نام پژوهشگر: محسن یحیایی
محمد ثمره مرادی صمد بنیسی
بررسی رویکردهای مختلف کنترلی و درک صحیح از نحوه ی عملکرد آنها نیاز به بررسی شرایط فرآیند در مقابل اخلال های مختلف دارد. چون انجام این گونه بررسی ها در واحدهای صنعتی به دلیل حساسیت های عملیاتی کاری دشوار و هزینه بر بوده و عملاً غیر ممکن است، واحد کنترل سطح آزمایشگاهی طراحی و راه اندازی شد. در مرحله ی بعد، کالیبراسیون (درجه بندی) به منظور انطباق مقادیر هر حسگر با مقادیر واقعی انجام شد. نرم افزار کنترل سطح جهت نمایش پیوسته، ذخیره ی داده ها و کنترل نرم افزاری فرآیند نوشته شد. برنامه ی کنترل فرآیند از طریق نرم افزار microsoft excel نوشته و با استفاده از آن تأثیر ضرایب کنترلی (پهنه ی تناسبی (pb)، ثابت زمانی انتگرال (ti) و ثابت زمانی مشتق(td)) بر کنترل فرآیند بررسی شد. برای تنظیم (یافتن ضرایب کنترلی مناسب) هر یک از کنترل کننده ها از روش های مدار باز nichols & zigler و coon & cohen و روش های مدار بسته ی nichols & zigler و shinskey استفاده شد. مقدار ضرایب کنترلی در روش مدار باز nichols & zigler در حالت تناسبی pb=5.94%، در حالت تناسبی - انتگرالی pb=6.61% و ti=0.17 min و در حالت تناسبی - انتگرالی - مشتقی pb=4.96%، ti=0.1 min، td=0.03 min به دست آمد. در روش مدار بسته nichols & zigler این ضرایب در حالت تناسبی pb=10%، در حالت تناسبی - انتگرالی pb=10% ، ti=0.17 min و در حالت تناسبی - انتگرالی - مشتقی pb=10%، ti=0.1 min، td=0.03 min به دست آمد. مقایسه ی عمل کرد حلقه ی کنترلی تنظیم شده با روش مدار باز و مدار بسته در زمان رساندن سیستم به حالت پایدار از لحظه ی تغییر نقطه ی مطلوب، نشان داد که در سیستم کنترل سطح آزمایشگاهی ضرایب به دست آمده از روش مدار بسته عکس العمل بهتری به همراه دارند.
درنا پیروزان صمد بنیسی
در فرآیند فلوتاسیون برای جدایش مطلوب ذرات همیشه به بیش از یک مرحله نیاز است. طراحی مدارهای فلوتاسیون به طور معمول بر اساس قوانین تجربی است و به همین دلیل، اکثر آنها در شرایط بهینه کار نمی کنند. برای طراحی و بهینه سازی مدارهای فلوتاسیون می توان از روش های محاسباتی استفاده کرد و الگوریتم وراثتی یکی از روش های نوین بهینه سازی است که با الگوبرداری از قوانین وراثت طبیعی، یافتن جواب بهینه در مسائل با فضای جستجوی پراغتشاش را ممکن می سازد. در مسئله بهینه سازی ترکیب مدار فلوتاسیون، پارامترهای کارآیی متالورژیکی مدار (راندمان و خاکستر) را می توان به عنوان تابع شایستگی برای الگوریتم وراثتی تعریف کرد که محاسبه آنها نیاز به مدل سازی فلوتاسیون برای هر مدار دارد. در این تحقیق با هدف بهینه سازی ترکیب مدار فلوتاسیون کارخانه زغالشویی زرند خوراک ورودی به مدار به 5 گونه با شناوری متفاوت تقسیم گردید. بهینه سازی ترکیب مدار فلوتاسیون کارخانه زغالشویی زرند با دو روش مجموع وزن دار و بهینه pareto انجام شد. شرایط مناسب اولیه برای اجرای الگوریتم با روش بهینه pareto مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که اجرای الگوریتم با اندازه جمعیت اولیه 100 و تعداد نسل 100 بهترین کارآیی را دارد. به دلیل وابستگی روش مجموع وزن دار به مقدار اولیه وزن های هر هدف، پایداری این روش کمتر از روش بهینه pareto می باشد. مدل سازی کارآیی مدار فلوتاسیون کنونی کارخانه زغالشویی زرند نشان داد که راندمان این مدار 2/64 درصد با خاکستر کنسانتره 1/11 درصد می باشد. راندمان بهترین مدار سه مرحله ای پیشنهادی، 9/65 درصد با محتوی خاکستر 11 درصد بدست آمد. با افزایش یک مرحله به مدار فلوتاسیون (مدار چهار مرحله ای)، مشخص شد که امکان افزایش راندمان به میزان 9/3 درصد با حفظ کیفیت کنسانتره نهایی وجود دارد.
