نام پژوهشگر: احمد عابدی سروستانی
هانا همتی وینه غلامحسین عبدالله زاده
هدف کلی از انجام این تحقیق شناسایی و تحلیل عوامل موثر در موفقیت کسب و کار های زنان روستایی در شهرستان کرمانشاه بود. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و از نوع پیمایشی بوده و جامعه مورد مطالعه شامل تمام زنان روستایی دارای کسب و کار شهرستان کرمانشاه بود که از بین آنها نمونه ای به حجم 160 نفر انتخاب شد و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای اطلاعات آنها گردآوری شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای بود که روایی آن براساس نظرات کمیته تحقیق تأیید گردید و جهت سنجش میزان پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. عوامل موفقیت در چهار بعد فردی- خانوادگی، مالی-اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی و هنجاری- زیرساختی شناسایی شد که از طریق محاسبه ضریب تغییرات گویه های این عوامل رتبه بندی شدند. نتایج اولویت بندی نشان داد که بیشترین عوامل موثر بر موفقیت کسب و کار از بین عوامل فردی- خانوادگی، "احساس نیاز برای داشتن استقلال مالی"، در زمینه عوامل مالی- اقتصادی؛ "نیاز خانواده به درآمد"، در زمینه عوامل فرهنگی- اجتماعی "فعالیت مستمر در شغل فعلی" و از لحاظ هنجاری- زیرساختی "استفاده از تجربیات سایر زنان موفق" بوده است. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد، که عوامل "هنجاری- زیرساختی"، "فردی- خانوادگی"، "فرهنگی- اجتماعی" و "مالی- اقتصادی" به ترتیب اهمیت بیشتری در موفقیت کسب و کارها از دیدگاه پاسخگویان داشته است. نتایج مقایسه میانگین دیدگاه افراد پاسخگو در مورد عوامل موثر بر موفقیت کسب و کار به تفکیک متغیرهای فردی و حرفه ای با آزمون t مستقل، نشان داد که دیدگاه دو گروه افراد دارای مدرک فنی و حرفه ای و افراد فاقد آن مدرک نسبت به عوامل موفقیت در سطح 01/0 درصد تفاوت معنی داری دارند. همچنین بین دو گروه افراد دارای تجربه کار دیگر و افراد فاقد آن، نسبت به همه عوامل موثر بر موفقیت تفاوت معنی داری در سطح 01/0 درصد وجود دارد. بین دیدگاه دو گروه افراد عضو تشکل و افراد غیرعضو نسبت به عوامل فردی- خانوادگی و فرهنگی- اجتماعی، تفاوت معنی داری در سطح 01/0 درصد وجود دارد. همینطور بین دیدگاه افرادی که جهت راه اندازی کسب و کار فعلی خود وام دریافت کرده اند با کسانی که وام نگرفته اند نسبت به عوامل فردی- خانوادگی و فرهنگی- اجتماعی در سطح 05/0 درصد و مالی- اقتصادی در سطح 01/0 درصد تفاوت معنی دار وجود دارد. بر اساس نتایج آزمون f، بین نوع کسب و کار پاسخگویان و دیدگاه آن ها نسبت به عوامل مالی- اقتصادی در سطح 01/0 درصد تفاوت معنی داری مشاهده شد.
سارا صفایی قادی سید محمود عقیلی
چکیده تخریب محیط زیست، از بین رفتن روزافزون منابع طبیعی، روند فزاینده آلودگی های گوناگون محیطی، تغییر اقلیم، شیوع بیماری های ناشی از آلاینده ها، جنگ افروزی به منظور کسب منابع انرژی و موارد محیط زیستی دیگری از این دست، حاکی از وضعیت بحرانی محیط زیست جهان است. و آنچه که آتش این بحران را شعله ور می کند، عدم آگاهی نوع بشر نسبت به اهمیت محیط زیست، نقشی که انسان در حفاظت از محیط زیست دارد و نیز نقشی که محیط زیست در ضمانت بقای بشر ایفا می کند و همچنین وضعیت کنونی آن است. ارتقاء سطح دانش و اصلاح نگرش محیط زیستی افراد جامعه یکی از مهم ترین راه های کاهش ادامه روند خسارات بزرگ محیط زیستی، حفظ منابع طبیعی و کاهش صدمات ناشی از انواع آلاینده های محیطی است که هر لحظه بر پیکره جامعه بشری وارد آمده و بقای بشر را تهدید می نماید. کودکان و نوجوانان، سرمایه های اصلی یک جامعه اند که میزان توجه مسئولین جامعه در ارتقاء سطح دانش محیط زیستی این گروه می تواند مبنای تخمین پیشرفت و توسعه محیط زیستی آتی جامعه در زمینه های گوناگون باشد. این پژوهش با رویکرد تعیین پارامترهای فردی و اقتصادی- اجتماعی موثر بر سطح دانش و نگرش محیط زیستی دانش آموزان مقطع راهنمایی شهری و روستایی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی دو ناحیه آموزش و پرورش شهر قزوین و روستاهای تحت پوشش این دو ناحیه بود. با استفاده از روش تصادفی طبقه بندی شده، 721 دانش آموز به عنوان نمونه، به کمک پرسشنامه محقق- ساخت و مصاحبه مورد آزمون قرار گرفتند. پرسشنامه تهیه شده شامل سه بخش مجزا مربوط به نگرش (14 سوال)، دانش (19 سوال) و پارامترهای مختلف فردی و اقتصادی- اجتماعی دانش آموزان (16 سوال) بود. دانش آموزان نظر خود را با علامت در مقابل یکی از گزینه های پاسخ تعبیه شده در برابر هر یک از سوالات (که بر اساس مقیاس لیکرت، هر یک از سوالات مربوط به نگرش، پنج گزینه پاسخ و سوالات مربوط به دانش، دو گزینه پاسخ داشتند)، مشخص نمودند. