نام پژوهشگر: خلیل متقی
خلیل متقی محمد تاتار
حرکت رو به شمال صفحه عربی نسبت به صفحه اوراسیا باعث ایجاد تغییر شکل در قسمت های مختلف ایران از جمله زاگرس، البرز، کپه داغ و نواحی برشی شرق ایران شده است. این تغییر شکل ها به صورت کوهزایی و گسلش در ناحیه برخوردی شمال شرق ایران رشته کوه های کپه داغ و بینالود و سیستم گسلی بخردان قوچان را به عنوان عوارض مهم قابل مشاهده در سطح زمین ایجاد کرده است. اثرات این برخورد قاره ای در پوسته و گوشته بالایی ناحیه شمال شرق ایران تاکنون مورد مطالعه قرار نگرفته و شناخته نشده است. عدم انجام مطالعه ساختارهای عمیق در این ناحیه باعث شده تا رژیم تکتونیکی این منطقه همچنان نامعلوم باقی بماند. برای مثال مشخص نیست که فرورانش یا زیرراندگی قاره ای در این ناحیه به سمت شمال است یا به سمت جنوب. مکان ناحیه بخیه در گوشته بالایی کجاست؟ و یا هندسه پوسته و ارتباط آن با توپوگرافی سطحی چگونه است؟ برای پاسخ به چنین سوالاتی، 19 ایستگاه باندپهن از محدوده شهر یزد واقع در ایران مرکزی تا محدوده شهر سرخس در منتهی الیه شمال شرقی ایران و در مجاورت مرز ترکمنستان و در قسمت ایرانی صفحه توران نصب شد و به مدت 19 ماه، از مرداد 85 تا بهمن 86، به داده برداری پیوسته مشغول گردید. روش های انتخابی در این رساله برای مطالعه پوسته و گوشته بالایی، توموگرافی امواج p دورلرز، محاسبه توابع گیرنده، برگردان همزمان توابع گیرنده با منحنی های پاشش امواج سطحی و مدل سازی مستقیم داده های گرانشی است. نتیجه این مجموعه مطالعات نشان می دهد که رشته کوه-های مهم شمال شرق ایران، یعنی رشته کوه های کپه داغ و بینالود، فاقد ریشه هستند و ضخیم شدگی پوسته، مشاهده شده در جنوب رشته کوه بینالود، در جایی واقع شده که توپوگرافی مرتفعی در مقایسه با نواحی اطراف وجود ندارد و در نتیجه ناشی از اثرات ایزوستازی نیست. به علاوه، وجود یک لیتوسفر ضخیم تر در زیر مناطق کپه داغ و بینالود در مقایسه با ایران مرکزی (به دست آمده از برگردان همزمان تابع گیرنده و منحنی پاشش) و مشاهده یک آنومالی پرسرعت در زیر بینالود (بدست آمده از توموگرام محاسبه شده به روش توموگرافی دورلرز) وجود زیرراندگی صفحه توران به زیر ایران مرکزی را محتمل می سازد. محل ناحیه بخیه در گوشته بالایی در زیر دره اترک، دره واقع در بین رشته کوه های کپه داغ و بینالود، قرار گرفته که منطبق با ناحیه بخیه مشاهده شده در سطح زمین توسط مطالعات زمین شناسی است. وجود یک پوسته بسیار نازک با ضخامت حدود 35 کیلومتر در زیر ناحیه طبس و یک آنومالی بسیار کم سرعت و کم چگال در گوشته بالایی ایران مرکزی نیز از نتایج جالب توجه دیگری است که از مدل های به دست آمده در این رساله قابل مشاهده است. تاکنون در هیچ نقطه ای از صفحه ایران پوسته ای به این نازکی مشاهده نشده است.
کیوان باولی بهمئی خلیل متقی
در این پژوهش، برای مطالعه ی ساختارهای عمیق شمال غرب ایران از روش توموگرافی دورلرز ach استفاده می شود. داده های مورد استفاده در این مطالعه توسط 23 ایستگاه لرزه نگاری موقت متعلق به دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان جمع آوری شده است. برای استخراج داده از زمین لرزه هایی در حد فاصل 20 تا 95 درجه، 1666 فاز p قرائت شد. این زمین لرزه ها در امتداد نیم رخ لرزه ای با بازه ی بک آزیموتی20± درجه به ایستگاه ها رسیده اند. بعلاوه از زمینلرزه هایی در فاصلههای 116 تا 150 درجه، 970 قرائت زمان رسید فاز pkpdf انجام شد. برای این فاز، محدودیت آزیموتی در نظر گرفته نشده است. بزرگای زمینلرزه های انتخابی بیش از 5/5 است. پس از آماده سازی داده ها، منطقه ی مورد مطالعه با شبکه ای از گریدها به صورت منظم، پارامتر بندی شد. روش های وارون سازی کمترین مربعات میرا شده، وارون کلی و گاوس- مارکوف، برای تعیین پارامترهای مدل سرعت در هر گره، به کار گرفته شد. نتایج توموگرافی در هر سه روش ، مدل های تقریبا مشابهی را نشان می دهد. در روش کمترین مربعات میرا شده، بی هنجاری های کوچکی وجود دارد که از تفسیر آنها خودداری شده است و تنها بی-هنجاری های بزرگ مقیاس تفسیر شده است. در این مطالعه، برای قدرت دادن به پرتوها در بازیابی بی هنجاری های پوسته بالایی از فاز منطقه ای pn، استفاده شد. 144 داده ی فاز pn از رویدادهایی در امتداد پروفیل قرائت شد و زمان رسید نسبی موج pn به روش ach، به مدل سرعتی برگردانده شد. نتیجه ی توموگرافی فاز pn در پوسته، ساختار های مشابهی را در مقایسه با نتایج توموگرافی دورلرزها در پوسته نشان می دهد. تشابه مدل ها، نشان دهنده ی پایداری نتایج توموگرافی در پوسته است. بعلاوه داده های منطقه ای به داده های دورلرز افزوده شد و توموگرافی تمامی فازها به طور همزمان انجام شد. نتیجه ی وارون سازی داده ها تا عمق 220 کیلومتری ساختارهای کم سرعتی را در زیر سهند و سبلان و ساختار پر سرعتی در زیر ارتفاعات تالش نشان می دهد. بی هنجاری کم سرعت سهند پهنای بیشتر و عمق کمتری نسبت به بی هنجاری کم سرعت سبلان دارد و گسترش آن در پوسته به سمت غرب آتشفشان است. بی هنجاری های کم-سرعت مشاهده شده در پوسته و گوشته بالایی آتشفشان سبلان و سهند به عنوان بی هنجاری های حرارتی در زیر این آتشفشان ها تفسیر می شوند. محدوده ی بی هنجاری سبلان، از زیر آتشفشان شروع شده و به سمت شرق آن گسترش یافته است. بی هنجاری پر سرعت و پرچگالی در زیر رشته کوه های تالش مشاهده می شود که به عنوان لیتوسفر نازک و احتمالاً اقیانوسی حوضه ی خزر جنوبی تفسیر می شود. مرز بین لیتوسفر قاره ای شمال غرب ایران و استنوسفر واقع در زیر لیتوسفر کاسپین جنوبی در 80x= کیلومتر دیده شده است.
محمد امرائی خلیل متقی
چکیده در شمال¬ خاور ایران¬زمین، پهنه¬های ساختاری ـ رسوبی کپه¬داغ و بینالود ـ الله¬داغ، در فصل مشترک دو ابرقار? اوراسیا و عربی واقع شده¬اند و از لحاظ لرزه¬خیزی فعال و شناخته شده هستند. هدف، شناخت ساختار پوسته در این پهنه¬ها، به منظور تعیین عمق پی¬سنگ، عمق مرز موهو و نسبت موج فشارشی به موج برشی (نسبت vp/vs) است. در مطالعات ژئوفیزیکی، عمق مرز موهو و نسبت vp/vs از پارامترهای مهم برای بررسی ساختار پوسته هستند، به¬طوری¬که این پارامترها ارتباط نزدیکی با زمین¬شناسی و زمین¬ساخت هر منطقه دارند. در این مطالعه، محاسبه پارامترهای مذکور با استفاده از روش تابع گیرنده شعاعی p صورت گرفته است. شکل موج امواج حجمی دورلرز نگاشته شده توسط ایستگاه¬های سه¬مولفه¬ای، در برگیرند? مشخصات چشمه زمین-لرزه، مسیر عبور موج در گوشته و ویژگی¬های ساختار پوسته زیر ایستگاه ثبت¬کنند? نگاشت هستند، از این نگاشت¬ها می-توان برای استخراج توابع گیرنده و مطالع? ساختار پوسته در زیر یک ایستگاه استفاده نمود. مبنای روش تابع گیرنده شعاعی p آن است که قسمتی از جبه? موج فشارشی (موج p) دورلرزها، در ناپیوستگی¬های سرعتی قابل توجه در زیر ایستگاه به موج برشی (موجsv )، تبدیل می¬شود (فاز ps). این فاز در هر ایستگاه به دنبال موج p مستقیم، دریافت می-شود. دامنه، زمان¬رسید و قطبش فاز تبدیل¬یافت? ps، به ساختار سرعتی موج برشی در زیر ایستگاه بستگی دارد. با مطالع? این فازها ضخامت و سرعت متوسط پوسته در زیر ایستگاه را بدست آورد. شبکه¬های لرزه¬نگاری مورد استفاده در این پژوهش دو شبکه لرزه¬نگاری مشهد و قوچان وابسته به موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (9 ایستگاه)، شبکه لرزه¬نگاری خراسان وابسته به مرکز تحقیقات دانشگاه فردوسی مشهد (2 ایستگاه) و ایستگاه مراوه¬تپه وابسته به پژوهشگاه بین¬المللی زلزله¬شناسی و مهندسی زلزله است. این داده¬ها مربوط به سال¬های 2006 تا 2012 میلادی می¬باشند که با بزرگای 5/5 ? mb و فاصله رومرکزی 95> ? >25 درجه مورد پردازش قرار گرفته¬اند. نتایج بدست آمده از روش¬های ژو ـ کاناموری (2000) و ژو (2000) نشان¬دهند? نسبت¬های مختلف vp/vs و تفاوت در عمق موهو در پهنه¬های یاد شده است. حدود تغییرات عمق متوسط موهو بین 43 تا 49 کیلومتر و نسبت vp/vs بین 70/1 تا 02/2 در شمال خاور ایران¬زمین برآورد شده است. نتایج این پژوهش، وجود یک ساختار پوسته پیچیده را در ناحیه برخوردی شمال خاوری ایران¬زمین تأئید می¬کنند.
خلیل متقی عبدالرضا قدس
چکیده ندارد.