: فضیلت عدالت و لزوم برقراری آن، تلاش برای کسب رضایت پادشاه در تمام امور، تعسّر و یا عدم امکان دستیابی به چنان رضایتی که گاه نارضایتی خدا و خلق خدا را به همراه دارد و مسایل و مشکلات وزیر با امور حکومتی ، لزوم رعایت و توجه به دبیران و امور دیوانی . در فصل دوم به بیان آداب وزارت و لزوم رعایت جانب خداوند، پادشاه، نزدیکان پادشاه و سایر خلایق می پردازد.محور این نوشتار بررسی و شرح تفضیلی و تصحیح کتاب اخلاق محمودی است که تصحیح انتقادی آن با مقابله سه نسخه خطی با هدف بدست دادن متنی منقح صورت گرفته است.درتصحیحاینکتاب،سهنسخ?کتابخان? ملی باشمارههای (?-?????) و (14474-5) ونسخه شمار? (15329-5) درمیدان مقایسه با یکدیگر قرار گرفته اند ؛پس از مقابله و تطبیق نسخ،به بررسی موارد اختلاف آنها و برگزیدن واژگان مناسب درمتن مورد تصحیح پرداخته ایم، روایات و اشعار و ترجم? آیات کریمه در پانوشت ذکر شده است؛ پاراگراف بندی در حد ضرورت و به منظور سهولت در خواندن متن صورت گرفته است.
مریم فتحی سحر کاوندی
چکیده « تحفه الائمه العلّیه فی الحکمه العملیه » معروف به « اخلاق ظهیریه » ، اثری باقی مانده از فتح الله بن احمد بن محمود الشهرستانی معروف به سبزواری است که در سد? دهم به نام ظهیرالدّین ابراهیم شاه صفوی (946 ه . ق ) نوشته شده است . این رساله در حوز? اخلاق اسلامی و دارای نثری شیوا و قلمی روان است و می توان آن را در مکتب اخلاق تلفیقی جای داد چرا که مولف در تألیف آن از امتیازهای دو مکتب فلسفی و نقلی بهره برده و میان روشهای گوناگون روایی و فلسفی تلفیق کرده و از ویژگیهای آنها بهره مند شده است ؛ این اثر به شیو? سایر کتب اخلاق اسلامی در سه بخش اخلاق ، تدبیر منزل و سیاست مدن سامان یافته و مشتمل بر یک مقدمه و سه مقاله است ؛ مقدم? آن برگرفته و یا متن ترجمه واری از رسال? اقسام علوم شیخ الرئیس و محتوای سه مقال? آن مأخوذ از « اخلاق ناصری » و « اخلاق سلطانی » می باشد ؛ وجه مزیت این اثر بر آثار اخلاقی پیش از خود این است که مولف خلاصه وار به ذکر مسائلی که از منظر وی در اخلاق فردی و جمعی برجسته می نماید پرداخته ؛ این اقدام به نظم در چارچوب رساله و سهولت دسترسی به اهم مطالب اخلاقی کمک می کند . محور عمد? بحث این مجموعه ، تصحیح انتقادی اثر حاضر و بررسی و تحلیل آراء اخلاقی مولف آن می باشد . در تصحیح این رساله ، سه نسخه از اخلاق ظهیریه در میدان مقایسه و مقابله با یکدیگر قرار گرفته اند ؛ معنای روان واژگان مغلق در پانوشت درج شده و فهرست ( آیات ، روایات ، اشعار ، مطالب ، منابع و ... (در پایان کتاب ذکر شده است ؛ افزوده ها با ( + ) و کاستی ها با ( - ) ، و مواردی که صرفاً اختلاف در واژه ها و عبارات وجود دارد بدون علامت ، فقط کلمه یا عبارت متفاوت در پانوشت مشخص شده و به منظور سهولت در خواندن متن در حد ضرورت ، پاراگراف بندی متن و علائم سجاوندی توسط مصحح اعمال شده است .
رقیه غفاری محسن جاهد
سراج منیر نام اثری باقی مانده از عالم دینی، قاضی و شاعر برجسته قرن یازدهم، محمد شریف بن شمس الدین محمد معروف به کاشف شیرازی است. وی معاصر شاه عباس اول صفوی بود. از این رساله نسخه های خطی فراوان به جای مانده که نشانگر اهمیت این کتاب است. این کتاب به لحاظ نوع ادبی تعلیمی و به لحاظ محتوایی اخلاقی است. کاشف در توضیح فضایل اخلاقی، مباحث عرفانی، مذهبی، اجتماعی، حکمت ... را بیان کرده و یک اثر تلفیقی بسیار ارزشمند از خود برجای گذاشته است. با توجه به این که در نظریات کاشف مولفه های اخلاق فضیلت(تأکید بر چگونه بودن تا بر چگونه عمل نمودن، اهمیت قدیس اخلاقی، نقش نیت و انگیزه و ...) دیده می شود می توان کتاب سراج منیر را در نظام اخلاقی اخلاق فضیلت جای داد. از امتیازات و ویژگی های این کتاب که این اثر را جاوید و ماندگار کرده: بهره گیری از آیات و احادیث، به کارگیری امثال رایج فارسی، استفاده از تمثیل، داستان ها و اشعار جذاب و مناسب با موضوعات متن و برخورداری از سخنان بزرگان است. این نوشتار در پی آن است که ضمن تصحیح انتقادی مقدمه و نه لمعه اثرِ حاضر، اندیشه های اخلاقی نویسنده را بیان نماید.
