نام پژوهشگر: صدیقه ابراهیم پور
صدیقه ابراهیم پور سید علیرضا افشانی
چکیده به دنبال تغییر و تحولات اساسی دهه های اخیر در مفاهیم توسعه و رویکردهای مبتنی بر عدالت جتماعی، سازمان ملل متحد با ابتکار تهیه گزارش های توسعه انسانی سالانه برای تمام کشورها، چارچوب فکری نوینی در ادبیات توسعه، تحت عنوان توسعه انسانی شکل داده که در سطح بین المللی از اعتبار خاصی برخوردار شده است. شاخص های اصلی سنجش توسعه انسانی سه دسته اند: عوامل بهداشتی یا برخورداری از زندگی طولانی همراه با تندرستی، عوامل آموزشی و عوامل اقتصادی یا توانایی دست یابی به منابعی که برای پدید آوردن سطح مناسب زندگی. بر همین اساس این بررسی کوششی در جهـت معرفی، ارزیابی و انـدازه گیری وجوه توسعه انسانی، مقایـسه و رتبه بندی استان های کشور، مناطق شهری و روستایی کشور در فاصله یک دوره ده ساله در سال های 1375 و 1385 است. در این تحقیق از 23 شاخص برای سنجش سطح توسعه انسانی استان ها )شامل 8 شاخص آموزشی، 7 شاخص اقتصادی و 8 شاخص بهداشتی) استفاده شده او برای بررسی نقاط شهری و روستایی از 15 شاخص(5 شاخص برای هر بخش) استفاده شده است. برای ترکیب و محاسبه شاخص های گوناگون توسعه انسانی با مقیاسی ترکیبی، از روش تاکسونومی عددی که از روش های مناسب رتبه بندی مناطق و نشان دادن نابرابری های منطقه ای است، استفاده شده است. در این تحقیق مشخص شد که، بین استان های ایران از لحاظ توسعه انسانی نابرابری بسیاری وجود دارد، استان تهران و اصفهان برترین استان های ایران از لحاظ توسعه و سیستان و بلوچستان و کردستان از محروم ترین نقاط کشور هستند. نتایج آزمون همبستگی بین سه دسته متغیر آموزشی، بهداشتی و اقتصادی با شاخص کلی توسعه انسانی نشان می دهد که بیشترین همبستگی بین گروه متغیرهای آموزشی و اقتصادی با توسعه انسانی است. همچنین از نتایج دیگر این بررسی این است که الگوی توسعه در ایران الگوی مرکز - پیرامون می باشد، مناطق توسعه یافته یا مرکز مرکز در طول این 10 سال همچنان برتری خود را حفظ کرده اند و مناطق توسعه نیافته نیز عمدتاً مناطق حاشیه ای و مرزی کشور هستند و با مناطق توسعه یافته فاصله زیادی دارند و در این مدت علیرغم بهبود محسوس در شاخص های توسعه آنها، سرعت آن در مقایسه با مناطق مرکزی کشور کمتر بوده است.
صدیقه ابراهیم پور میر محمود میرنسب
چکیده: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ویژگی های فردی)رگه های شخصیتی(، ویژگی های خانوادگی)شیوه های فرزندپروری( و ویژگی های بافتاری در دانش آموزان قلدر، همسالان قربانی و عادی انجام شد. نمونه پژوهش 1540 نفر از دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان صحنه)یکی از شهرستان های استان کرمانشاه( بودند که بوسیله روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله از طریق سرند کردن انتخاب گردیدند. پرسشنامه های قلدری الویوس، سبک های فرزندپروری شیفر، فرم تجدید نظر شده پرسشنامه نئو، پرسشنامه محقق ساخته و چک لیست گزارش معلم به منظور جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون مجذور کای استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل آماری نشان دادند که: 1( بین ویژگی های فردی دانش آموزان قلدر، همسالان قربانی و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. 2( بین سبک های فرزندپروری دانش آموزان قلدر، همسالان قربانی و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. 3( اما بین برخی از عوامل بافتاری از جمله وضعیت اجتماعی - اقتصادی محل سکونت، شغل پدر و تحصیلات پدر تفاوت معنی داری وجود داشت و در بقیه عوامل تفاوت معنی داری وجود نداشت. یافته های پژوهش حاضر را می توان در قلمرو نظری از لحاظ گسترش دادن تحقیق در زمینه قلدری و عوامل مرتبط با آن و نقش عوامل فردی، خانوادگی و بافتاری در بروز رفتار قلدری حائز اهمیت دانست.
صدیقه ابراهیم پور سهیلا اژدری
چکیده ندارد.