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار spss و با آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و نیز آزمون t مورد تجزیه و تحلیل واقع شده و نتایج حاصل از آن بیانگر وجود تفاوتی معنادار بین سطح دانش محیط زیستی دانش آموزان شهری و روستایی و عدم وجود تفاوتی معنادار بین نگرش محیط زیستی دانش آموزان دو جامعه خرد آماری بود. از بین 16 پارامتر مختلف فردی و اقتصادی- اجتماعی مورد آزمون، دو فاکتور جنسیت و نوع مدرسه دانش-آموزان در هر دو جامعه شهری و روستایی بر سطح دانش و نگرش محیط زیستی دانش آموزان موثر بوده و تأثیر سایر پارامترها در دو جامعه شهری و روستایی و نیز بر دو متغیر دانش و نگرش متفاوت و برخی از پارامترها نیز فاقد اثر بودند. در نهایت، با مقایسه نتایج حاصل از این پژوهش و سایر مطالعات مشابه مشخص شد که تأثیر پارامترهای گوناگون بر سطح دانش و نگرش محیط زیستی دانش آموزان با توجه به شیوه نمونه برداری و نیز جامعه مورد مطالعه متفاوت است. کلمات کلیدی: پارامترهای فردی و اقتصادی- اجتماعی، دانش و نگرش محیط زیستی، دانش آموزان مقطع راهنمایی، شهر قزوین و روستاهای
منیر السادات سیدی احمد عابدی سروستانی
قرق یکی از شناخته ترین روش های اصلاحی مراتع به شمار می رود. برای تصمیم گیری درباره عملیات قرق باید به عواملی مانند ظرفیت احیای طبیعی در صورت جلوگیری از ورود دام و همچنین پذیرش قرق توسط بهره برداران توجه شود. در پذیرش قرق، دانش، انگیزه و نگرش و رفتار بهره برداران اهمیت دارند. هدف اصلی این مطالعه بررسی دیدگاه بهره برداران (دامداران) نسبت به قرق و نقش قرق در اصلاح مراتع در استان خراسان شمالی است. جامعه آماری شامل بهره بردارن منطقه بزداغی با مساحت حدود 6 هزار هکتار در شهرستان بجنورد بودند که 98 درصد (60 نفر) آن ها با روش تحقیق پیمایشی مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و مصاحبه حضوری بود. نتایج نشان دادند بهره برداران مورد مطالعه از دانش کافی نسبت به قرق بلند-مدت برخور دارند و علی رغم این که بیشتر آنان دارای نگرش منفی نسبت به قرق بلندمدت می-باشند، اما رفتار مناسبی نسبت به قرق بلند مدت دارند. همچنین بیشتر بهره برداران دارای نگرش مثبت و رفتار مناسبی نسبت به قرق کوتاه مدت دارند. بین پذیرش قرق از طرف بهره برداران با هر یک از متغیرهای سن، میزان سواد، سابقه کشاورزی، سابقه دامداری و تعداد دام، رابطه معنی-داری وجود ندارد. همچنین، تفاوتی بین بهره برداران از نظر ویژگی های فردی و اقتصادی در ارتباط با دانش، نگرش و رفتار نسبت به قرق بلند مدت و کوتاه مدت وجود ندارد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نشان داد که دو متغیر جنسیت و نگرش بهره برداران نسبت به قرق بلند مدت بر رفتار آن ها نسبت به قرق بلند مدت موثر است، به طوری که نگرش بهره برداران نسبت به قرق بلندمدت، به تنهایی 22 درصد از تغییرات متغیر وابسته رفتاربهره برداران نسبت به قرق بلندمدت را توجیه می کند. رعایت دقیق مدت زمان قرق بلند مدت، انجام مشورت با بهره برداران پیرامون تعیین وسعت و مدت زمان قرق و حمایت مالی هدفمند از بهره برداران فقیر از مهمترین پیشنهادهای پژوهش حاضر می باشند.
بهاره بهمنش مجید اونق
تخریب سرزمین یک مشکل در حال گسترش در بسیاری از نقاط دنیا بوده و تهدیدی برای سلامت اکولوژیک اکوسیستم های مرتعی است. بنابراین ارزیابی شاخص های اکولوژیک تخریب، قدم اولیه مقابله با آن است و با شناسایی مکان های با شدت های متفاوت تخریب می توان هزینه کمتری برای بهبود و ارتجاع این نقاط به حالت پایدار صرف کرد. در تحقیق حاضر به منظور ارزیابی شاخص های تخریب مرتع و شدت آن دو مسیر تخصصی اکولوژیک و دانش بومی اکولوژیک در نظر گرفته شد. مطالعات در دو سایت مرتع نیمه استپی دشت و استپی میرزابایلو واقع در جنوب و شرق پارک ملی گلستان (شامل بخشی از بیرون و درون پارک) انجام شد. به منظور اندازه گیری شاخص های پوشش گیاهی و خاک، بلوک هایی شامل سه تکرار پلات هشت متر مربع در هر دو سایت مطالعاتی انداخته شدند. برای امتیازدهی کیفی شاخص ها توسط بهره برداران بومی نیز پرسشنامه با روش نمره دهی لیکرت (یک تا پنج) تنظیم شد و توسط سه بهره بردار در هر سایت مطالعاتی در محل هر بلوک تکمیل شدند. برای رتبه دهی شاخص ها از روش آنالیز رتبه ای سلسله مراتبی استفاده شد. با توجه به عدد تخریب هر بلوک، برای هر روش ارزیابی تخریب (تخصصی و دانش بومی اکولوژیک) نقشه شدت تخریب مبتنی بر پنج کلاسه در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی بدست آمد. در هر دو روش ارزیابی بطور جداگانه با مقایسه میانگین هر شاخص در بیرون و درون پارک در هر کدام از سایت های استپی و نیمه استپی، شاخص هایی که اختلاف آنها معنی دار بودند مشخص شدند. مجدداً با اعمال ضرایب نهایی فرآیند آنالیز سلسله مراتبی برای دو مسیر ارزیابی، میانگین شاخص ها مقایسه و از بین آنها چهار شاخص افزایش درصد خاک لخت، کاهش تولید سالانه، کاهش درصد پوشش گیاهی و کاهش درصد لاشبرگ که در هر دو مسیر اختلافشان معنی دار بود و اندازه گیری آنها برای تعیین شدت تخریب آسان بودند انتخاب شدند. پیشنهاد می شود که برای ارزیابی سلامت یا شدت تخریب در مراتع با شاخص های تلفیقی دانش بومی بهره بردار و دانش تخصصی می توان به نتیجه درست و نزدیک به واقعیت رسید.
