نام پژوهشگر: عاطفه رفیعی
عاطفه رفیعی حمید سپهر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای یادگیری با رویکرد پرورش خود سازمان دهی بر انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان شهر یزد انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و با استفاده از گروه آزمایش و گروه کنترل بوده است. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دبیرستان شهرستان یزد می باشد، که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش، برابر با 32 نفر بود (16نفرآزمایش، 16نفرکنترل) که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و از یکی از مدارس غیر انتفاعی شهر یزد انتخاب گردید. در متغیر انگیزه پیشرفت از گروه آزمایش و کنترل پیش آزمون به عمل آمد و نمرات نیمسال دوم سال اول دبیرستان به عنوان پیش آزمون در متغیر عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. گروه آزمایش در 4 جلسه مشاوره انفرادی حداکثر 90 دقیقه ای (به طور غیرمستقیم و در قالب محاوره با دانش آموز) تحت آموزش مهارت های یادگیری فراشناختی قرار گرفتند. پس از اعمال مداخله آزمایشی بار دیگر میزان عملکرد تحصیلی و انگیزش پیشرفت گروه ها سنجیده شد. جهت سنجش متغیرهای اصلی از پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس و میانگین نمرات 4 دوره امتحان (2 نمره مستمر و 2 نمره پایانی) به عنوان ابزار بررسی عملکرد تحصیلی استفاده شد. 2 چک لیست خودارزیابی از عملکرد تحصیلی و ارزیابی از عملکرد تحصیلی توسط مادران برای سنجش ابعاد دیگری از عملکرد تحصیلی به عنوان ابزارهای جانبی مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی نتایج از آزمون تحلیل کواریانس و tتفاضلی برای دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج نشان دادند که در چهارچوب محدودیتهای تحقیق آزمایشی آموزش مهارتهای یادگیری با رویکرد پرورش خودسازمان دهی بر انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی تاثیر مثبت و معنی دار داشته است. یافته های مربوط به خود ارزیابی و بررسی یافته های کیفی موید تفاوت معنی دار در یادگیری دو گروه و نشان دهنده کیفیت فرایند خودسازمان دهی بوده اند. علیرغم نتایج نسبتاً شفاف این طرح پیشنهاد می شود تا تاثیر روش مداخله در گروه های بیشتری از دانش آموزان مقاطع مختلف مورد بررسی قرار گیرد. همچنین پیشنهاد می شود تا کیفیت فرایند تحول رفتاری و شناختی با دقت بیشتری مطالعه شده و به بررسی کیفی و مطالعات موردی در کنار متغیر های کمی توجه شود. کلمات کلیدی: مهارت های یادگیری، رویکرد پرورش خود سازمان دهی، عملکرد تحصیلی، انگیزش پیشرفت و دانش آموزان.
عاطفه رفیعی نادر شایگانفر
چکیده: نوشته ای که پیش رو دارید به بررسی عناصر کنشی در آثار نقاشی ضیاالدین امامی و جکسون پولاک پرداخته است. به زعم بسیاری از تاریخ نگاران، هنر تصویری و نقاشی از روزگاران پیشاتاریخی آغاز شد وتاکنون به به حیات خود ادامه داده است. در قرن بیستم با تنوع چشمگیر مکاتب و جنبش های نقاشانه در گوشه و کنار جهان مواجه هستیم که علی رغم اختلافات جغرافیایی و فرهنگی و مذهبی دارای وجوه مشترکی در سبک و شیوه نقاشانه هستند. در این نوشته، سعی بر آن است که ضیاالدین امامی، نقاشی و نگارگر دوره معاصر ایران را معرفی نماید. همچنین در تلاش است تاعناصری را که باعث ایجاد نوع متفاوتی از بیان تصویری در آثار استاد امامی به عنوان هنرمند اسلامی و یکی از پیشگامان نقاشی و نگارگری معاصر شده است، به تصویر بکشد. در این راستا به بررسی آثار جکسون پولاک که از جمله نام آورترین هنرمندان قرن بیستم است و در آفرینش آثارش از عینیت بخشیدن به ذهنیات استفاده کرده، پرداخته شد. مسئله مهم در این نوشته چگونگی تجلی فرهنگ ایرانی –اسلامی توسط امامی به عنوان نقاش و نگارگر معاصرایران در آثار است و این پرسش باقی است که شیوه امامی علی رغم وجوه اشتراکاتش با پولاک در چه عناصری متمایز شده و فرهنگ اسلامی چگونه در آثار این هنرمند ایرانی متجلی شده است این پژوهش می کوشد تا با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آثار امامی و پولاک اهتمام ورزد. آنچه در انتها از این گفتار میتوان به عنوان نکات قابل ذکر استنباط کرد این است که؛ گر چه این دو هنرمند شیوه اجرای خود را مبتنی بر عینیت بخشیدن به ذهنیات و ناخودآگاهی نهادند اما به نظر می رسد در بیان ذهنیات ناخودآگاه خود، به علت تفاوت در منبع الهام آنها تفاوتهایی وجود دارد. این تفاوت در آثار امامی به علت بهره گیری از اعتقادات، مفاهیم و عرفان اسلامی بوده است. در طی روند این نوشته با سبک هنری و روش آفرینش دو هنرمند آشنا میشویم. ازدیگر موارد قابل ذکرمیتوان به جنبه روایتگری، تداوم سنت های نگارگری و همچنین استفاده از کلمه و حروف در قالبی جدید و کنش متن باور در آثار امامی اشاره کرد. واژگان کلیدی: نقاشی کنشی، جکسون پولاک، اکسپرسیونیسم انتزاعی، نقاشی نوگرای ایران ، ضیاءالدین امامی، هنر اسلامی
عاطفه رفیعی مهرداد فرهودی
چکیده ندارد.