اصغر محمدی سحر کاوندی
چکیده: برهان نظم یا برهان طرح و تدبیر argument from design theعمومی ترین و قابل فهم ترین برهان بر وجود خداوند است. و از ازمنه باستان تا کنون مورد توجه متفکران و فیلسوفان قرار گرفته است. به همان اندازه که این برهان مورد توجه و اقبال فیسلوفان و عامّه مردم بوده است، مورد نقد و ردّ بسیاری از متفکران و فیلسوفان نیز قرار گرفته است. به همین سبب برای فرار از اشکال ها، تقریر و روایت versionهای متفاوت و گوناگونی از این برهان شده است. یکی از تقریرهایی که از این برهان شده است و مورد توجه فیلسوفان معاصر قرار گرفته است، تقریر و روایت ریچارد سوئین برن استاد فلسفه در دانشگاه های انگلستان است. وی با تقسیم نظم به نظم های مکانی spatial orderو نظم های زمانیorder temporalدر صدد این نکته است که می توان با تبیین explanation نظم های زمانی یا به تعبیری نظم های دارای توالیregularities of succession روایتی از این برهان به دست داد که تبیین وجود جهان بر اساس وجود خدا، معقولیت بیشتری نسبت به سایر تبیین ها داشته باشد. به عبارت دیگر طبق نظر سوئین برن تبیین جهان بر اینکه این جهان مخلوق آفریدگاری دانا و تواناست که بر اساس تدبیر و هدف و غایتی این جهان را آفریده، نسبت به تبیین های ماده انگارانه و دیگر تبیین های رقیب، تبیینی ساده است و لذا با پیشفرض های کمتری می توان این تبیین را پذیرفت. و برای حصول به این تبیینِ ساده، بهترین راه پذیرفتن نظم های زمانی است. سوئین برن تکید بلیغی بر سادگیِ simplicity روایت خود می کند. روایت سوئین برن را می توان در هشت مقدمه تنظیم کرد. روایت سوئین برن هم مثل سایر روایت های از برهان نظم مورد نقد و بررسی های جدّی ای قرار گرفته است. به نظر می رسد پاشنه آشیل و نقطه ضعف این برهان، ابتناء و تأکید آن بر این نکته است که تبیین جهان بر اساس وجود خداوند تبیینی ساده تر است. می توان از او پرسید چگونه است که فرض وجود جهانی غیر جهان ماده، تبیینی ساده تر است از فرض فقط جهان مادی. به عبارت دیگر به نظر می رسد اگر تبیینی بنا بر سادگی باشد، باید آن تبیینی را برگزید که دارای پیشفرضهای کمتری باشد و این به نظر می رسد بیشتر شامل تبیین های ماتریالیستی و ماده انگارانه است تا تبیینی که علاوه بر جهان مادّی، فرض جهان دیگری را هم می کند. اما در هر حال روایت سوئین برن و مخصوصاً تقسیم نظم ها به زمانی و مکانی و تاکید بر نظم های زمانی نقطه قوت این برهان است. واژگان کلیدی: نظم، برهان، نظم زمانی و نظم مکانی، سادگی، خدا، تبیین، الهیات طبیعی ?
