نام پژوهشگر: مهدی حیدری خراجی
مهدی حیدری خراجی علی ساعی
چکیده: مساله این رساله نهادینه نشدن وفاق نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. وفاق نخبگان سیاسی در این متن به معنای توافق نخبگان گروه های مختلف سیاسی بر سر ارزشها و آرمانهای مشترک، قواعد و هنجارهای مستقر، نهادهای مجری آن قوانین که همراه با احساس وحدت و هویت در بین گروه های مذکور است به کار رفته است. شواهد نشان می دهد که علی رغم گذشت بیش از 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، وفاق میان نخبگان سیاسی نهادینه نشده است. بر این اساس سوال رساله اینگونه مطرح شده که چرا وفاق میان نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نهادینه نشده است؟ بر مبنای رهیافت عقلانیت انتقادی، پاسخ به این سوال ابتدا در ادبیات نظری جستجو گردید. در این راستا تئوریهای مکتب قرارداد اجتماعی، نظریات جامعه شناسان کلاسیک(آگوست کنت، دورکیم، پارسونز) و نظریات جامعه شناسان متاخر(هابرماس، هیگلی، برتون، مته ای، چلبی، بشیریه و ونهانن) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و از طریق مطالعه انتقادی این نظریات مدل نظری پژوهش ارائه گردید. براساس این مدل نظری استدلال شده است که وفاق نخبگان سیاسی تابع ترکیب علی فرهنگ سیاسی دموکراتیک و کنش ارتباطی نخبگان سیاسی است. نوع پژوهش کمی و به روش پیمایش اجتماعی فازی انجام گردیده است. جمعیت آماری پژوهش شامل نخبگان سیاسی درون حکومت (اصولگرا و اصلاح طلب) است که با روش نمونه گیری قضاوتی و بر مبنای جدول مورگان تعداد 412 نفر از نخبگان دو جناح انتخاب گردیدند(50.7% اصولگرا و 49% اصلاح طلب) جمع آوری داده ها با ابزار پرسشنامه و از طریق مصاحبه حضوری با نخبگان سیاسی انجام شده است. تحلیل داده ها در سطح توصیفی با رویکرد فازی و با بهره گیری از تکنیکهای جداول توزیع درصدی، درصدهای فراوانی انجام شده و در سطح تبیینی از تکنیک تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته های تجربی در سطح توصیفی دلالت بر آن دارد که بین نخبگان سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب درخصوص ارزشهای سیاسی، هنجارهای سیاسی و عملکرد نهادهای اجرایی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نخبگان سیاسی هر دو گروه عمدتاً غیرعضو در مجموعه وفاق عاطفی هستند. نتایج تبیینی حکایت از آن دارد که فرهنگ سیاسی دموکراتیک از طریق افزایش بعد روابطی کنش ارتباطی باعث افزایش وفاق نخبگان سیاسی می شود. در پایان پیشنهاد گردیده است که جهت تقویت وفاق نخبگان سیاسی باید تعامل و ارتباط نخبگان سیاسی افزایش یابد، فضای گفتگوی نقادانه در جامعه تقویت شود و فرهنگ سیاسی دموکراتیک در سطح فردی و سطح نظام سیاسی نیز توسعه یابد. یافته های پژوهش نشان می دهد که دستگاه نظری این پژوهش صرفاً توانسته است 14 درصد واریانس وفاق نخبگان سیاسی را تبیین کند، واریانس پسمانده مربوط به عواملی می شود که در این پژوهش حضور ندارند. لذا پیشنهاد گردیده تا مطالعه درخصوص وفاق نخبگان سیاسی با متغیرهای جدید توسط محققان ادامه یابد. واژگان کلیدی: وفاق، نخبه سیاسی، فرهنگ سیاسی دموکراتیک، وفاق ارزشی، وفاق هنجاری، وفاق عاطفی، وفاق اجرایی
مهدی حیدری خراجی ابوالفضل شکوری
چکیده ندارد.