نام پژوهشگر: یعقوب محمدی فر
مهناز نوفلاح بهزاد معینی سام
تحقیق حاضر ، به بررسی شیوه های تدفین در ایران باستان می پردازد .از آنجایی که تحقیقات صورت گرفته در این زمینه بسیار سطحی بوده و تاکنون پژوهش مستقل و جامعی در خصوص شیوه های تدفین و سنت های آن انجام نگرفته است ،لذا در این تحقیق ، سعی بر آن شده است که شیوه های تدفین با تکیه بر داده های باستان شناسی و باورهای دینی در منابع اندک موجود مورد بررسی قرار گیرد تا گوشه هایی از نقش مذهب و چگونگی تاثیر پذیری باورها ، عقاید و شیوه های تدفین اقوام مختلف از یکدیگر روشن گردد. در ابتدا نگاهی اجمالی بر اقوام مافبل تاریخ فلات ایران و نیز سر منشاء اقوام ایرانی ، اقوام هند و اروپایی و آریایی، شده است و سپس شیوه های تدفینی ایران باستان در نزد اقوام سکایی ، مادها ، هخامنشیان ،اشکانیان و ساسانیان مورد بررسی قرار گرفته است.
محدثه ملکان یعقوب محمدی فر
یکی از منابع مهم شناخت تاریخ هر دوره، مهرها و اثر مهرهای برجای مانده از آن دوره است و این نکته مخصوصاً درباره دوره ساسانی که آثار مکتوب اندکی از آن به ما رسیده است، صدق می کند. پیشرفت هنر مهرسازی در دوره ساسانیان نشانگر اهمیت مهر و کاربردهای مختلف آن بویژه در مکاتبات و مراسلات اداری و تجاری است. تعداد فراوان و کیفیت های متفاوت مهرها در شاهنشاهی ساسانی بیانگر این نکته است که اشخاص بسیار و مقام های مختلف از مهر استفاده می کردند. در این پژوهش از بین هزاران مهر ساسانی 223 مهر شاخص انتخاب شد؛ اغلب مهرهای انتخاب شده دارای نقش و کتیبه هستند. هدف از این پژوهش شناخت ارتباط نقوش و کتیبه های ارائه شده در مهرها است. نقوش مهرها به طور خلاصه شامل: نقوش انسانی، جانوری، گیاهی، موجودات اسطوره ای، پرندگان و منوگرام ها است. یکی از نکات جالب مهرهای ساسانی کتیبه های حکاکی شده در مهرها است، این کتیبه ها فقط از جنبه زیبایی شناختی دارای اهمیت نبوده بلکه ازدیدگاه تاریخ شناختی، تصویر شناختی و زبان شناختی با اهمیت اند. این کتیبه ها اسامی اشخاص، عناوین و القاب اداری، نام مالکان، جای نام و جملات دعایی را در بردارند. کتیبه ها به خط فارسی میانه نوشته شده اند. با بررسی دقیق این کتیبه ها و همچنین نقوش مهرها می توان به نکات مهمی از جمله سازمان های اداری و اقتصادی و مسائل مذهبی و مهمتر از همه جغرافیای اداری ساسانیان و نحوه اداره بخش های مختلف امپراطوری ساسانیان پی برد. مهرهای دوره ساسانی با ترکیبی که از تصویر و کتیبه ارائه می کنند، اسناد ارزشمندی برای محققان محسوب می شوند. روی مهرها با نقش نیم تنه انسان در اغلب موارد بین نقش و کتیبه ارتباط وجود دارد. نیم تنه صاحب مهر با هنرمندی تمام حکاکی و مزین به زیورآلات گرانبهایی چون تاج گوهر نشان، گردنبند، گوشواره و سربند با نوار های مواج، موهای بافته شده در چندین حلقه و نشان بزرگان ساسانی بر روی کلاه است. کتیبه مهر که اغلب کوتاه و در حاشیه مهر نوشته شده است؛ به مالک مهر و در صورت داشتن مقام و منصب اداری به شغل او اشاره می کند. مهرهای ساسانی بیانگر این موضوع اند که نقوش به کار رفته در دوره ساسانی تا چه حد جنبه نمادین دارند. حتی کتیبه های نوشته شده در مهرهای دوره ساسانی مانند افزون، خوبی، راستی و ... در ارتباط با دین زردشت است. مسئله تاریخ دقیق کنده کاری بر مهرهای ساسانی با مسئله پیدایش نمادهای دینی گوناگون در هنرایران با مساله پیشرفت آیین زردشت مرتبط است. همچنین با توجه به نقوش و کتیبه های حک شده در مهرها می توان به گاهنگاری مهرهای دوره ساسانی دست یافت.