جلیل رحمانی محسن جاهد
اخلاق ارسطویی پیوندی نزدیک با فضیلت دارد. در سنت ارسطویی، فاعل برای اتصاف به فضیلت، لازم است با معرفت کامل نسبت به شرایط عمل کند. از نظر ارسطو، معرفت، جزء سازنده و ضروری فضیلت است. درایور این مولفه اساسی را نمی پذیرد و معتقد است تاکید افراطیِ ارسطو بر معرفت و عقلانیت دامنه فضایل و افراد فضیلتمند را محدود می کند. وی برای اثبات دیدگاه خود فضایلی را مطرح می کند که در آنها وجود معرفت برای فاعل ضرورت ندارد و حتی فراتر از آن، لازم است از روی غفلت و ناآگاهی عمل کند. فضایل مبتنی بر غفلت، نمونه های نقضی به شمار می روند که تفاسیر مبتنی بر معرفت را به چالش می کشد. تواضع، یکی از مهم ترین فضایل مبتنی بر غفلت است که - بر مبنای تفسیر درایور از این فضیلت- فاعل متواضع باید از ارزش واقعیِ خود به اندازه محدودی غافل باشد. به طور کلی درایور معتقد است باید دیدگاه خردگرایانه از فضیلت را رها کنیم و در مقابل، دیدگاهی نتیجه گرایانه از فضیلت را اخذ کنیم. بر این اساس، فضیلت، ویژگیِ منشی ای است که علی القاعده منجر به نتایج خیر می شود. دیدگاه های مطرح شده از سوی درایور با انتقادات بسیار جدی روبروست. برخی از این انتقادات صرفا به فضایل مبتنی بر غفلت اشاره دارند و برخی از آنها به نظریه فضیلت درایور مربوط می شود. مایکل اسلوت و اونارا اونیل از جمله چهره های شاخصی هستند که نظریه فضیلت درایور را مورد حمله قرار می دهند. البته درایور در مقام دفاع از موضع ایجابی خود به ادله هر یک از آنها پاسخ گفته است. وی مدعی است نظریه اش از خطای کمتری نسبت به نظریات رقیب برخوردار است. به نظر نگارنده فارغ از فضایل مبتنی بر غفلت که با چالش های متعددی مواجه است، نظریه فضیلت درایور از غنای بسیار بالایی برخوردار است. در نهایت، درایور با ارائه تفسیرِ نتیجه گرایانه از فضیلت نشان می دهد که مفهوم فضیلت بر مبنای نتیجه گرایی بهتر فهمیده می شود.
محمد حسین ارشدی بیدگلی سحر کاوندی
جی. جی. سی. اسمارت، یک پراگماتیست و یکی از حامیان فایده¬گرایی عمل¬محور است و اندیشه¬ی وی تا حد زیادی متأثر از آراء سیجویک است. اسمارت بیشتر کوشیده است که به دو اشکال رایج علیه فایده¬گرایی یعنی تعارض فایده¬گرایی با شهودهای اخلاقی ما و همچنین مشکل محاسبه¬ی پیامدهای افعال پاسخ دهد. بدین منظور وی ابتدا شهودهای اخلاقی را منکر شده و رویکردی ناشناخت¬گرایانه اتخاذ می¬کند. همچنین در برخی موارد که انجام فعل فایده¬گرایانه منجر به تعارضات با شهودهای اخلاقی ما می-شود، به تمایز میان مقام نظر و مقام عمل متوسل می¬شود. و سپس برای رفع مشکل محاسبه از نظریه¬ی بازی¬ها و کاربرد استراتژی مختلط در آن و نیز اصل موضوع امواج آبگیر بهره می¬برد. اسمارت به کرّات برای تبیین اندیشه¬های خود، تمایزی را که سیجویک میان فایده¬ی یک عمل و فایده¬ی تحسین و تقبیح آن عمل قائل شده، مورد استفاده قرار داده است.
مقصود ذوالقدری طاهره کمالی زاده
مفوّضه که در اواسط قرن دوم پدیدار گشتند، مدّعی شدند که پیامبر و أئمّه (ع) تنها مخلوقی هستند که مستقیما توسط خداوند آفریده شده اند؛ آفرینش سایر موجودات، تدبیر و اداره ی جهان اعم از رزق، احیاء، و اماته و تشریع، به آنها تفویض شده است. مطابق اخبار و روایات رسیده، أئمّه(ع) با شیوه های گوناگون، از مفوّضه و اندیشه ی آنها تبرّی جسته و با آن، مبارزه کرده اند. مع الوصف، مفوّضه در نشر اندیشه-ی خود به توفیقات زیادی دست یافتند، به نحوی که مقدار قابل توجهی از افکار آنها وارد جوامع روائی و سایر کتب شیعه گردید. أئمّه ی هدی ضمن مبارزه با جریان تفویض، برای نجات عده ای که ممکن بود، برای احتراز از تفویض، به تقصیر گرفتار شده از فضائل أئمّه(ع) و منزلت انسان کامل، غافل گردند و در نتیجه از هدایت و توجه به علت غایی آفرینش محروم گشته، دچار هلاکت و گمراهی شوند، همواره فضائل و منزلت خود و اهل بیت(ع) را گوشزد کرده، راه نیل به آن مقام را بندگی و عبودیت خداوند دانسته اند. این پژوهش با روش کتابخانه ای و بهره گیری از شیوه ی تحلیلی- توصیفی، ضمن تبیین ماهیت تفویض و ریشه یابی تاریخی آن، برخی ازآثار آن را در مذهب شیعه بررسی کرده و در نهایت ولایت تکوینی را به عنوان خط مستقیم و حد فاصل میان تفویض و تقصیر، و نیز به عنوان محمل تعداد زیادی از اخبار و روایاتی که در فضایل شگفت انگیز أئمّه(ع) وارد شده، معرفی کرده است.