سلیمان قادرزاده ابوالقاسم شریف زاده
این تحقیق با هدف شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر مشارکت اعضاء در مدیریت شرکت های تعاونی روستایی شهرستان گرگان انجام شد. تحقیق از نوع توصیفی و به شیوه پیمایشی اجرا شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمام اعضای شرکت های تعاونی روستایی شهرستان گرگان بود. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران مشخص شد (140n=). برای نمونه گیری از روش طبقهای تصادفی استفاده شد. ابتدا بر اساس میانگین درصد حضور اعضاء در دو مجمع آخر، 16 شرکت تعاونی به چهار گروه تقسیم گردید. سپس از هر گروه، به صورت کاملا" تصادفی یک شرکت به عنوان نمونه تعیین شد. روایی پرسشنامه محقق ساخته بر اساس نظرات کمیته تحقیق و کارشناسان اداره تعاون روستایی و پایایی پرسشنامه از طریق سنجش ضریب آلفای کرونباخ (76/0?= ) تایید گردید. تحلیل داده ها با کمک نرم افزارspss صورت گرفت. نتایج اولویتبندی هفده عامل تاثیرگذار بر مشارکت اعضاء در مدیریت تعاونی طبق ضریب تغییرات نشان داد که "سابقه مدیریتی مدیران شرکت (شامل اعضاء هیات مدیره، مدیرعامل)" بالاترین اولویت، و " افزایش بهرهگیری (دریافت خدمات و انتفاع) توسط مدیران و اعضای هیات مدیره و بازرسین در کاهش انگیزه و مشارکت اعضاء " پایین ترین اولویت را دارا میباشد. محاسبه ضرایب همبستگی نشان داد بین میزان حضور اعضاء در مجامع عمومی با سابقه عضویت و نیز علاقه آنها به مشارکت در مجامع رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون مقایسه میانگین من وایت نی نشان داد که تفاوت معنیداری بین دو گروه پاسخگویان بومی و غیر بومی به لحاظ میزان علاقه به مشارکت وجود دارد. تحلیل عاملی عوامل موثر تاثیرگذار بر مشارکت اعضاء در مدیریت تعاونی به استخراج سه عامل با عنوان "توان مدیریتی"، "عملکرد تعاونی" و "سازوکار برگزاری مجامع" منجر شد. سرانجام، با تحلیل رگرسیون لوجستیک نسبت به تعریف تابعی لجستیک از عوامل تعداد دفعات مشارکت و یا عدم مشارکت اعضاء به عنوان متغیر وابسته با دو دسته متغیرهای مستقل الف) متغیرهای فردی و حرفه ای: سن، سابقه، سواد و ب) متغیرهای به دست آمده از تحلیل عاملی: توان مدیریتی، عملکرد تعاونی و سازوکار برگزاری مجامع اقدام گردید.
پیمان کلاگر غلامحسین عبداله زاده
هدف کلی این تحقیق شناسایی و تحلیل تأثیر آموزش های فنی وحرفه ای بر راه اندازی کسب و کار در نواحی روستایی استان گلستان بود. به این منظور از روش تحقیق مبتنی بر پیمایش پرسشنامه ای استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق شامل 1482 نفر از کارآموزان روستایی آموزش های فنی و حرفه ای در استان گلستان بود که طی سال های 1390-1388 در این دوره ها شرکت کرده بودند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران به تعداد 225 نفر مشخص شد و به روش نمونه گیری خوشه ای پرسشنامه های تحقیق در بین پاسخگویان توزیع شد. روایی پرسشنامه بر اساس نظرات کمیته تحقیق و کارشناسان فنی و حرفه ای استان گلستان و پایایی پرسشنامه از طریق سنجش ضریب آلفای کرونباخ (96/0=?) تایید گردید. نتایج اولویتبندی گویه های نشان دهنده اثرات آموزش های فنی وحرفه ای بر راه اندازی کسب و کار در نواحی روستایی نشان داد که «کسب آموزش های فنی و تخصصی کسب و کار مربوطه»، « افزایش اعتماد به نفس در کار» و « بدست آوردن تجارب کاری و عملی» جزء مهمترین اثرات بوده است. همچنین بررسی تناسب این آموزش ها با کسب و کار راه اندازی شده به روش isdm نشان داد که 2/62 درصد پاسخگویان، آموزش های فنی و حرفه ای فراگرفته شده را با کسب و کار خود متناسب می دانند. تحلیل عاملی، تأثیر آموزش های فنی و حرفه ای بر راه اندازی کسب و کار روستایی ، به استخراج چهار عامل با عنوان «کسب مهارت های فنی و عملی کسب و کار» ، «ایجاد روحیه کارآفرینی» ، «انگیزه سازی جهت خوداشتغالی» و «مهارت های عمومی و اجتماعی کسب و کار» منجر شد که این عوامل 358/69 درصد واریانس را تبیین کردند. نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک نیز نشان داد که تحصیلات، تجربه کار قبلی، قصد خوداشتغالی، «کسب مهارت های عملی کسب و کار» و «انگیزه خوداشتغالی» بر احتمال خوداشتغالی کارآموزان تأثیر مثبت دارد. بر طبق نتایج آزمون منوایتنی، تفاوت معنیداری بین دو گروه با مشخصات: استخدام افراد، خوداشتغالی خانواده، تجربه قبلی کار و بازآموزی مشاهده شد. همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد که بین گروه های با درآمد ماهیانه متفاوت و نوع تأمین مالی شروع کسب و کار تفاوت معنی داری وجود دارد.