احمد علی عرب یعقوب محمدی فر
سفال به واسطه اطلاعات مفیدی که در زمینه شیوه معیشت ،موقعیت سیاسی ،اقتصادی ، فرهنگی و صنعتی در دوران باستان از آن حاصل میشود ، از اهمیت ویژه ای بر خوردار است .کسب این اطلاعات از طریق مطالعه مشخصات ظاهری سفال ها و مقایسه نمونه های مختلف با یکدیکر به دست می آید.آین آگاهی ها ، بی شک با پی بردن به ترکیب شیمیایی سفال ها دو چندان خواهد شد.تلفیق باستان شناسی با علوم دیگر سبب پیدایش علوم میان رشته ای گردید که دستاورد قابل توجه ای به همراه داشت.یکی از روش های مطالعه ترکیبات سفال که از علوم میان رشته ای به وجود آمد روش pixeاست که بر پایه گسیل اشعه xبر داده های باستان شناختی استوار است.در این پروژه سعی شده تا با استفاده از روش فوق ترکیبات سفال کلینکی دوره اشکانی در منطقه همدان مشخص شود که با مقایسه و مطالعه آن به سر منشا این سبک سفال پی برده شود،همچنین در خلال این تحقیقات اطلاعات مفیدی در رابطه با نحوه پخت و میزان حرارت کوره پخت و تاثیرات آن بر عناصر موجود در ماده اولیه تولید سفال(خاک رس+آب+شاموت آلی)به دست آمده است.
محسن حاج حسینی کاظم ملازاده
با توجه به فعالیت های باستان شناسی و داده های موجود، فرهنگهای مختلفی در غرب ایران شکل گرفته است. این ناحیه به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و طبیعت ممتازی که دارد، از دیرباز سکونت گاه انسان بوده است. بی شک عصر آهن iiiیکی از مهم ترین دوره های اعتلای هنری در دوران تاریخی به حساب می آید که پیش زمینه و پایه گذار هنر امپراتوری بزرگ هخامنشی بوده است. اما در عین حال، این عصر یکی از مبهم ترین ادوار تاریخی ایران نیز به شمار می رود. یکی از چالش های مهم باستان شناسی عصر آهن iii در غرب ایران کمبود مواد و مدارک فرهنگی در ارتباط با استقرارهای این دوره است. اما در این میان، داده های معماری که به واسطه ی اهمیت کمی و کیفی آن در میان باستان شناسان از جایگاه رفیعی برخوردار است ما را در جهت شناخت فرهنگ این دوره یاری می رساند. امنیت و دفاع از حریم، همواره از دغدغه های اصلی انسان محسوب می شده است. ساختار معماری، با توجه به شرایطی که در عصر آهن iii بر غرب ایران مستولی بوده و مردم بیش از هر چیز درگیر جنگ و گریز بودند، اهمیت ویژه ای می یابد. بهترین موضوعی که می تواند ما را در شناخت بیشتر از این دوره یاری نماید، همانا نقش مهم تأسیسات دفاعی موجود در فرهنگ شان است. با استناد به متون آشوری و نوشته های یونانیان و همین طور حفاری ها و کشفیات باستان شناسی در محوطه های منتسب به ماد، مثل تپه نوشیجان، گودین تپه، باباجان تپه، گوشه ای از تمدن ماد آشکار می گردد. منابع اطلاعاتی از اوضاع تاریخی مادها بیشتر مبتنی بر آثار آشوری، به ویژه نقش برجسته های آن هاست که ضمن ارائه جنبه هایی از روابط اجتماعی و اقتصادی، پاره ای از ویژگی های معماری آن دوره را نیز بیان می کنند. با توجه به این منابع، می توان تصویری از استحکامات این دوره به دست آورد. در این پژوهش، معماری دفاعی منطقه غرب ایران در عصر آهن iii بررسی و تحلیل شده و هم چنین مقایسه آن با تأسیسات دفاعی مناطق هم جوار صورت گرفته است. به این ترتیب، پژوهشی به منظور ارزیابی سیستم معماری دفاعی غرب ایران در عصر آهنiii که هدف عمده ی این رساله است، صورت می گیرد تا نسبت به رفع کمبود پژوهش های تطبیقی در رابطه با شناخت و تحلیل معماری دفاعی در تحقیقات باستان شناسی عصر آهن iii گامی برداشته شود.
