نام پژوهشگر: مجید پوراحمدی
مجید پوراحمدی منصور نخکش
الگوریتم music روشی مطرح در تصویربرداری مایکروویو جهت مکان یابی پراکنده گرها با تفکیک پذیری بسیار بالاست. این الگوریتم نسبت به بازتابهای چندگانه بین پراکنده گرها مستحکم بوده و تفکیک پذیری بسیار مناسبی در این حالت دارد. مشکل عمده این روش تعیین دقیق تعداد پراکنده گرها و یا بُعد زیرفضای سیگنال جهت مکان یابی صحیح اهداف است. تشخیص تعداد پراکنده گرها برمبنای تعیین تعداد مقادیر ویژه زیرفضای سیگنال انجام می پذیرد که این کار در صورت عدم وجود نویز در سیستم، به راحتی و با مشاهد? مقادیر ویژه عمده ماتریس داده ها امکان پذیر است. وجود نویز باعث می شود تا ابهام در تخمین تعداد پراکنده گرها بوجود آید که رساله حاضر بطور اعم به این موضوع پرداخته و راهکارهایی را ارائه داده است. این رساله اثبات می کند که با افزایش انعکاسهای داخلی بین پراکنده گرها، مقادیر ویژ? بزرگتر ماتریس معکوس زمانی به تدریج افزایش یافته و مقادیر ویژه کوچکتر مرتبا کاهش خواهند یافت. در این صورت وجود نویز همراه با انعکاسهای داخلی بین پراکنده گرها باعث خواهد شد تا مقادیر ویژه زیرفضاهای سیگنال و نویز به هم نزدیک شده و تشخیص بُعد زیرفضای سیگنال با مشکل همراه شود. به همین منظور الگوریتم mdl که قابلیتهای مناسبی در تشخیص تعداد منابع در مقادیر پایین سیگنال به نویز دارد به کار گرفته شده است. همچنین با توجه به عملکرد متفاوت این الگوریتم در فرکانسهای مختلف، روش جدیدی ارائه شده که هم بر پایه فرستنده ها و هم فرکانسهای مختلف عمل می کند. نتایج ارائه شده نشان دهنده بهبود عملکرد روش fmdl در تشخیص تعداد پراکنده گرها تا میزان 5db نسبت به الگوریتم mdl است. در نسبتهای خیلی پایین سیگنال به نویز ابعاد زیرفضای سیگنال و نویز تغییر کرده و عملکرد music مختل خواهد شد. در چنین مواردی حتی دانستن تعداد اهداف هم کمکی به تشخیص محل آنها نخواهد کرد. جهت رفع این مشکل از روش نویززدایی مبتنی بر تبدیل موجک ایستان گسسته (discrete stationary wavelet transform) جهت کاهش نویز و بهبود کارایی music استفاده کرده ایم. استفاده از نویز زدایی بعنوان پیش پردازش نشان دهنده افزایش کارایی الگوریتمهای تعیین تعداد اهداف است.