ابوالفضل شریفیان بهرمان احمد عابدی سروستانی
مرتع و بهره برداری از آن به عنوان یک منبع درآمدی مهم برای بهره برداران از آن شناخته می شود. در نیم قرن اخیر، به دلیل شرایط شکننده اجتماعی و اقتصادیِ بهره برداران، بهره برداری و مدیریت مراتع کشور ایران دستخوش دگرگونی و تغییرات زیادی شده است. این مطالعه در نظر دارد با بررسی عوامل درون و برون محیطی موثر بر بهره برداری مراتع، تصویری شفاف از بهره برداری مراتع شهرستان آق قلا نمایش دهد. بدین منظور از آنالیز swot که یک روش مناسب برای شناخت و ارزیابی فاکتورهای مثبت و منفی در محیط های داخلی و خارجی است، استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه به روش های آزاد و طوفان ذهنی با تکیه بر دانش و تجربه بهره برداران استفاده شد. جهت گردآوری و تفکیک نتایج مصاحبه از روش تحلیل محتوا استفاده شد. پرسشنامه های طیفی و ahp به ترتیب برای بهره برداران و کارشناسان با تجربه منابع طبیعی برای کمی کردن اطلاعات کیفی گردآوری شده، مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزارهای آماری و expert choice صورت پذیرفت. نتایج 32 عامل را در بخش های درونی و بیرونی آنالیز swot نشان داد. 24 عامل در بخش قوت ها و ضعف ها و 8 عامل در بخش فرصت ها و تهدیدها مشخص گردید. نتایج نشان داد برای فاکتور فرصت عامل "فرصت گسترش درآمد از تولیدات دامی" (مانند پرواربندی، گسترش نقش مکمل کشاورزی بهره برداران در دامداری مرتع) با وزن 102/0 دارای اولویت اول می باشد. همچنین در بخش تهدیدها عامل خشکسالی و پیامدهای ناشی از آن در بهره برداری مراتع با وزن 095/0 دارای بیشترین میزان بار تهدیدی از منظر بهره برداران و کارشناسان می باشد. این نتایج همچنین عامل عدم دسترسی و پراکنش مناسب منابع آب را با وزن نهایی 028/0 در بخش ضعف ها و عامل اهمیت مرتع و بهره برداری از آن در معیشت و اقتصاد کشوری از دیدگاه بهره برداران با وزن 022/0 در بخش قوت ها نشان داد. همچنین نتایج مقایسه دیدگاه کارشناسان و بهره برداران در رابطه با اولویت بندی عامل موثر بر بهره برداری نشان داد که فقط 3 عامل "عدم هماهنگی و نبود اعتماد بین کارشناسان و بهره برداران مراتع"، "وجود نظام ارباب ـ چوپانی در دامداری مراتع" و "فرصت گسترش درآمد از تولیدات دامی" اولویت یکسانی از دیدگاه کارشناسان و بهره برداران دارند. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد اختلاف زیادی در اولویت بندی عوامل موثر بر بهره برداری از مراتع شهرستان آق قلا از دیدگاه کارشناسان و بهره برداران وجود دارد. نتایج این مطالعه در راستای تاکید بر اهمیت نقش دانش و تجربه بهره برداران و جامعه محلی در مدیریت مراتع و بهبود وضعیت بهره برداری از مراتع حائز اهمیت می باشد.
محمدتقی قلیزاده مقدم احمد عابدی سروستانی
چکیده فرسایش خاک به عنوان یک مشکل عمده و مانع جدی برای دستیابی به کشاورزی پایدار بشمار می ¬آید. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر پذیرش فناوری حفاظتی باغکاری در اراضی شیب دار شهرستان های مینودشت وگالیکش واقع در استان گلستان می باشد. بدین منظور از روش تحقیق پیمایشی استفاده شد و جامعه مورد مطالعه شامل تمام کشاورزانی می¬گردید که حداقل یک هکتار زمین شیب دار در شهرستان های مذکور داشتند و به عنوان جامعه هدف در طی سال های 1385 تا 1390 مطرح بودند. نمونه گیری به روش طبقه بندی شده تصادفی انجام گردید که بر اساس آن تعداد 145 نفر از 25 روستای محدوده تحقیق انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. روایی صوری پرسشنامه بر اساس نظرات کمیته تحقیق و کارشناسان ادارات جهاد کشاورزی دو شهرستان مینودشت وگالیکش تایید گردید. میزان پایایی پرسشنامه نیز با انجام یک مطالعه راهنما بررسی گردید و ضرایب آلفای کرونباخ برای شاخص های ریسک پذیری، آینده نگری و نگرش حفاظت خاک به ترتیب برابر 65/0، 75/0 و 87/0 بدست آمد. نتایج نشان دادند که دو گروه پذیرنده و نپذیرنده عملیات باغکاری در اراضی شیبدار، از نظر متغیرهای تعداد قطعات زمین، درآمد کشاورزی، سطح مکانیزاسیون، تحصیلات، میزان مشارکت اجتماعی، نگرش نسبت به حفاظت خاک، آینده نگری، دریافت وام باغکاری و دریافت کمک های دولتی، تفاوت معنی داری با یکدیگر دارند. در تمام متغیر های یاد شده به جز متغیر آینده نگری، میانگین گروه پذیرنده از میانگین گروه نپذیرنده بالاتر بدست آمد. همچنین بهترین متغیرهای پیش¬بینی کننده پذیرش باغکاری در اراضی شیبدار به ترتیب شامل کمک های دولتی، تعداد قطعات زمین و درآمد کشاورزی می¬باشد. با توجه به یافته های تحقیق حاضر، پیشنهادهایی برای افزایش پذیرش باغکاری در اراضی شیبدار ارئه شده است. واژگان کلیدی: حفاظت خاک، فناوری حفاظتی، اراضی شیب دار، کشاورزی پایدار، استان گلستان.