صحرا پیغامی محسن جاهد
در انسان شناسی ملاصدرا، انسان ها بر حسب فطرت هیولانی- ترکیب جسم از ماده و صورت- یک نوع واحدند و همه انسان ها در این مورد، مشترکند، اما همین انسان ها بر حسب ملکات و کمالات نفسانی، به انواع گوناگون شیطانی، انسانی، حیوانی و فرشته تقسیم می شوند. در کنار موجودات دیگر که دارای وجودی ثابت هستند، انسان دارای وجودی است که دائماً در حال ترقی و تحول از وجودی به وجود دیگر است و در نهایت امر، سعادتی نصیب انسان می شود که این سعادت در حد و مرتبه وجود خود این انسان و اعمالش است و فرد بسته به این که تا چه حد مراتب کمال را طی کرده باشد، چه اعمالی را انجام داده باشد و چه کمالات و فضایلی را کسب کرده باشد، در یکی از گروه های شیطانی، انسانی، حیوانی و فرشته قرار می گیرد. بر این اساس انسان شناسی ملاصدرا را در ارتباط با عام گرایی معتدل در اخلاق می دانیم. ملاصدرا را عام گرا می دانیم، زیرا وی با توجه به این که ساختار وجودی انسان ها شبیه به هم است، برای آن ها اصول و احکام اخلاقی عامی را به کار می برد. او را عام گرای معتدل می نامیم، زیرا اصول و احکام اخلاقی عامی را که وی به کار می برد، عام به معنای کلی که شامل همه انسان ها شود، نیست، بلکه عام به معنای ویژه است. یعنی این احکام نه آنقدر عام است که شامل همه انسان ها شود و همه آن ها را در یک سطح قرار دهد، و نه آنقدر خاص است که فقط شامل گروه خاصی از انسان ها شود، بلکه وی با تقسیم انسان ها به مراتب مختلف، برای هر کدام از آن ها، احکام اخلاقی مخصوص آن مرتبه و گروه را قرار داده است. پس هر انسانی با توجه با این که در کدام یک از مراتب شیطانی، انسانی، حیوانی و فرشته است، احکام اخلاقی مخصوص آن مرتبه را دارد و سعادتی در حد و مرتبه آن گروه نصیب انسان می شود و چنین تقسیمی، اعتدال و میانه رو بودن ملاصدرا را در مورد اصول و احکام اخلاقی نشان می دهد. همچنین قائل شدن به چنین تقسیمی در انسان شناسی ملاصدرا، نشان می دهد که نظام های اخلاقی متفاوتی برای هدایت اخلاقی آدمیان وجود دارد و هر کدام از انسان ها بسته به این که در کدام یک از این مراتب باشند، دارای چهار چوب اخلاقی خاص هستند.
سمیه عبدالسلامی اصل محسن جاهد
فانی¬کشمیری( متوفای 1081 ق) صاحب کتاب « اخلاق عالم آرا»یا « اخلاق محسنی » یکی از علمای قرن یازدهم هجری می¬باشد وی این کتاب را با رویکرد فلسفی – تلفیقی و به دستور اورنگ¬زیب نوشته است و در آن به سه بخش مهم حکمت عملی ( تهذیب اخلاق، تدبیر منزل ، سیاست مدن ) پرداخته است . در این پایان¬نامه که باهدف آشنا ساختن خوانندگان گرامی با آراء اخلاقی فانی کشمیری درباب تهذیب اخلاق نوشته شده است و شیوه¬ی تحقیقی آن کتابخانه¬ای و تحلیلی – پژوهشی است، سعی کرده¬ایم ابتدا شرحی مختصر در مورد فلسفه¬ی اخلاق و تاریخچه¬ی آن و سپس زندگی و آثار فانی¬کشمیری و خصوصیات کتاب اخلاقی ایشان ارائه دهیم و پس از استخراج مبادی تصوری و تصدیقی اندیشه¬های اخلاقی فانی کشمیری، نظرات اخلاقی ایشان را به طور مبسوط توضیح دهیم. مطالب این پایان نامه در راستای پاسخگویی به دو سوال اصلی زیر سامان یافته¬اند: 1. میزان تأثیرپذیری فانی از اسلاف و تأثیرگذاری او بر دیگران تا چه حدی است؟ 2. مهمترین آراء اخلاقی فانی کشمیری چیستند؟ نتایج حاصل از این پایان نامه نشان می¬دهد؛ گرچه فانی¬کشمیری از آراء اخلاقی ابن¬مسکویه ، خواجه طوسی و محقق دوانی تأثیر پذیرفته است ولی؛ در باب عدالت، رابطه¬ی¬ تضاد بین فضایل و رذایل، تعداد امراض روحانی و رذائل اصلی اخلاقی و مواردی دیگر، صاحب نظرات و ابتکارات نوینی است.