مزدک شورچه(شروین) کاظم ملازاده ملازاده
گوردخمه کیکاوس صحنه را باستانشناسانی مانند هرتسفلد، گیرشمن، واندنبرگ، متعلق به دوره ماد دانسته اند . و فون گال- که بیشترین نوشته ها را راجع به بحث گوردخمه ها ارائه داده است- آنرا با توجه به پایه ستونهایش مربوط به دوره هخامنشی د انسته است و هوف با مقایسه پایه های آن با نمونه های ده بوزان و موج سیر،آنرا متعلق به اواخر دوره هخامنشی معرفی می کند. در این پژوهش ضمن بررسی دقیق و ارائه ابعاد دقیق از آن و با بررسی فاکتورهای موجود در آن، نگارنده گوردخمه صحنه را متعلق به اوایل دوره هخامنشی دانسته است. در باره گوردخمه دکان داود، پژوهشگرانی مانند هرتسفلد ، فلاندن، راولینسون و فون گال مطلب نوشته اند. هرتسفلد که نخستین پژوهشها و گاهنگاری ها را درباره گوردخمه هم اراوه داده است آنرا مربوط به دوره ماد می داند و دیاکونوف نویسنده تاریخ ماد- بدون بررسی- آنرا مربوط به آستیاک آخرین پادشاه ماد دانسته است . فون گال در سه مقاله به سالهای 1966 و 4-1973و 1993 سه نظر متضاد دباره آن ارائه داده است وی در اخرین مقله خود دکان داود را هخامنشی و نقش آنرا سلوکی معرفی کرده است.درباره گوردخمه سکاوند نویسندگانی مانند هرتسفلد، گیرشمن، گروپ و فون گال مطلب نوشته اند. هرتسفلد آنرا متعلق به اوائل دوره هخامنشی و گیرشمن انرا متعلق به هنر لرستان دانسته و فون گال آنرا سلئکی معرفی می کند. در پژوهشهایی که توسط نگارنده این پایاننامه انجام شد، مشخص می گردد که در اوائل دوره هخامنشی یک نقش و دخمه ای بر یک نقش کهنتر افزوده شده است.