نعیمه میرزاد احمد عابدی سروستانی
چکیده کشاورزی یکی از بخش¬های پرخطر از نظر سرمایه¬گذاری محسوب می¬شود. بنابراین لازم است راهکارهای مناسب برای مدیریت خطر به عنوان یکی از ضرورت¬های توسعه بخش کشاورزی دنبال گردد. در این راستا، ترویج بیمه محصولات کشاورزی یکی از راهکارهای پیشنهادی است که می¬تواند موجب دلگرمی بیشتر کشاورزان جهت ادامه کار در بخش کشاورزی را فراهم سازد. نخل¬داری و تولید خرما به عنوان یکی از مشاغل مهم در مناطق گرمسیری کشور از این موضوع مستثنی نیست. بهمین دلیل، شناسایی عوامل موثر بر پذیرش بیمه محصولات کشاورزی می¬تواند به حفظ، ترویج و توسعه نخل¬داری و کشت خرما در کشور کمک نماید. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر پذیرش بیمه در بین کشاورزان نخل¬دار شهرستان ایرانشهر به انجام رسید. تحقیق حاضر توصیفی- همبستگی می¬باشد و با فن پیمایش انجام شد. جمعیت مورد مطالعه شامل خرماکاران شهرستان ایرانشهر به تعداد 3000 نفر بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 345 نفر برآورد گردید. نمونه¬گیری به روش نمونه¬گیری خوشه¬ای تصادفی انجام گردید که در آن، 165 نفر نخل¬دار بیمه نشده و 180 نفر بیمه¬¬شده از 15 روستا به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده¬ها پرسشنامه بود که روایی آن توسط اعضای کمیته تحقیق و کارشناسان بانک و شرکت بیمه شهرستان ایرانشهر مورد تایید قرار گرفت. برای بررسی پایایی ابزار سنجش از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که میزان آن برای بخش¬های مختلف پرسشنامه برابر 80/0 بدست آمد. نتایج نشان داد که افراد پذیرنده بیمه محصولات کشاورزی از سطح تحصیلات بالاتر، میزان تولید خرمای بیشتر، نگرش مساعدتر نسبت به بیمه محصولات کشاورزی، آینده¬نگری بیشتر، ریسک¬پذیری بیشتر، آگاهی بیشتر نسبت به بیمه و تعهد بیشتر نسبت به بانک برخوردارند و درختان باغ نخل آنها مسن¬تر از افراد نپذیرنده بیمه محصولات کشاورزی می¬باشد. در مقابل، افراد نپذیرنده بیمه محصولات کشاورزی سابقه بیشتری در کشت خرما، فاصله بیشتری تا بانک کشاورزی و میزان مصرف بیشتری از خرمای تولیدی دارند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد که پذیرش بیمه محصولات کشاورزی در بین نخل¬داران را می¬توان بر اساس متغیرهای شناخت کارشناس بیمه، داشتن شغل غیر کشاورزی، نگرش نسبت به بیمه محصولات کشاورزی، تعداد افراد تحت سرپرستی، آگاهی نسبت به بیمه، ریسک¬پذیری، سن، فاصله منزل تا بانک و بدهی به بانک پیش¬بینی کرد. کلمات کلیدی: بیمه محصولات کشاورزی، کشاورزان نخل¬دار، شهرستان ایرانشهر ?