محمد فضیلتی مجید پوراحمدی
مجمتع سازی سه بعدی به عنوان یک راه حل جدید برای افزایش کارایی و گسترش قابلیت مدارات مجتمع مدرن ارائه شد. از طرف دیگر شبکه بر تراشه به عنوان راه حلی کارآمد برای حذف گلوگاه ها و ایجاد یک زمینه مناسب برای ارتباط بین واحد های پردازشی معرفی شده است. با ترکیب این دو نوع تکنولوژی، شبکه بر تراشه های سه بعدی به عنوان یکی از زمینه های تحقیقاتی جدید معرفی شد. تحقیقات نشان داده است که شبکه بر تراشه ی سه بعدی قابلیت رسیدن به توان مصرفی کمتر، تاخیر کمتر و کارایی بالاتر نسبت به شبکه بر تراشه های دو بعدی را دارد که این به دلیل کاهش طول اتصالات سراسری در شبکه بر تراشه های سه بعدی است. از مزایای دیگر این تکنولوژی می توان به قابلیت مجتمع سازی بالا، افزایش تراکم اجزا بر روی تراشه و گسترش ابعاد تراشه اشاره کرد. افزایش تراکم اجزا بر روی تراشه، باعث افزایش چگالی توان مصرفی و افزایش دمای تراشه می شود. یکی از پارامترهای مهم در شبکه بر تراشه ها توان مصرفی می باشد که باید کاهش داده شود. زیرا افزایش آن منجر به گرم شدن تراشه و کاهش قابلیت اطمینان آن می شود. یک جز اصلی مصرف کننده توان در شبکه بر تراشه ها، مسیریاب ها هستند که در شبکه بر تراشه های سه بعدی دارای دو پورت اضافه برای حرکت در جهت های بالا و پایین می باشند. این باعث مصرف بیشتر توان مسیریاب های سه بعدی نسبت به مسیریاب های دو بعدی می شود. در این پایان نامه به ارائه دو ساختار برای مسیریاب شبکه بر تراشه های سه بعدی پرداخته می شود که منجر به بهبود توان مصرفی در این جزء می شود. در ساختار اول که از گذرگاه برای ارتباط بین لایه ها استفاده می-شود، توان مصرفی بهبود می یابد که در مقابل مقدار کمی افزایش تاخیر داریم که قابل چشم-پوشی است.. از آنجا که بافرهای ورودی مسیریاب ها انرژی زیادی مصرف می کنند، در ساختار دوم نیز به ارائه یک مکانیزم برای کنترل تعداد کانال های مجازی یک مسیریاب تحت ترافیک بالا و پایین پرداخته می شود.این ساختار نیز به صورت کاملا هوشمند به بهبود توان مصرفی کمک می کند.
پریسا بهرامی محسن معصومی
یکی از ملزومات مربوط به انتخاب یک قطعه الکترونیکی قدرت مناسب برای یک مبدل این است که قطعه باید دارای مقاومت درونی ویژه پائین باشد. مقاومت درونی ویژه ی قطعه دوقطبی به عرض بیس و غلظت ناخالصی ناحیه رانش دارای ناخالص کم ،وابسته است . این بدین معنی است که غلظت ناخالصی و عرض ناحیه بیس کم غلظت در یک قطعه دوقطبی باید با دقت بسیار زیاد تعیین شود تا بتوان به یک ولتاز شکست بهمنی و مقاومت درونی مطلوب دست یافت . به منظور تعیین پارامترهای فنی یک قطعه نیمه هادی ، یک تجزیه و تحلیل یک بُعدی به منظور محاسبه حداقل عرض ناحیه تخلیه برای بدست آوردن ولتاژ شکست در ساختارهای si ، sicو ganp+n-n+ استفاده می شود. بنابراین تحقیقاتی برای تعیین عرض بهینه لایه های تخلیه در ولتاژهای انسداد مختلف به منظور دستیابی به حداقل افت ولتاژ هدایت مستقیم انجام شده است . یک مدل یک بُعدی کامل برای محاسبه حداقل عرض لایه تخلیه برای بدست آوردن شکست یک ساختار p+n-n+ توسعه داده شده است و برای محاسبه عرض بهینه لایه تخلیه در ولتاژهای انسداد مختلف به منظور دستیابی به حداقل افت مستقیم مورد استفاده قرار گرفته است . نتایج نشان می دهد که محاسبه ضخامت های ناحیه رانش دارای ناخالصی کم و ولتاژ شکست مرتبط با آن و افت ولتاژهای مستقیم ، زمانی که ولتاژ بالایی به ساختار p+n-n+، با استفاده از روابط ساده شده ساختار p+n اعمال می گردد ، نادرست انجام می شود. این نتایج همچنان حداقل میزان غلظت ناخالصی ساختارهای p+n-n+ را نشان می دهند. تجزیه و تحلیل ها برای نمونه نشان می دهند که بهینه سازی غلظت ناخالصی به منظور کاهش vf مربوط به دیود si به مقدار kv 5 می تواند منجر به کاهش %12در افت مستقیم گردد، در حالیکه برای sic و gan این کاهش ناچیز و معمولا" کمتر از %1می باشد.