آرمان وفایی مهدی مرتضوی
برهم کنش بین انسان و محیط و چگونگی آن در یک بستر زمانی خاص، موضوعی است که در باستانشناسی چشم انداز مورد مطالعه قرار می گیرد. یکی از رهیافت های مطالعاتی باستانشناسی چشم انداز، مطالعات تحلیل فضایی-محیطی است که به بررسی دلایل شکل گیری محوطه های باستانی در بسترهای خاص محیطی می پردازد. دشت اسدآباد در غرب استان همدان قرار گرفته است و با شیبی ملایم از پای کوه های الوند در شمال به سمت دشت های هم جوار کنگاور و تویسرکان در جنوب امتداد می یابد. مطالعات خاصی درباره برهم کنش بین انسان و محیط زیست در این دشت انجام نشده است. که این نوشتار می تواند در این زمینه آغازگر باشد. با توجه به شرایط محیطی دشت اسدآباد و محوطه های مس-سنگی در این دشت و سوالات و فرضیاتی در باره رابطه ی بین انسان و محیط زیست و رابطه ی محوطه ها با یکدیگر در بستر فضایی و محیطی مطرح شد. برای مطالعه ی برهم کنش بین انسان و محیط زیست رویکردهای نظری متفاوتی وجود دارند. با توجه ماهیت این پژوهش، رویکردهای روندگرا به درک بهتر عینیات رابطه ی انسان و محیط زیست کمک می کند، مورد استفاده قرار می گیرد. در این رویکرد که مطالعات میان رشته ای و استفاده از سایر علوم در صدر اهداف آن می باشد، روش های آماری نیز مورد استفاده است. از روش های آماری روش تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل خوشه ای بهره گرفته می شود. نتایج نشان می دهد که شیوه ی معیشت در دوره ی مس-سنگی دشت اسدآباد مبتنی بر کشاورزی دیم و دامپروری و اقتصاد ارتباط با مناطق هم جوار بوده است.
راحله نیک پیام یعقوب محمدی فر
یکی از ادوار مهم تاریخی ایران که کمتر مورد نظر پژوهشگران قرار گرفته مربوط به دوران حکومت اسکندر و جانشینان پس از وی در ایران تحت عنوان سلوکیان بوده که تنها با ماهیتی تاریخی و سیاسی شناخته شده است در حالی که با بررسی باستان شناسی سلوکی در ایران می توان به درک بهتری از باستان شناسی اشکانی به عنوان ادامه ی دوره هلنیسم دست یافت و بسیاری از مضامین تازه را در آن توجیه نمود زیرا سلوکیان همانند دیگر فرمانرایان هلنی به عنوان حامیان هنر یونان ظاهر گشته اند. در ابتدای پژوهش، گریزی به هنر یونان داریم تا شاید بتوان برخی بن مایه های هلنی یونان را در سرزمین های مفتوحه در دوران سلوکیان مشاهده نمود. در این پژوهش ساختارهای سیاسی، فرهنگی و هنری دوران سلوکی مبتنی بر مکتوبات تاریخی و داده های باستان شناسی در ایران مورد مطالعه قرار گرفته است چرا که باستان شناسی سلوکی بیشتر در فرآیندی تاریخی- سیاسی معرفی شده است. محوطه های مختلفی در ایران نیز مورد بررسی قرار گرفته اند که بسیاری از آنان مرتبط به دوران پس از سلوکیان است، اما نفوذ هنر هلنی در آنان بسته به وضعیت جغرافیایی و ارتباط پیشین با یونان به صورت متفاوت ظاهر گشته است. در این میان گریزی به چند محوطه اشکانی و یونانی- باختری در آسیای مرکزی در باب مقایسه زده شده که نفوذ هنر هلنی به خاطر مهاجرت های یونانیان بیشتر قابل مشاهده است و در نهایت در قالب سبک شناسی، هنر سلوکی مورد مطالعه اجمالی واقع گشته است. این بررسی نتایجی در بردارد که از این میان می توان به هم زمانی فرهنگی و هنری حکومت سلوکی و اشکانی اشاره نمود. به نظر می رسد حوزه نفوذ یونان در سرزمین های شرق فلات ایران بیشتر بوده که این موضوع نیز نشان گر حضور مهاجران یونانی در این مناطق است در حالی که در ایران به علت کمبود داده های باستان شناسی سلوکی درک درستی از ماهیت سلوکیان وجود ندارد و به نظر می رسد که در سرزمین ایران فرهنگ بومی شدت بیشتری داشته است. شاید پیامد حضور سلوکیان در ایران تسریع روند آشنایی ایرانیان با فرهنگ هلنی و معرفی برخی مضامین فکری و هنری تازه در دوران بعد بوده باشد.