رویا صدوق محسن جاهد
یکی از موضوعات مهم در حوزه فلسفه اخلاق مفهوم رشوه خواری است. رشوه از جمله مفاسد اخلاقی و بلایای بزرگ اجتماعی است که منشأ سودجویی، پلیدی، ظلم و بی عدالتی، پایمال شدن حقوق دیگران و سبب به وجود آمدن جو بی اعتمادی در جامعه است. عدالت یک اصل اساسی برای بقا و تداوم یک کشور است. تمام کشورها، با تصویب قوانینی به مبارزه با این پدیده برخاسته اند. متفکران مسلمان با استناد به قرآن، سنت، اجماع و عقل ، ظالمانه و ناعادلانه بودن رشوه را اثبات کرده اند و انجام این عمل را برای مرتکبین حرام می دانند. هر کدام از فیلسوفان اخلاق غرب نیز با تمسّک به مکاتب اخلاقی خویش، سعی کرده اند غیر اخلاقی بودن آن را به اثبات برسانند. هر چند هر کدام از آن روش های متفاوتی برای اثبات غیر اخلاقی بودن آن پیش گرفته اند؛ اما همه آن ها به یک نتیجه یکسان دست یافته اند و همه ی آن ها در غیراخلاقی بودن این پدیده متفق القولند.
فاطمه اکبرپور روشن حسین اترک
رابطه عقل و ایمان همواره به عنوان جدالی جدی و اساسی در تاریخ اندیشه رخ نموده است. این نزاع از عصر روشنگری به بعد با جدیت و محوریت بیشتری روبرو شد و تا عصر حاضر، اهمیت خود را حفظ کرده است. پاسخ های متفاوتی به این مسئله داده شده است؛ از جمله ی آن ها می توان به پاسخ عقل گرایان اشاره کرد. به زعم آن¬ها برای توجیهنظام اعتقادات دینی، باید بتوان صدق آن را تا حدی که اغلب عقلا قانع شوند، اثبات کرد. از میان این عقل¬گرایان، عده¬ای موافق با دین و برخی نیز مخالف با دین هستند.فیلسوف معاصر، ریچارد سویین¬برن یکی از نظریه¬پردازان مطرحاین عرصه و از چهره های سرشناس معرفت¬شناسی و فلسفه دین معاصر است. او باوری را عقلانی می¬داند که فاعل با معیارهای استقرایی و به همراه بررسی¬های پیشینِ کافی، آن را مورد تأیید قرار دادهو باور نیزبه وسیله همان معیارها محتمل شده باشد. به نظر سویین¬برن باور به هر گزاره، وابسته به میزان احتمال آن، در برابر میزان احتمال¬ بدیل¬های دیگر آن گزاره است. وی هم¬چنین با پاسخ¬گویی به ادلّه محدودیت عقل که از سوی اندیشمندان بنام مطرح شده، نشان می¬دهد که حجیت قلمرو عقل در سرتاسر آموزه¬های دینی گسترده است؛ به همین جهت می¬توان او را در ردیف فیلسوفانی قرار داد که موسوم به عقل¬گرا می-باشند. او از طرفی با بهره گرفتن از روش استقرایی،درصدد توجیه عقلانی ایمان بر می آید. و از سوی دیگر جهت عقلانی نشان دادن باورهای دینی، بهتوجیه عقلی مسائلی اشاره می¬کند که در طول تاریخ همواره از آن¬ها برای نقض عقلانیت باور دینی استفاده شده است. علی¬رغم اینکه نظریه او یکی از بهترین تلاش های مدرن برای دفاع از عقلانیت دینی محسوب می¬شود، نقدهایی نیز به آن وارد است؛ مانند اینکهاگرچه استقرا نقش فزاینده¬ای در علوم و زندگی روزمره انسان¬ها دارد، ولی حاصل آن در نهایت چیزی جز یقین روانشناختی نیست و ?نچه مطلوب نظریات معرفت¬شناسی است -یعنی یقین منطقی- را تأمین نمی¬کند.