آمنه عطا حسین بارانی
مطالعه حاضر به بررسی امکان سنجی تنسیق مراتع در بین بهره برداران مراتع شمال شهرستان کلاله پرداخته است. این پژوهش به روش پیمایشی در مراتع قشلاقی شهرستان کلاله انجام شد. در این مراتع سه نوع بهره بردار (کرد/عشایر، ترکمن/ساکن و فارس/رمه گردان) در مجاورت یکدیگر حضور دارند.از بین 249 نفر بهره بردار جامعه هدف، 66 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که 1/56 درصد از بهره برداران مایل به تنسیق سامان های عرفی بودند و 9/43 درصد افراد مخالف تنسیق بودند. از نظر بهره برداران امکان اجرای تنسیق براساس تعداد دام بهره بردار، وسعت مرتع، ظرفیت مرتع، سابقه بهره برداری و بومی منطقه بودن است.یافته های پژوهش نشان داد رقابتبرایچراندن در مکان خاص و پرعلف تر بین بهره برداران مختلط به طور معنی داری بالاتر از بهره برداران دیگر است. رقابت در افزایش تعداد دام در چهار گروه مورد بررسی اختلاف معنی داری ندارند.همچنین رقابت در وارد شدن به مرتع زودتر از موعد در بهره برداران ترکمن/ساکن به طور معنی داری بالاتر از بهره برداران دیگر است.علاوه بر این دیدگاه بهره برداران مورد مطالعه نسبت به تنسیق مرتع و ضرورت تنسیق به دلیل رقابت درچهار گروه مورد بررسی اختلاف معنی داری با هم دارند. و تمایل به تنسیق در بین بهره برداران مختلط بیشتر است. همچنین یافته ها نشان داد، بین دیدگاه دو گروه مخالف تنسیق و موافق تنسیق از نظر موانع تنسیق (توزیع نامناسب چراگاه و آب) اختلاف معنی داری وجود ندارد.ولی بین دیدگاه دو گروه مخالف و موافق تنسیق از نظر موانع تنسیق (هزینه بر بودن حصارکشی، مشکلات راه و دسترسی، وسعت کم مراتع و تعداد زیاد دام) اختلاف معنی داری وجود دارد.با توجه به وسعت کم مراتع شهرستان کلاله و تپه ماهوری بودن آن، همچنین وجود تعداد بهره بردار زیاد، تنسیق جزء امکان پذیر نیست و بهتر است مراتع بصورت مشاعی بهره برداری شود و از طریق ایجاد تعاونی های مرتعداری می توان مراتع را مدیریت و از درگیری ها جلوگیری کرد. تنسیق تنها در سامان های عرفی با بهره برداران مختلط پذیرش داشته و توصیه می شود.
حسین باقریان حسینی احمد عابدی سروستانی
امروزه برخورداری از سواد اطلاعاتی به عنوان یکی از معیارهای توسعه¬یافتگی در نظر گرفته می¬شود. به همین دلیل، نیروی انسانی شاغل در بخش کشاورزی می¬باید از سواد اطلاعاتی کافی بهره¬مند باشند. کشاورزان به عنوان نیروهای اصلی در تولید محصولات کشاورزی، به دانش و مهارت¬ کافی نیاز دارند. برخورداری از سواد اطلاعاتی می¬تواند به آنان در دستیابی و مکان¬یابی اطلاعات، استفاده از اطلاعات، اشاعه اطلاعات، ارزیابی منتقدانه اطلاعات و تلفیق آن با تجارب گذشته کمک نماید. از آنجا که در بسیاری کشورها به دلیل بی¬سوادی و تحصیلات اندک کشاورزان و همچنین، توسعه¬نیافتگی مراکز ارائه اطلاعات و دانش در زمینه کشاورزی، ممکن است فرصت برخورداری کشاورزان از سواد اطلاعاتی کافی مهیا نباشد، همواره این سوال مطرح می¬باشد که وضعیت سواد اطلاعاتی در بین کشاورزان به چه صورت است. به همین دلیل، پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی تأثیر سواد اطلاعاتی بر کشاورزی پایدار در منطقه طرق مشهد انجام شده است. بدین منظور از روش تحقیق پیمایشی استفاده گردید. جمعیت مورد مطالعه شامل 320 نفر از کشاورزان منطقه طرق مشهد بود که تعداد 176 نفر از آنان به صورت نمونه-گیری ساده تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بود که روایی آن با روایی صوری و مراجعه به اساتید ترویج و آموزش کشاورزی مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت که میزان آن برای شاخص سواد اطلاعاتی برابر 79/0، شاخص پایداری نظام زراعی برابر 72/0 و شاخص آینده¬نگری برابر 67/0 بدست آمد. نتایج بدست آمده نشان داد که سواد اطلاعاتی کشاورزان مورد مطالعه در حدّ ضعیف است. همچنین، سواد اطلاعاتی مستقل از سن، تعداد قطعات اراضی کشاورزی، و درآمد سالانه کشاورزان می¬باشد. اما رابطه سواد اطلاعاتی با سابقه کشاورزی، منفی و معنی¬دار بدست آمد. از طرف دیگر، کشاورزان آینده¬نگرتر دارای سواد اطلاعاتی بیشتری هستند. در این بین، رابطه معنی¬داری بین سواد اطلاعاتی کشاورزان و پایداری نظام زراعی آنان بدست نیامد. توصیه پژوهش حاضر، ارتقاء سواد اطلاعاتی کشاورزان و بررسی بیشتر درباره رابطه بین سواد اطلاعاتی و پایداری نظام زراعی در مناطق مختلف می¬باشد.