اسرا ایمه دوست تیمور قادری
در طول تاریخ، حیوانات دارای نمادهای اسطوره ای متفاوتی بوده اند. در این میان گاو از جمله حیواناتی به حساب می آید که اسطوره های فراوانی را به خود اختصاص داده است. گاهی نماد ماه و خورشید، گاهی نماد باروری و زایش، گاهی نماد زمین و گاهی به عنوان خدا مورد پرستش قرار می گرفته است. در این تحقیق با مطالعه ی یازده سایت حفاری به جمع-آوری داده های مرتبط با نقش گاو پرداختیم و همچنین مفهوم اسطوره ای گاو را در چندین فرهنگ در دوران باستان بررسی کردیم. در طرف دیگر، اسطوره و نماد گاو را در اوستا و متون پهلوی: مینوی خرد، زادسپرم و بندهش مورد مطالعه قرار دادیم. بر طبق مطالعات انجام گرفته در بخش باستانی نمادهای بسیاری پدیدار گشت از جمله خلقت و زایش، حیات زایی و تغییر فصل. در بررسی متون مورد نظر مفاهیم دیگری نظیر حیوانی پیشگو، خلقت و زایش ، نگرش نیک و نمادهای دیگر مشخص شد. از آنجا که هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تطبیقی بن مایه گاو در یافته های باستان شناسی و متون مورد نظر بوده است این نتیجه حاصل شد که در برخی از مفاهیمی مانند زایش و خلقت و زمین تطابق وجود دارد.
پیمان منصوری یعقوب محمدی فر
چکیده محوطه ی کُلَه شگ به فاصله خط مستقیم 6 کیلومتری جنوب شرقی شهر گیلان غرب واقع شده است. کُلَه شگ در حد فاصلِ دو کوه میه خِش و تق توق، با کشیدگی شرقی ـ غربی قرار دارد که رودخانه کُلَه شگ از میان آن عبور می کند. این محوطه بعلت قرارگرفتن در حوزه آبگیر سد کُلَه شگ در سال 1383 خورشیدی طی یک فصل، توسط پژوهشکده باستان شناسی کشور، کاوش نجات بخشی شد. محوطه متشکل از دو بخش مسکونی و گورستان است. گورستان آن در بخش شمالی بر دامنه کوه میه خِش واقع شده است. این گورستان بر روی مصطبه ایجاد شده است. بخش مسکونی در قسمت پایین دست، از سمت شمال به گورستان، و در بخش جنوبی به رودخانه ی کُلَه شگ منتهی می شود. بعلت وسعت محوطه و محدودیت زمان، تمام محوطه کاوش نشد؛ بخصوص بخش گورستان آن تقریباً دست نخورده باقی ماند. عملیات کاوش به صورت ارگانیک انجام شد، و طی آن بقایای سازه های معماری به شکل گسترده آشکار شد. معماری محوطه سنگی، و از شالوده تا بخش بالای دیوارها با سنگ ساخته شده است. در طی کاوش ها، شمار قابل توجهی اشیاء تزیینی، جنگ افزارها، تکه هایِ سفال، و قطعات شیشه به دست آمد. از جمله اشیاء مهم؛ سنجاق های قفلی و یک عدد مُهراستوانه ای است که در تاریخ گذاری محوطه موثر بوده اند. مطالعه تطبیقی بر روی اشیاء و سفال های یافت شده نشان می دهد که کُلَه شگ در عصر آهن ii دارای استقرار بوده، و در عصرآهنِ iii مسکونی بوده است. در عصر آهن iii نشانه هایی از حضور آشوریان یافت شده است. بخش مسکونی با آبگیری سد به طور کامل به زیر آب رفت. تنها بخش گورستان آن سالم است، که با افزایش سطح آب این بخش هم غرق می شود.