بنابراین بهینه سازی افت ولتاز مستقیم بوسیله بهینه کردن غلظت ناخالصی مربوط به ولتاژهای شکست برای طراحی مناسب یک دیود si ضروری می باشد در صورتیکه برای قطعاتی با مواد دارای شکاف انرژی گسترده این بهینه سازی غیرضروری است . قسمت دوم پایان نامه در رابطه با مدل فیزیکی یک sic bjt و تصدیق اعتبار این مدل از طریق انجام شبیه سازی می باشد. راه حل فوریه برای حل معادله ade در ناحیه کلکتور ترانزیستور استفاده می شود. این مدل بواسطه simulink , matlab تحقیق یافته است . نتایج شبیه سازی عملکرد استاتیک و همچنین نتایج بهینه سازی شده مربوط به تغییرات شکل موج ها را بدست می آورند. با توجه به نتایج شبیه سازی و بهینه سازی شده می توان دریافت که مدل ویژگی های استاتیکی و تغییرات یک sic bjt را به خوبی نشان می دهد . با توجه به نتایج مربوط به شبیه سازی می توان تغییرات تلفات یک bjt را محاسبه نمود. اختلاف بین تغییرات تلفات شبیه سازی و بهینه سازی شده در طول حالت روشن و حالت خاموش به ترتیب %28/6 و %52/3 می باشد.
ندا وفایی شاهرضایی مهدی نیرومند
در این پایان نامه، نوعی از خودروهای هیبریدی- الکتریکی با عنوان خودروهای هیبریدی پیل سوختی مورد بررسی دقیق قرار می گیرد. در این نوع از خودروها، از یک باتری، یک خازن با ظرفیت بالا (ابرخازن) به صورت موازی با پیل سوختی استفاده می شود. پیل سوختی بدلیل ظرفیت بالای انرژی و بازده بالای تبدیل سوخت، به عنوان منبع اصلی تولید انرژی در خودروهای هیبریدی پیل سوختی به کار می رود. باتری با پذیرش حداکثر شارژ برای پیشینه بهره وری از ترمز واکنشی و امکان راه اندازی سریع، به عنوان دومین منبع تولید توان مورد نیاز بار سیستم عمل می کند و ابرخازن بدلیل داشتن سریع ترین پاسخ توان و قابلیت جذب و ذخیره ی سریع انرژی جنبشی، تأمین کننده ی اصلی انرژی در لحظات اولیه-ی شتاب گیری موتور است. یک سیستم کنترل انرژی، برای مدیریت حلقه های تقسیم انرژی و کنترل منابع داخلی خودرو های هیبریدی از طریق حلقه های کنترلی و کنترل کننده ها در حالات کاری مختلف، در سیستم قرار می گیرد. در ساختار کنترلی معرفی شده در این پایان نامه، جریان توان بین منابع هیبریدی و باس dc از طریق حالتی موازی کنترل می شود. در ساختار کنترل انرژی موازی، هر منبع از طریق مبدل های dc/dc (یک مبدل بوست برای پیل سوختی و دو مبدل دو طرفه برای ابرخازن و باتری) بصورت همزمان و مداوم با باس dc در ارتباط اند. سیستم کنترلی معرفی شده، ساختاری متشکل از شش حلقه ی کنترلی با کنترل کننده های تناسبی انتگرالی pi است که برای تنظیم ولتاژ باس dc، کنترل ولتاژ ابرخازن، کنترل جریان های داخلی منابع و کنترل حالت شارژ باتری در سیستم قرار می گیرند. شبیه سازی این سیستم کنترلی انرژی در دو حالت حلقه باز و حلقه بسته در چهار مدکاری (راه اندازی، شتاب گیری، مسافت طولانی و مدترمزی) در نرم افزار مطلب انجام شده است. در مد راه اندازی، باتری نیروی اصلی سیستم هیبریدی را تأمین می کند. ابرخازن به عنوان بافر انرژی اصلی در طی مرحله ی گذرای توان عمل می کند، در مد مسافت طولانی، پیل سوختی توانایی تأمین و تغذیه ی متوسط توان را داراست و در مدترمزی نیز انرژی جنبشی به سرعت توسط ابرخازن جذب و ذخیره می شود.