قاسم حسینی محمد رضا محبوبی
خشکسالی پدیده¬ای طبیعی است که در اثر تغییرات الگوهای آب و هوایی ناشی از کاهش نزولات جوی کمتر از حد معمول به وجود می¬آید. یکی از آسیب¬پذیرترین اقشار در مقابل این پدیده اقلیمی کشاورزان و یکی از راهکارهای مواجهه با پدیده خشکسالی مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب می¬باشد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی نیازهای آموزشی انجیرکاران در زمینه مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب در شرایط خشکسالی در شهرستان استهبان انجام گرفته است. این تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب می¬شود. جامعه آماری این تحقیق را 4440 نفر از انجیرکاران شهرستان استهبان تشکیل دادند که با توجه به فرمول کوکران تعداد 350 نفر از آنان به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده¬ها از پرسشنامه استفاده گردید. روایی پرسشنامه از سوی گروه متخصص مورد تأیید قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای بخش¬های مختلف پرسشنامه بین70/0 تا 76/0 بود که حاکی از پایایی مناسب پرسشنامه بود. داده¬های گردآوری شده با استفاده از نرم¬افزار spss نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد میزان دانش انجیرکاران در زمینه مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب در حد متوسط قابل ارزیابی است. نتایج همبستگی نشان داد بین میزان دانش انجیرکاران با متغیرهای سن و سابقه فعالیت انجیرکاری رابطه منفی و معنی¬دار وجود دارد. همچنین بین میزان دانش انجیرکاران با بیمه کردن باغات انجیر در شرایط خشکسالی، ایجاد نمایشگاه¬های ترویجی، نمایش فیلم¬های آموزشی، سرکشی کارشناس به باغات انجیر، مراجعه مروج کشاورزی به باغات انجیر و نصب پوسترهای آموزشی رابطه مثبت و معنی¬دار وجود دارد. نتایج تحلیل عاملی نیازهای آموزشی انجیرکاران در زمینه مدیریت ذخیره آب به استخراج یازده عامل منجر شد که این عوامل 551/40 درصد واریانس را تبیین کردند و در زمینه مدیریت مصرف آب به استخراج هشت عامل منجر شد که این عوامل 316/45 درصد واریانس را تبیین کردند. نتایج آزمون من¬وایتنی نشان داد بین نیازهای آموزشی دو گروه پاسخگویان در زمینه مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب بر اساس جنسیت، شغل اصلی، ساعات مطالعه روزنامه، کتاب، میزان تماشای تلویزیون، مشارکت در فعالیت های مربوط به مسجد، بسیج، تعاونی، ملاقات با مروج و شرکت در کلاس¬های ترویجی تفاوت معنی¬داری وجود دارد. نتایج آزمون کروسکال¬والیس نشان داد بین نیازهای آموزشی گروه¬های مختلف پاسخگویان در زمینه مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب بر اساس سن، سابقه فعالیت انجیرکاری، تحصیلات، درآمد سالانه، میزان تولید انجیر، ملاقات با مهندس ناظر، مراجعه به مرکز خدمات کشاورزی و میزان گوش دادن به رادیو تفاوت معنی¬داری وجود دارد. گنجاندن موضوعاتی چون زمان شخم، شناسایی جنس خاک، تأثیر وجود تخته¬سنگ¬های بزرگ در کنار درختان انجیر، سیستم مثلثی احداث باغ انجیر، استفاده از خاک غریب یا گل کهنه، بافت خاک، استفاده از کودهای حیوانی، زمان کود دهی، اهمیت کود گوسفندی نسبت به کود گاوی و مقدار کود دهی در محتوای دوره¬های آموزشی مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب از جمله پیشنهادهای این مطالعه است.
آمنه آورند احمد عابدی سروستانی
سلامت محصولات و فرآورده های غذایی مورد مصرف جامعه در هر کشور مهم ترین شاخص پایداری سلامت اجتماعی و اقتصادی است. به همین دلیل، مدیریت فرآیند تأمین موادغذایی سالم برای تمام افراد جامعه یکی از مهمترین اهداف و مسئولیت های اصلی دولت ها محسوب می شود. از آنجا که بیش از 75 درصد بیماری های ناشی از موادغذایی به محیط منزل مربوط می شود، نقش زنان در تهیه، ذخیره سازی و آماده سازی مواد غذایی سالم بسیار مهم می باشد. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی دانش، نگرش و رفتار زنان روستایی نسبت به ایمنی غذایی در منزل پرداخته است. بدین منظور و با کمک تحقیق پیمایشی، 379 نفر از زنان روستایی ساکن در روستاهای شهرستان گنبدکاووس با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دانش، نگرش و رفتار ایمنی غذایی زنان روستایی در حدّ مناسب قابل ارزیابی است و بین دانش، نگرش و رفتار ایمنی غذایی، یک رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین، بین دانش، نگرش و رفتار ایمنی غذایی با میزان درآمد خانواده، یک رابطه مثبت و معنی دار بدست آمد. اگرچه در پژوهش حاضر رابطه معنی داری بین سن و سطح تحصیلات زنان روستایی با دانش، نگرش و رفتار آنان نسبت به ایمنی غذایی مشاهده نشد، اما نتایج نشان داد که زنان روستایی باسواد در مقایسه با زنان بی سواد، دارای رفتار ایمنی غذایی بهتری هستند. این یافته تایید مجددی بر نقش و اهمیت سواد در ارتقاء کیفیت زندگی زنان روستایی می باشد.