گونای گوگ بهاره شعبانپور
ماهی زالون (alosa branschnikowi) گونه ای چرب با ارزش تغذیه ای بالا، کم مصرف و دارای قیمت پایین می باشد که می تواند یکی از منابع تهیه ماده خام اولیه محصولات شیلاتی نظیر مینس، مینس شسته و سوریمی باشد. با توجه به منابع محدود و اثرات مشابه احتمالی آبکشی با شستشوی کامل، در این تحقیق تاثیر آبکشی بر ترکیبات موثر در تغییرات چربی ها و تغییرات ماهیت پروتئین ها و نیز کیفیت مینس و مینس شسته ماهی زالون طی 5 ماه نگهداری در فریزر بررسی شد. همچنین با تولید برگر ماهی از مینس و مینس شسته منجمد ماهی زالون در ماه های 0، 1، 2، 3 و 5 کیفیت حسی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. آبکشی به مدت 30 ثانیه باعث افزایش میزان رطوبت، پروتئین، ph و سفیدی در مینس شسته گشت، در حالیکه میزان چربی، میوگلوبین، آهن هم، whc و sh مینس با آبکشی کاهش یافت ولی تفاوت معنی داری در مقدار tba و ffa بین دو تیمار مینس و مینس شسته و نیز میزان چسبندگی و حلالیت ژل تولیدی از آنها مشاهده نشد. نتایج آزمایشات شیمیایی در هر دو تیمار نشان دهنده اکسیداسیون چربی، رنگدانه ها و پروتئین ها طی نگهداری در فریزر است که این تغییرات در تیمار مینس بیشتر از تیمار مینس شسته بود. الگوی ژل الکتروفورز افزایش وزن مولکولی پروتئین میوزین و نیز عدم تغییر در وزن مولکولی پروتئین اکتین را در اثر شستشو نشان داد. طی نگه داری در فریزر وزن مولکولی میوزین کاهش یافت ولی تغییری در شدت باند آن مشاهده نشد در حالیکه وزن مولکولی و شدت باند اکتین با افزایش زمان نگه داری بیشتر شد. از نظر ارزیابی حسی برگر تولیدی، شاخص های رنگ و بو در تیمار مینس شسته بهتر از تیمار مینس بود ولی شاخص های طعم، بافت و پذیرش کلی به لحاظ آماری تفاوتی بین دو تیمار نشان نداد. با افزایش زمان نگهداری مینس و مینس شسته، امتیاز شاخص های حسی رنگ، بو و طعم در برگر تولیدی از آنها کاهش یافت ولی در بافت و پذیرش کلی آنها تغییر معنی داری را مشاهده نشد. نتایج این تحقیق نشان داد که شستشو تاثیر مثبتی بر کیفیت و ماندگاری مینس شسته در مقایسه با تیمار مینس طی نگهداری در فریزر دارد همچنین برگر تولیدی از تیمار مینس شسته به لحاظ رنگ و بو، کیفیت بهتری نسبت به برگر تولیدی از مینس داشت.
پریا ریوفی سید مهدی اجاق
این پژوهش به منظور بررسی اثرات زمان یخ گذاری و روش های صید گوشگیر و پره بر کیفیت ماهی سفید با بررسی شاخص های شیمیایی (رطوبت تحت فشار، ph، tba، tvn و ffa )، میکروبی (بار باکتریایی سرما دوست و کل) و حسی (رنگ پوست، استحکام فلس، موکوس، حالت چشم، رنگ آبشش، بو و استحکام گوشت) در طول دوره نگه داری انجام شد. شاخص های شیمیایی و میکروبی در طول دوره نگه داری افزایش معنی داری در سطح احتمال 5 درصد نشان دادند اما شاخص های حسی در این طول دوره کاهش معنی داری داشتند. در ارزیابی فساد آنزیمی دو شاخص مهم اسیدهای چرب آزاد و بازهای نیتروژنی فرار کل مورد توجه قرار گرفت که روند افزایشی این دو شاخص به ترتیب گویای افزایش فساد آنزیمی چربی و پروتئین ماهی بوده است. تغییرات معنی دار تیوباربیتوریک اسید نیز نشان دهنده افزایش پیش رونده فساد اکسیداسیونی بود و افزایش معنی دار ph تأییدی بر وسعت تغییرات اتولیتیکی بود که بر اثر میزان فعالیت پیش از مرگ یا استرس ناشی از اسارت در تور تا زمان مرگ رخ داده بود. با توجه به نتایج حاصل از اندازه گیری شاخص های ذکر شده ماهیان صید شده به روش پره از شرایط بهتری به خصوص در روزهای آخر نگه داری برخوردار بودند و چنین به نظر می رسد که روش صید پره نسبت به روش گوشگیر عوارض و اثرات کمتری روی کیفیت گوشت ماهی سفید دارد. همچنین تأخیر در یخ گذاری ماهیان سبب اکسیداسیون بالاتر شد. تأخیر در یخ گذاری، عدم توجه به شیوه صحیح نگه داری و نگه داری طولانی مدت در یخ می تواند صدمات جدی را به کیفیت گوشت وارد سازد.
