نام پژوهشگر: شروین مقیمی زنجانی
شروین مقیمی زنجانی حاتم قادری
آن چه در این رساله در صدد انجام آنیم، ملاحظه تفکر فلسفی فلوطین و حکمت الهی ناصرخسرو است. فلوطین بنیادگذار فلسفه نوافلاطونی و ناصرخسرو یکی از مهم ترین نویسندگان اسماعیلی در ایران است. نکته محوری این است که کانون ملاحظات این رساله، نگاه به ارای این دو از منظری سیاسی است نه کلامی-فلسفی. به بیان دیگر هدف اصلی این رساله، خصلتی سیاسی دارد نه فلسفی. مقایسه میان فلوطین و ناصرخسرو می تواند از وجوه گوناگون انجام بگیرد. این مقایسه از دیدگاهی موسع و گسترده، ناظر بر مسئله ای کانونی، یعنی نسبت میان سنت یونانی و تفکر یونانی مآبی، و تفکر ایرانی-اسلامی است. اما در معنایی موردی و مشخص، تلاش ما در این رساله، مقایسه میان خصایص، ویژگی ها و کیفیات فیلسوف نوافلاطونی از یک سو و کیفیات و جایگاه امام اسماعیلی از سوی دیگر، برای کمک به تایید این مدعاست که ناصرخسرو به عنوان یک متاله راست کیش اسماعیلی، که دل در گروی آموزه های امام شناختی شیعی و فاطمی دارد، صورتبندی فلسفه نوافلاطونی را در خدمت توجیه نظری و فلسفی معتقداتی به کار می گیرد که نه تنها ضرورتا خصلتی یونانی ندارند، بلکه در اغلب موارد از خاستگاهی شیعی-اسلامی یا حتی ایرانی برخوردارند. نکته اساسی دیگر اینکه صورتبندی حکمی-فلسفی ناصرخسرو از امام شناسی اسماعیلی، در کنه اش، تلاشی سیاسی به نظر می رسد. به عبارت دیگر اما ناصرخسرو برخلاف فیلسوف نوافلاطونی، به واسطه بهره مندی پیشینی از دانش الهی، ضرورتا صاحب اقتدار/مرجعیت دنیوی و اخروی است و این می تواند با مولفه تلازم میان امر قدسی و سیاسی در حکمت ایرانی نیز مقایسه گردد. این درحالی است که ما چنین دلالتی را در فلسفه فلوطین در مورد فیلسوف نوافلاطونی ملاحظه نمی کنیم. درواقع فیلسوف نوافلاطونی از طریق تهذیب نفس و تفلسف بی امان است که به حلقه واسط زمین و آسمان مبدل می گردد، در حالی که امام ناصرخسرو، بنا به ضرورت پیشینی و مقدر، صاحب اقتدار دنیوی و مرجعیت اخروی است و رستگاری فرد در گروی متابعت از اوست.
شروین مقیمی زنجانی مصطفی یونسی
چکیده ندارد.