علی اکبر فرشید فرد مجید پوراحمدی
تعیین رژیم حرارتی مطلوب و همچنین درصد وزنی بهینه برای ترکیب مواد شیمیایی جهت رسیدن به خلوص بالا و همچنین خواص مکانیکی مورد نظر برای آلیاژ فولاد همیشه یک مسئله مهم و چالش برانگیز، برای صنعت فولاد بوده است. در حال حاضر تعیین این ضرایب از روی تجربه و اطلاعات حاصله از سیستم صورت می پذیرد. قصد ما از بیان این مطلب، معرفی روشهای هوشمند جهت یافتن بهترین ضرایب برای تولید بهینه فولادهای آلیاژی می باشد. روش کار به این صورت است که در ابتدا بدلیل پیچیده بودن مدل ریاضی سیستم، توسط روشهای شناسایی سیستم در شبکه عصبی ، مدل سیستم را به دست آورده و سپس توسط روشهای بهینه سازی (single-objective and multi-objective) به بهینه سازی ضرایب پارامترهای این مدل می پردازیم. بنابراین برای انجام این پروژه نیاز به دانستن و بررسی روشهای مختلف در دو بخش، یکی شناسایی سیستم و دیگری بهینه سازی است. همچنین بدلیل استفاده از شبکه عصبی در روش شناسایی سیستم و بهینه سازی مورد بحث در این پروژه، دانستن اطلاعات کافی در مورد این روش هوشمند ضروری است.
حسین نژادالحسینی مجید پوراحمدی
تخمین فاصله و زاویه ی مسیر سیگنال دریافتی منابع با استفاده از آنتنهای آرایهای در دو دهه ی اخیر مورد توجه ویژه قرار گرفته و موضوع پژوهشهای بسیاری بوده است. در این پایان نامه روشهای تخمین زاویه ی ورود منابع سیگنال باند باریک و همچنین برخی روشهای تخمین تعداد منابع سیگنال بررسی و شبیهسازی میگردند و با یکدیگر مقایسه می شوند. تکنیک های زیادی برای تخمین فاصله و زاویه ی ورود منابع ارائه شدهاند. از جمله روشهای موجود برای تخمین زاویه ی ورود میتوان روشهای مبتنی بر جهت دهی پرتو، روش های مبتنی بر زیر فضا و همچنین روش هایی که از معیار حداکثر درست نمایی استفاده می نمایند، را نام برد. همچنین روشهای تأخیر زمانی و مثلثاتی از جمله روشهای تخمین فاصله ی منابع سیگنال میباشد. معمولاً همراه با روشهای تخمین جهت منابع، از روشهای تخمین تعداد منابع مانند mdl و aic هم استفاده می شود، این روش ها از تئوری اطلاعات استفاده می کنند. برای بالا بردن دقت تخمین و قدرت تفکیک زاویه ی ورود، روشی جدید با استفاده از تفاضل مرتبه دوم ارائه گردیده است که در این روش با محاسبه ی تفاضل مرتبه دوم از طیف روش های زیرفضا و جهت دهی پرتو، دقت الگوریتم ها در تشخیص زوایای نزدیک بهبود می یابد. بدین ترتیب خطای تخمین زاویه ورود بهطور چشمگیری کاهش مییابد. در نهایت نتایج شبیهسازی روشهای بیان شده، ارائه شده است.