زهره امینی خواهان سعید گرگین
یکی از مسائل مهم در جریان صید ماهی سفید توسط تور گوشگیر زمان طولانی برداشت است که علاوه بر اعمال استرس بیشتر در ماهیان گرفتار شده در تور، در مواردی باعث بروز پدیده خفگی و مرگ ماهی در آب می گردد. نظر به اهمیت و عمومیت این رخداد، در تحقیق حاضر به مطالعه اثرات مرگ ماهی سفید) ( rutilus frissi kutum در تور گوشگیر بر کیفیت و ماندگاری آن در یخچال، با تعیین دو تیمار ماهی زنده صید شده (خفگی در هوا) و تیمار ماهی مردهصید شده (خفگی در آب) توسط تور گوشگیر در 30 عدد ماهی، با شرایط محیطی مشابه و به صورت همزمان پرداخته شده است. بررسی شاخص های شیمیایی (رطوبت کل، ظرفیت نگه داری آب، ph، شاخص تیوباربیتوریک اسید، مجموع بازهای ازته فرار و میزان اسیدهای چرب آزاد)، آزمون میکروبی (جمعیت باکتریایی کل و سرمادوست)، آزمون رنگ سنجی روی پوست و فیله (شامل فاکتورهای روشنایی، قرمزی،زردی،ته رنگ، اشباعیت رنگ و میزان سفیدی)، آنالیز بافتی فیله ( شامل سختی، انسجام، چسبندگی، الاستیسیته، و قابلیت جویدن) و ارزیابی حسی ( شامل بافت، بوی آبشش، ظاهر آبشش، وضعیت چشم و ظاهر عمومی) در طول یک دوره نگه داری به مدت 12 روز صورت پذیرفت. براساس نتایج این تحقیق در میان این شاخص ها، میزان بازهای ازته فرار، تیوباربیتوریک اسید،اسیدهای چرب آزاد،whc ، ph و جمعیت بار باکتریایی کل دارای اختلاف معنی دار در بین تیمارها مشاهده شد. در آزمون رنگ سنجی فیله میزان روشنایی، سفیدی و ته رنگ، در آنالیز بافتی فاکتورهای سختی و قابلیت جویدن، و در ارزیابی حسی پارامترهای بافت و ظاهر آبشش، بین تیمارها دارای اختلاف معنی دار بودند که مؤید گسترش فعالیت اتولیتیکی، تغییرات سیستم های پروتئینی و پیشرفت فساد بود. نتایج آنالیز بافتی، بافت تیمار زنده را بهتر و پایدارتر نشان داد و بنابراین می تواند خواص کاربردی بیشتر و مؤثرتری را ارائه دهد. به طورکلی تیمار ماهی زنده صید شده مدت ماندگاری بیشتری نسبت به تیمار ماهی مرده صید شده داشت.
مرضیه حسینی نسب صمد بنیسی
چکیده ندارد.
محسن یحیایی صمد بنیسی
سلول فلوتاسیون ستونی یکی از مهمترین یافته های زمینه فرآوری مواد معدنی در دهه های اخیر می باشد.این سلول ها مزایای قابل توجهی در مقایسه با سلول های مکانیکی دارند.ازجمله جداکردن ذرات ریز باطله از ذرات با ارزش با استفاده از آب شستشو ، امکان جایگزینی آنها با چند مرحله از سلول های مکانیکی در عملیات پرعیارکنی ثانویه ، اشغال فضای افقی کمتر و ساده تر بودن استفاده از کنترل اتوماتیک برای آنها .با توجه به روند رو به رشد بکارگیری این نوع سلول ها در کارخانه فرآوری مواد معدنی ، مطالعه بر روی نحوه عملکرد سلول ستونی و کسب تجربه عملی ضروری به نظر می رسد.با همین هدف سلول فلوتاسیون ستونی ساخته شده در مقیاس نیمه صنعتی که در کارخانه پرعیارکنی نیمه صنعتی مجتمع مس سرچشمه نصب شده است، با اعمال تغییراتی راه اندازی گردید.بعد از کالیبره کردن سیستم سطح سنجی و تغییر تابع کنترل سطح ، با انجام ازمایش تنظیم کنترل کننده ، ضرایب تابع کنترلی تعیین شده و صحت عملکرد سیستم کنترل اتوماتیک سلول با انجام ازمایش هایی تایید گردید.بعد از اینکه تجربه و اطلاعات کافی از سلول ستونی ، سیستم کنترل اتوماتیک سطح ونحوه کنترل سلول کسب شد، امکان استفاده از سلول ستونی در مدار فلوتاسیون کارخانه پرعیار کنی نیمه صنعتی با بکارگیری سلول ستونی در مراحل پرعیارکنی ثانویه و نهایی بررسی شد.