نام پژوهشگر: هادی دهقانی یزدلی
هادی دهقانی یزدلی تیمور مالمیر
چکیده با توجه به کارکرد ارجاعی نشانه در نشانه شناسی پیرس، روشن میشود که بسیاری از نشانههای متون عرفانی، چند لایه هستند و کارکرد ارجاعی دارند. در روایت های عرفانی ، نشانه های زمانی چون شب ، آدینه و خواب محملی برای بنیان نهادن «زمانِ دیگر» است و مقدمهای برای آگاهی و قدم در راه گذاشتن و نهایتاً مایه توبه و رسیدن به معبود است . تکیه روایتها بر عرفان انفسی است؛ عرفان و تجربهای که میل به درون دارد از جلوهگریهای طبیعی دور است .نشانه های اسطوره ای چون دور ، مرکز و شخصیت های اسطوره ای چون زن و شاه نیز در نهایت کارکردی می یابند که با تجربه دینی و شکست زمان در ارتباط است . نشانه های مکانی مثل شهر ، بادیه ، راه ، گورستان و ویرانه با تجربههای دینی و درک امر قدسی از سوی سالکان مرتبط اند.روایتها محملی برای وصف تلاشها، ریاضتها و وجهه اسرارآمیز پیر یا برجستهسازی نقش اوست. شخصیتهایی چون مست، کودک، مخنّث و مانند آن برای مقابله با اندیشههای ظاهری و رسمی است .وجود تناقض و تضاد در ذات جهان و پدیدهها نهفته است از این روی در روایتهای عرفانی نیز وجود آن امری طبیعی است. روایتها مجالی هستند برای شنیده شدن صداهای مختلف. البته تمام صداها تحت سیطره صدای آسمانی است. «تکانه» عناصر تحول آفرین روایت اند و به دو دسته بنیادین و غیر بنیادین تقسیم می شوند.تمهید روائی داستانهای عرفانی با زاویهدید سوم شخص صورت میگیرد تا راوی خود را دانای کل روایت معرفی کند. سالک در مواجهه با امر قدسی به دو تجربه دیگرگون دست می یابد . در تجربه طربناکی عارف سرشار از شور و شادی و امید است . او با امر قدسی در گفت و گوی من و تویی است. در تجربه هیبتناک امر قدسی ، سخن از ما و تویی است . در این تجربه هیبت و جلال امر قدسی وجود سالک را در فضایی از هراس و سرگشتگی قرار می دهد . کلید واژه : نشانه شناسی ، عرفان ، روایت ، تجربه دینی ، اسطوره .
هادی دهقانی یزدلی تیمور مالمیر
چکیده ندارد.