اکرم مرادی سحر کاوندی
یکی از مباحث مهم فلسفه، اخلاق و دین بحث سعادت و شقاوت است. لذا شایسته است بدانیم که سعادت چیست؟ و چه عواملی در دستیابی به سعادت موثر و اجتناب از چه اعمال و کرداری ضروری است.سعادت غایت مطلق و مطلوب نهایی انسان است.سعادت همان چیزی است که انسان آگاهانه یا نا آگاهانه در پی آنست.سعادت چیزی است که با هدف خلقت و کمال نهایی انسان هماهنگی دارد و سعادتمند کسی است که در مسیر الی الله و کمال مطلق گام بر میدارد. در این رساله نخست به معنای لغوی و مفهوم اصطلاحی سعادت و شقاوت پرداخته شده و سپس مسائل و مباحث مرتبط با سعادت و شقاوت من جمله بحث تشکیک در سعادت، بحث ذاتی یا اکتسابی بودن سعادت، اقسام سعادت و شقاوت و راه تحصیل سعادت از دیدگاه ملاصدرا در حکمت متعالیه و علامه طباطبایی در المیزان بیان شده است
زکیه احمدی فر عباس یزدانی
«مسأله ی شر» که می توان آن را یکی از مسائل بسیار مهم و بحث انگیز در مباحث کلام جدید و فلسفه دین معاصر دانست، از آنجایی که به بنیادی ترین اصول ادیان توحیدی – اعم از وجود خداوند و صفات مطلق او مانند قدرت، علم، خیریت و عدالت- حمله می برد، متألّهان خداباور را درصدد ارائه ی پاسخ برمی انگیزد. پژوهش حاضر به تقریر و مقایسه ی دیدگاه مایکل پیترسون و شهید مطهری درباره ی مسئله ی شر اختصاص یافته است. مهم ترین پاسخ پیترسون برای رفع مسئله ی شر، دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر است؛ وی تنها آن دسته از دادباوری هایی را که «امکان شر» را برای دستیابی به خیرهای برتر ضروری می دانند، قابل پذیرش می داند. مهم ترین استدلال مطهری، دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر می باشد؛ وی با تأکید بر اینکه وجود شرور در تحقق خیرهای برتر در جهان مادی ضروری هستند، اذعان می نماید که شرور، نقش های مثبت زیادی در جهت رشد و تعالی انسان ایجاد می نمایند. با مقایسه ی دو فیلسوف به این نتیجه می رسم که وجوه تشابه آن ها در اتخاذ دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر، به عنوان پاسخی مناسب و قابل پذیرش در برابر مسئله ی شر می باشد، وجوه اختلاف شان را نیز می توان در نحوه ی پذیرش دادباوری مزبور دانست؛ بدین شکل که پیترسون دادباوری هایی که مدعی هستند «واقعیّت شر» برای دستیابی به «خیرهای برتر خاص» ضروری می باشد را محکوم به شکست می داند، اما مطهری در تکمیل دادباوری-های خود به ارائه ی مصادیقی از شرور دست می زند که ضرورتاً به خیرهای برتر خاصی منتهی می شوند. ادعای پیترسون معقولانه است، اما به نظر می رسد هر دو پاسخ در پیش برد بحث خدا و شر در خور توجه و مهم بوده باشند.
جعفر احمدی سحر کاوندی
مقوله «حرکت» مورد توجه فلاسفه بزرگی مانندارسطو، ابن سینا و ملاصدرا قرار گرفته و در این عرصه تعاریف و نظریات فراوانی از این فیلسوفان بیان شده است. در این میان، برخی از آراء فلاسفه مسلمان قابلیت انطباق با برخی قوانین فیزیکِ نیوتنی دارند . قانون اول نیوتن در حرکت با نظریه «دفعِ» ارسطو سازگار نیست ولی هیچ کدام از نظریات سه گانه «دفع» ،«میل»و«تولد» در حرکت قسری که از جانب فلاسفه اسلامی و متکلمین مطرح گردیده را رد نمی کند. مضامینی قریب به قانون دوم نیوتن توسط برخی از فیلسوفان مسلمان مانند ابن ملکاو فخررازی مطرح شده است، وبرخلاف اصل موضوعه قانون دوم نیوتن که در آن نیرو های خارجی موجب حرکت می شوند در حرکت جوهری صدرا، نیرو و متحرک هردو یک چیزند. صدرالمتالهین در نظام فلسفی خود ، که بر بنیاد «وجود» استوار شده است، نظریه ای را در حرکت قسری ارائه می دهد که با «وجود» ارتباط دارد و جز از طریق آن قابل فهم نیست. یکی از مهمترین و روشنگرترین تصریحات صدرالمتالهین درباره مقوله زمان است، اینکه زمان بعد چهارم ماده است و جز این وجودی در خارج ندارد . ملاصدرا برخلاف نیوتن برای زمان وجود خارجی مستقلی قائل نیست، و آن را مقدار حرکت جوهر عالم می داند لیکن هردو معتقد به وجود «فضای مطلق» می باشند. روش ریاضی نیوتن همانند استدلال ملاصدرا مبنی بر پیوستگی حرکت در عالم خارج، انقسامِ بالقوه حرکت به اجزای بی نهایت است . حرکت مستدیر مطابق قوانین فیزیکی در زمره حرکات قسری به حساب می آید حال آنکه در فلسفه اسلامی جزو حرکات طبیعی فرض می شود و اعتقاد حکماء مشاء به اینکه فلک الاافلاک را موجد زمان مطلق می دانند ، در هیچ کدام از دیدگاه های نیوتنی و صدرایی قابل توجیه نیست. بر خلاف دید گاه فلسفی که برخورد دو شئ را دفعی فرض می کند در دیدگاه فیزیکی برای برخورد یک قطعه زمانی ولو بسیار کوتاه در نظر گرفته شده است و نهایتاً اینکه نیوتن مدافع نظریه ذره ای بودن نور است لیکن نظر ملاصدرا بر خلاف عقیده نیوتن با نظریه موجی بودن نور مطابقت بیشتری دارد.