قربان چرکزی احمد عابدی سروستانی
چکیده این پژوهش با هدف بررسی رابطه رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان با توجه به سبک رهبری مدیران در سازمان جهاد کشاورزی استان گلستان انجام شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی می باشد. جمعیت مورد مطالعه شامل تمام کارکنان سازمان جهاد کشاورزی استان گلستان بودند که در 14 شهرستان و یک مرکز در ستاد استان مشغول کار بودند. با روش نمونه گیری طبقه بندی شده تصادفی، تعداد 286 نفر از 948 نفر جمعیت مورد مطالعه به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بود که روایی آن از سوی کمیته پایان نامه و کارشناسان اداره کل منابع طبیعی استان گلستان مورد تایید قرار گرفت. پایایی نیز با انجام یک مطالعه راهنما بررسی گردید. مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای شاخص رضایت شغلی برابر 774/0 و برای تعهد سازمانی برابر 719/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss نسخه 16 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که در سطوح کم، متوسط، خوب و عالی، رضایت شغلی کارکنان در حد خوب قابل ارزیابی می باشد. بیشترین رضایت کارکنان مربوط به رضایت از طبیعت کار، همکاران و مدیران و کمترین آن مربوط به رضایت از مزایا، حقوق و پاداش می باشد. یافته ها نشان داد که در سطوح کم، متوسط، خوب و عالی، تعهد افراد مورد مطالعه در حد خوب قابل ارزیابی است. در این بین، تعهد عاطفی بیشترین و تعهد مستمر کمترین امتیاز را به خود اختصاص دادند. علاوه بر این، رضایت شغلی کارکنان دارای یک رابطه مثبت و معنی دار با تعهد سازمانی آنان می باشد. همچنین، سن افراد مورد مطالعه، تعداد افراد تحت تکفل، سابقه کار، فاصله محل زندگی تا محل کار و میزان حقوق کارکنان با رضایت شغلی، رابطه معنی دار ندارد. بین سطح تحصیلات و میزان رضایت شغلی افراد، ارتباط منفی و معنی دار وجود دارد. متغیرهای تعداد افراد تحت تکفل و فاصله محل زندگی تا محل کار با تعهد سازمانی دارای رابطه معنی دار نمی باشند، اما بین تعهد سازمانی و متغیرهای سن، سطح تحصیلات، سابقه کار و میزان حقوق یک رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. یافته ها نشان داد که رضایت شغلی و همچنین تعهد سازمانی افراد مورد مطالعه، مستقل از سبک رهبری مدیران آنها می باشد. با توجه نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد داد که افزایش حقوق و مزایای کارکنان ضمن کمک به بهبود رضامندی، به بهبود تعهد مستمر کارکنان نیز خواهد انجامید. کلمات کلیدی: رضایت شغلی، تعهد سازمانی، سبک رهبری، جهاد کشاورزی گلستان
محمدصادق قلی پور رامتین جولایی
چکیده واحد بهره برداری خانوادگی یکی از نظام های بهره برداری کشاورزی مهم در کشور محسوب می- شود. به همین دلیل، بررسی مسائل مرتبط با مزارع خانوادگی، مورد توجه بسیار قرار گرفته است. از جمله این مسائل، بازاریابی محصولات مزارع خانوادگی می باشد. هدف این تحقیق ارزیابی کارایی بازاریابی محصولات کشاورزی مزارع خانوادگی و راهکار های بهبود آن در شهرستان باشت (استان کهگیلویه و بویر احمد) بوده است. پژوهش حاضر با روش پیمایشی، 322 نمونه از 2000 مزارع خانوادگی شهرستان باشت را با نمونه گیری خوشه ای تصادفی مورد بررسی قرار داد. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه بود که روایی آن توسط اساتید دانشگاه، اعضای کمیته پایان نامه و گروهی از کارشناسان جهاد کشاورزی شهرستان باشت مورد تائید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه نیز از طریق محاسبه آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. نتایج نشان داد که در مجموع، بازاریابی محصولات کشاورزی مزارع خانوادگی نا کارا و به نفع تولید کننده می باشد. همچنین کارایی بازاریابی با برخی متغیر های فردی، اجتماعی، اقتصادی و ارتباطی کشاورزان یعنی سطح تحصیلات، آینده نگری، دانش عمومی انجام فعالیت کشاورزی، عضویت در نهاد و سازمان ها، حمایت و همکاری، همفکری با سایرین، میزان درآمد سالانه و سطح مکانیزاسیون کشاورزی، تعداد کارگر، اندازه زمین ملکی، مشتری مداری، خدمات مالی، تعداد مراجعات ماهانه به شهر و اداره جهاد کشاورزی، تعداد ملاقات ماهانه با مهندسان ناظر، میزان گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون در طول روز و استفاده از منابع ارتباطی کسب اطلاعات در زمینه بازاریابی، دارای رابطه مثبت و معنی دار و با متغیر های تعلق به محل و هزینه سالانه کشاورزی، دارای رابطه منفی و معنی دار می باشد. نتایج آزمون رگرسیون لگاریتمی نشان داد که درآمد سالانه کشاورزی، مشتری مداری، تعلق به محل و تعداد مراجعه سالانه به جهاد کشاورزی می توانند در پیش بینی تغییرات کارایی بازاریابی محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار گیرند. نتایج همچنین نشان داد که کشاورزان با سواد و همچنین کشاورزانی که زمین کشاورزی بیشتر از 5/1 هکتار دارند، کارایی بازاریابی بهتری دارند. علاوه بر این، کارایی بازاریابی محصولات کشاورزی در مسیر-های مختلف بازاریابی با یکدیگر تفاوت دارد، به نحوی که کارایی مسیر تولید کننده به عمده فروش، نسبت به سایر مسیر ها بیشتر است. برای افزایش کارایی بازاریابی محصولات کشاورزی مزارع خانوادگی توصیه می شود، خدمات زیر بنایی لازم برای این قبیل کشاورزان فراهم گردد و در زمینه بازار رسانی محصولات کشاورزی، نظام اطلاع رسانی مناسب طراحی و بکار گرفته شود.
فائزه سادات حسینی احمد عابدی سروستانی
اگرچه تا کنون در بخش کشاورزی کشور تشکل های زیادی به وجود آمده است، اما تشکلی برای گردهم آوردن تمام افراد حقیقی و حقوقی فعّال در بخش کشاورزی به صورتی که همه را متحد کند، وجود نداشته است. نظام صنفی کشاورزی، مکانی است که افراد حقیقی و حقوقی که در حیطه کشاورزی اشتغال دارند، به منظور اخذ پروانه فعالیت به آن مراجعه می کنند و از آن پس، به آنها فرد صنفی گفته می شود. به این ترتیب، از سال 1388 نظام صنفی کشاورزی به عنوان پُل ارتباطی بین کشاورز و سازمان های دولتی عمل کرده است و به منظور هویت دادن به مشاغل بخش کشاورزی و حمایت از حقوق صنفی کشاورزان فعالیت می کند. تحقیق حاضر با روش پیمایشی و با هدف تشریح یک نظام صنفی مطلوب و تعیین انتظارات کشاورزان از آن در شهرستان فیروزه انجام گرفت.