علیرضا مهدی زاده مجید پوراحمدی
ابتدا بر روی یک پایگاه داده مناسب مراحل پیش پردازش جهت یکسان کردن شدت نور و شدت رنگ و کنتراست و حذف نویز کلیه تصاویر صورت می پذیرد. مرحله ی بعد بخش بندی اجزای مختلف تصویر می باشد. در این مرحله قسمت های مشکوک به شکاف، ترک، خال و غیره شناسایی و از تصویر اصلی جدا می شوند. با توجه به اینکه از نظر فیزیکی نوع بافت ترک و شکاف و به طور کلی عیب از خود کاشی متمایز است می توان آنرا جدا نمود. برای این کار الگوریتم های مختلفی وجود دارد روش هایی چون آستانه گذاری، آستانه گذاری تطبیقی و غیره. در این تحقیق از روش gradient vector flow (gvf) که یک روش بسیار مناسب در بخش بندی تصاویر می باشد استفاده می شود. علت انتخاب این روش نتایج مناسب آن در دیگر تصاویر و همچنین عدم استفاده از آن (بنابر جستجوهای انجام گرفته) در بخش بندی تصاویر مربوط به تشخیص اتوماتیک عیب در خط تولید کاشی بوده است. پس از بخش بندی تصویر، به استخراج ویژگی های مناسب از قسمت بخش بندی شده پرداخته می شود. برای این کار ما دو دسته ویژگی از تصویر را استخراج میکنیم که عبارتند از: 1. ویژگی های مربوط به رنگ 2. ویژگی های مربوط به شکل برای هرکدام از عبارات ذکر شده تعداد زیادی ویژگی استخراج می شود. برخی از ویژگی های مربوط به این خانواده ها عبارتند از؛ 1. برای رنگ: ماکزیمم، مینیمم، میانگین و میانه ی (مولفه های آماری مربوط به آمارگان تصویر) مولفه های قرمز، آبی و سبز 2. برای شکل: شاخص مستطیلی، شاخص مربعی، شاخص دایروی و ضریب گریز از مرکز چون تعداد ویژگی های انتخابی معمولا بسیار زیاد است در مرحله ی کاهش ویژگی تعداد آنها کاهش داده می شود. بدین ترتیب ویژگی های موثر که در تشخیص و طبقه بندی تاثیر بیشتری دارند، انتخاب می شوند. برای این کار نیز روش های مختلفی وجود دارد که بنابه کاربرد و در حین انجام تحقیق روش مناسب جهت کاهش ویژگی انتخاب می شود. مرحله ی آخر انجام پایان نامه مرحله ی تشخیص و طبقه بندی می باشد. در این مرحله با توجه به خروجی های مراحل قبل الگوریتم، وجود عیب مانند خال و غیره بر روی تصویر کاشی تشخیص داده می شود و می توان عیوب مختلف را طبقه بندی نمود. طبقه بندهای مختلفی برای انجام این مرحله از تحقیق وجود دارد که در این جا از طبقه بند شبکه ی عصبی استفاده می شود.
حسن ابوئی مجید پوراحمدی
از خطوط انتقال نیرو جهت انتقال سیگنالهای مختلف نظیر سیگنال اندازه گیری و کنترل ار راه دور، مکالمات تلفنی، تله تایپ و ارسال و دریافت فرمان از پست های برق استفاده می شود. جهت جلو گیری از تداخل این سیگنالها که دارای فرکانس بالا می باشند و جدا کردن آنها از فرکانس سیستم قدرت و هم چنین به منظور جلو گیری از انتقال سیگنال به قسمتهای دیگر و امکان ایجاد عملکرد صحیح از موج گیر استفاده می شود. موج گیرباید طوری باشد که بتواند حداکثر جریان نامی و جریانهای اتصال کوتاه را تحمل نماید, موج گیر بطور سری در انتهای خطوط انتقال نیرو و در ایستگاهها نصب می شود و بعد از ترانسفورماتورهای ولتاژ قرار می گیرد. سیگنالهای p.l.c دارای فرکانس بالا بوده و در شبک? ایران از 30 کیلوهرتز تا 500 کیلوهرتز تغییر می کند. موج گیرها معمولا از یک سلف که دارای هسته می باشد و یک مجموعه خازن و مقاومت که مجموعا بطور موازی با هم قرار گرفته اند تشکیل می شود از سلف(سیم پیچ) جریان خط بطور مستقیم عبور نموده و مجموعه خازن و مقاومت معمولا در داخل سیم پیچ نصب می گردند
مجید پوراحمدی حمیدرضا ابوطالبی
چکیده ندارد.