فرهاد قاچیانی کاظم ملازاده
با مقایسه ی متون مختلف پادشاهان آشوری که شرح لشگرکشی های خود به سرزمین ماد را در آن ثبت نموده اند، حقایق بسیاری در مورد جغرافیای تاریخی و همچنین ساختارهای سیاسی و اجتماعی مادها آشکار می گردد. یکی از متون با ارزش در خصوص جغرافیای ماد، کتیبه ی استل نجف آباد سارگن است که تاکنون به طرز شایسته ای مورد بررسی قرار نگرفته است. در تحقیق حاضر متن این استل با کمک قرینه های موجود در دیگر متون آشوری مورد بررسی قرار گرفته و براساس آن بخش زیادی از جغرافیای ماد به طور قابل قبولی مشخص گردیده است. بر این اساس بخش اصلی سرزمین ماد که تمرکز استقرارهای مادی در آن بیشتر است در مثلث شهرهای کرمانشاه-همدان-اراک قرار گرفته است. البته قسمت های دیگری از قلمرو ماد در بخش های شمالی غربی همدان به سمت شرق تا بخشی از استان زنجان گسترده بوده است. لازم به ذکر است که این فقط آن قسمت از سرزمین ماد است که آشوریان به آن رسیده اند و قطعاً قلمرو مادها بسیار گسترده تر از آن بوده است. در این تحقیق، بیابان نمک ذکر شده در متون، در کویر میقان واقع در شمال شرق اراک، و کوه بیکنی یکی از کوه های نزدیک این بیابان شناسایی شد. در خصوص ساختار سیاسی-حکومتی ماد، براساس متون آشوری مادها دارای حاکم نشین هایی مستقل و بوده اند که هرکدام توسط یک شهرسالار اداره می شد. این شهرسالاران گاه با هم اتحادهایی تشکیل می دادند که بارزترین آن قیام کشتریته و اتحاد آن با دیگر اقوام و حاکمیت های زاگرس است. گمان می رود این اتحاد سرانجام منجر به تأسیس پادشاهی ماد شده باشد؛ به هرحال در متون به این پادشاهی هیچ اشاره ای نشده است. اساس اقتصاد مردم ماد را دامپروری، فروش اسب، تجارت و تاحدودی کشاورزی تشکیل می داد. از میان دام های پرورش یافته در این ناحیه، اسب دارای بیشترین اهمیت بود و بخش اصلی خراج این مناطق مادی را تشکیل می داد. گاو، گوسفند، و شتر دوکوهانه از دیگر تولیدات دامی بودند. به دلیل قرار گرفتن بخش مهمی از سرزمین ماد در امتداد جاده ی بزرگ خراسان، مردم و شهرهای مادی به طرق مختلف درگیر فعالیت های تجاری، از جمله ترانزیت کالا و نگهبانی از کاروان های تجاری نیز بودند.
سینا مالمیر یعقوب محمدی فر
در اواخر سده دوم ق.م یا شروع سده نخستین ق.م دورا قسمتی از قلمرو اشکانیان شد وجایگاه نظامی قوی گردید.حکومت اشکانیان در دورا باعث رونق شهر شد به طوری که هیچ حکومتی پیش و پس از این چنین نقشی برای دورا نداشت.دورا در عصر اشکانی نه تنها مرکز یک منطقه کشاورزی ریشه یافته و دست سازه ها (صنایع دستی)بود بلکه تبدیل به مرکزی برای تجارت کاروانی شد.ترکیب جمعیتی شهر از یونانی ها ومقدونی ها که بازماندگان نخستین مهاجران عصر اسکندر بودند از اشکانیان و عناصر سامی نیز تشکیل شده بود. شهر دورا در 170 م به تصرف رومی ها در آمد. در این رساله سعی شده موقعیت استراتژیک دورااروپوس بر ساحل فرات،تنوع قومی ،حیات اجنماعی،اهمیت اقتصادی،و نیز تحلیل معماری مذهبی و غیر مذهبی،و هنر این شهر مورد بررسی قرار گیرد.و در آخر تحلیل و بر هم کنش دادهها و مقایسه و مستند سازی این آثار با دیگر مکان ها و آثار همگون وام گرفته از فرهنگ چند ملیتی شهر دورااروپوس مورد بررسی قرار می گیرد.
مهناز باقری رحمان بختیاری
چکیده ندارد.
قاسم نقی زاده بایی بهزاد معینی سام
چکیده ندارد.
مهناز باقری رحمان بختیاری
چکیده ندارد.
مریم رحمتی ترکاشوند فرامرز میرزایی
چکیده ندارد.