کرمرضا سروری کنشتی حسین اترک
فضیلت حکمت یکی از فضائل چهارگانه اصلی در اخلاق فلسفی اسلامی است. حکمت فضیلت قوه عاقله انسان است و بر اساس تقسیم قوه عاقله، به عقل نظری و عملی، به حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم می شود. در آثار همه فیلسوفان اسلامی سعادت انسان صراحتاً با کمال قوه نظری و عملی، ارتباط پیدا می کند. ارسطو سعادتمند را کسی می داند که فعالیتش مطابق بهترین فضیلت باشد. فلاسفه، عقل را به عنوان یکی از قوای نفس ناطقه انسانی، و وجه تمایز انسان از دیگر موجودات، و آن را دارای دو جزء عقل نظری و عملی می دانند. اما دربیان چیستی این دو عقل، و نیز تبیین حکمت و انقسام آن به حکمت نظری و عملی، در میان آنان اختلاف نظر وجود دارد. با تأمل در گفتار ایشان طیف وسیعی از رویکردهای متعدد، در باره عقل نظری و عملی و نیز حکمت نظری و عملی، قابل استنباط است. برخی از حکمای اسلامی گرچه در تعریف حکمت نظری اتفاق نظر دارند و آن را علم به حقایق اشیاء آنگونه که هست تعریف نموده اند ولی در اینکه اعتدال در قوه عقل نظری شرط فضیلت است یا نیست، اختلاف نظر دارند. برخی اعتدال را در حکمت نظری فضیلت شمرده اند و برخی افراط در آن را . اما حکمای اسلامی در تعریف عقل عملی و حکمت عملی اختلاف نظر دارند. دست کم دو معنا برای عقل عملی و وظیفه آن بیان شده است. برخی عقل عملی را قوه ادراک حسن و قبح، و حق و باطل در عقاید تعریف نموده اند و بر اساس آن عقل عملی را از جنس علم و دانش عملی تعریف نموده اند و برخی عقل عملی را قوه عملی و تدبیری که دو قوه شهوی و غضبی را تدبیر و اداره می کند، تعریف کرده اند در نتیجه حکمت عملی نه از جنس علم و دانش ، بلکه از جنس خلق و فعل دانسته اند.
علیرضا والی اصل محسن جاهد
این پایاننامه در صدد پاسخگویی به پرسشهای زیر برآمده است:تبلیغات بازرگانی چه تأثیراتی بر مخاطبان می گذارند؟ شرکت های تبلیغاتی برای به حدّاقل رساندن آسیب های احتمالی وارده به مخاطبان، خصوصاً کودکان، چه اقداماتی را باید انجام دهند؟ استفاد? ابزاری از زنان و کودکان به لحاظ اخلاقی از دیدگاه فایده گرایی چگونه عملی است؟ تمسّک به تقلّب و فریبکاری به هر شکل، از نظر فایده گرایان چه حکمی دارد؟ بنابراین، در پی پاسخ گویی به پرسش های مطرح شده، با روش توصیفی-تحلیلی، با استفاده از یافته های روان شناسان و جامعه-شناسان و نیز پژوهش های میدانی انجام شده در مورد اثرات استفاده از ابزارها و شیوه های تبلیغاتی گوناگون، به نتایج زیر دست پیدا کردیم: 1) استفاد? ابزاری از زنان و کودکان، علی رغم تصوّر رایج در مورد جواز آن، جایز نیست. 2) تمسّک به تقلّب و فریب کاری از سوی تبلیغ گران، از نظر فایده گرایی اخلاقی به لحاظ اخلاقی نادرست است. 3) اصحاب رسانه باید به تبلیغاتی اجاز? پخش دهند که از آسیب های-اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، جسمی و روانی- کمتری را به مخاطبان وارد سازد.
مهدی عکاشه ناصرآبادی سحر کاوندی
بحث از نسبیت یکی از بحث های چالش برانگیز در حوز? فلسفه است. این بحث یکی از موضوعات مهم در حوز? فلسف? اخلاق است. استیس از جمله افراد مهمی است که در حوز? نسبیت گرایی اخلاقی به بحث پرداخته است. در باب نسبی گرایی اخلاقی وی چهار استدلال را که نسبی گرایان برای اثبات دیدگاه هایشان به آنها توسل جسته اند را ذکر کرده، و سپس به نقد و بررسی آنها می پردازد. آن استدلال ها عبارتند از: 1- استدلال براساس مبانی انسان شناسانه 2- استدلال براساس عواطف و احساسات افراد 3- استدلال براساس مبانی تجربه گرایی رادیکال 4- استدلال مبنی بر عدم وجود منبعی الزام آور. وی این استدلال ها را نمی پذیرد و آن ها را رد می کند. بعد از بررسی استدلال های نسبی گرایان، وی به استدلال های مطلق گرایان پرداخته و بعد از نقد و بررسی، آن ها را نیز رد می کند. بعد از اینکه استیس این دو مکتب را نقد می کند بالتبع باید دیدگاه جایگزینی را ارائه دهد. عام گرایی اخلاقی دیدگاهی است که وی درصدد است تا آن را به عنوان دیدگاهی جایگزین ارائه دهد. بر این اساس، اخلاق نسبت به نیازهای کلی انسان نسبی نیست، نیازهایی که میان هم? انسان ها مشترک است. این اخلاق نسبت به نیازهای خاص و دوره ها یا گروه های اجتماعی نسبی است. اخلاق عام است اما مطلق نیست. استیس دو خاستگاه برای اخلاق قائل است؛ خاستگاه دنیوی و خاستگاه دینی. نهایتاً وی بر این باور است که می توان خاستگاه دنیوی را به خاستگاه دینی پیوند زد؛ زیرا خاستگاه دینی از عمق بیشتری برخوردار است. به نظر استیس عمل اخلاقی دارای سه ویژگی است: ایجاد شادی، ناخودخواهی یا دیگرخواهی و عدالت. بنابراین می توان گفت، اصل اخلاقی ای که استیس قائل به آن است، اصل سعادت یا خوشبختی است اما با قید و بندهایش. وی اصل نوعدوستی را جوهر? اخلاق می داند و با تمسک به این اصل، نسبی گرایی اخلاقی را رد می کند. در مورد شالود? دینی، وی تجرب? عرفانی قدیسان را به عنوان شالود? اخلاق می پذیرد و بینش عرفانی را سرچشم? اخلاق می داند. کلید واژه ها: استیس، نسبیت گرایی اخلاقی، مطلق گرایی اخلاقی، نوعدوستی، نسبیت گرایی معتدل.
محمود قربانی سورانی سحر کاوندی
رساله حاضر درصدد بررسی مواضع اختلاف آراء اخلاقی علامه محمد مهدی نراقی و علامه محمد حسن قزوینی است.
سیده مرضیه مسمومی سحر کاوندی
باجود اینکه همه ی ما درکی از عدالت داریم ،اما درعین حال مفهوم عدالت برای ما چندان روشن نیست. در این پژوهش درصدد بررسی تعریف عدالت از دیدگاه دوانی هستیم و برای این منظور ابتدا به بیان آراء و نظرات افلاطون ،ارسطو و ابن مسکویه در رابطه با قوای نفس و فضایل می پردازیم تا میزان تأثیر پذیری دوانی از فلاسفه ی پیش از خود را نشان دهیم ؛سپس به بررسی دیدگاه دوانی در رابطه با فضیلت عدالت می پردازیم . دوانی برای تعریف عدالت ابتدا دو تقریر ازقوای نفس را ارائه می دهد و بنابر هر کدام از آنها عدالت را تعریف می کند و سرانجام تعریف نهایی خود از عدالت (جامع جمیع فضایل) را ارائه می دهد. با وجود اینکه دوانی کتاب "اخلاق جلالی"خویش را تحت تأثیر "اخلاق ناصری" خواجه نصیرالدین طوسی نوشته ، ولی درعین حال با استفاده از آیات و روایات و شرح بیشتر آن مطالب ، نه تنها کمک شایانی به فهم مطالب آن نموده ، بلکه درحقیقت وی با این عمل در صددپیون فضایل اخلاقی باشریعت بوده و تبیینی دینی ازفضایل اخلاقی ارائه کرده است .از نظر دوانی غرض از فضایل اخلاقی و عدالت ، رسیدن به مقام خلافت الهی است و از آنجایی که دغدغه ی خاصی نسبت به ایجاد جامعه ای عادل داشته ،درمیان مباحث اخلاقی خود به بحث عدالت به طور اعم و نیز عدالت سیاسی و اجتماعی اهمیت خاصی قائل شده است .
سمیه اجلی سحر کاوندی
معرفت از نگاه ملاصدرا امری وجودی و در راستای کمال نفس است. از نگاه وی غایت معرفت، خداگونه شدن و فهم اسماء و صفات الهی بواسطه علم حضوری است. با این تبیین از معرفت، جایگاه وحی و شهود در کنار عقل و استدلال مشخص گشته و مثلث سه ضلعی عقل، وحی و قلب، که معرفت از نگاه صدرا مبتنی بر آن است، ترسیم می گردد. قلب مرتبه ای از نفس است که به دلیل ساختار تکوینی خود، حالتی عرشی و برزخ گونه دارد، لذا متناسب با عالم مثال بوده و می تواند مدرَکات مثالی از جمله وحی و الهام را دریافت نماید. . ملاصدرا لزوم وجود طهارت قلبی را نه تنها ملاک و مقدمه برای دریافت وحی، که مقدمه ای برای فهم آیات وحی می داند. لذا بیان می کند که اگر قلب دور از پلیدی های معاصی و ظنون و اوهام فاسده باشد می تواند به دلیل سنخیتی که با عالم مثال دارد، از این عالم کسب فیض نموده و الهامات رحمانی بر قلب افاضه گردد. از این رو ملاصدرا همواره پیش از ورود به مباحث نظری و فهم بسیاری از امور علوی، خواننده را به کسب طهارت قلبی دعوت می کند. طهارت قلبی ای که از نگاه وی تنها از مجرای عمل به شریعت مقدس اسلام حاصل می شود.