نام پژوهشگر: یاسر عبدالزهرا عثمان
یاسر عبدالزهرا عثمان کیومرث اشتریان
تاریخ کوتاه مدت کشور عراق شاهد فراز و نشیبهای بسیاری بوده است. از ابتدای تاسیس این کشور در دهه 1920 تا سال 2003 همواره اقلیت عرب سنی در این کشور قدرت را در دست داشت و علیرغم تلاشهایی که حزب بعث حاکم در سایه گسترش یک ناسیونالیسم افراطی برای جذب اکثریت شیعی و قومیت کردها انجام دادند، اما نهایتا نتوانستند به غیر از مرکز عمدتا سنی نشین عراق دایره هویت جدید و مورد ادعایشان را به سایر مناطق کشور گسترش دهند به همین دلیل همواره در مناطق جنوب و بخصوص شمال عراق- که حداقل 75 تا 80 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. دولت مرکزی دارای کمترین مشروعیت و مقبولیت بوده است و هویتهای قومی (کردی) و مذهبی (شیعی) در میان ساکنان آن بسیار پررنگ تر از مفهومی بنام هویت ملی عراقی بوده است. صدام در آغاز کار خود سعی نمود با توسعه اقتصادی و اجتماعی نظر مثبت مردم عراق را با خود همراه سازد و در مرحله دوم برای ممانعت از تشتت آراء در زمینه های مختلف که عمدتا منشاء نابسامانی در عراق محسوب می گشت، به ارایه یک ایدیولوژی ترکیبی (بعث) دست زد. وی با این کار قصد داشت در وهله نخست قدرت خویس را تحکیم بخشد و در مرحله بعد، وحدت ملی را به جامعه عراق به ارمغان آورد. همانا این رویکرد به سیاست همانندسازی معروف شد. از سال 2003 هم که حکومت بعثی با جمله ایالات متحده سقوط نمود، گروه ها و جریانات اجتماعی - سیاسی مختلف از جمله شیعیان و کردها برای اولین بار این فرصت را یافتند تا با حضور در ساختار جدید. سهمی از قدرت را در عراق داشته باشند و بطور طبیعی اقلیت عرب سنی را در حاشیه قرار دهند. از آن زمان که نوعی نظام دموکراتیک مبتنی بر انتخابات آزاد در عراق بر سر کارآمده است نخبگان عراق سعی بر باز تعریفی از یک هویت ملی گسترده تر و امروزی تر در این سرزمین کرده اند اما این هویت جدید از یکسو به دلیل عدم پذیرش از طرف بازماندگان حکومت قبلی و خصوصا عربهای سنی و از سوی دیگر به دلیل گرایشان قومی - فرقه ای نتوانسته است فراگیر شود. کما اینکه تقسیم پست های محوری این کشور در میان کردها (ریاست جمهوری) شیعیان (ریاست دولت) و اهل سنت (ریاست پارلمان) بازتاب واقعیتهای چندگانه قومی، فرقه ای است. لذا در عراق ما همچنان شاهد برتری هویت و منافع قومی و مذهبی بر هویت و منافع ملی هستیم. این رویکرد نیز به الگوی تکثرگرایی معروف است. سیوال اول این است که سیاستگذاری امنیت ملی رژیم صدام که از الگوی همانندسازی استفاده نمود، آیا به وحدت ملی در عراق منجر شد؟ در پاسخ باید گفت که ناتوانی رژیم حزب بعث در تحقق وحدت و یکپارچگی ملی، باعث شد الگوی همانندسازی با شکست مواجه شود. سوال دیگر اینکه در دوره جدید به کارگیری الگوی تکثر گرایی در سیاستگذاری امنیت ملی در بعد فرهنگی (قومی-مذهبی) به وحدت ملی و یکپارچگی منتهی شده است؟ پاسخ این است که افزایش آزادی فعالیت برای گروه ها و جریانات اجتماعی-سیاسی از یک سو و ریشه دار بودن گرایشهای قومی و فرقه ای از سوی دیگر، موفقیت این الگو را در سیاستگذاری امنیت ملی با دشواری مواجه ساخته است. این دو بحث طی بخش های جداگانه ای بررسی خواهند شد.
یاسر عبدالزهرا عثمان علی کریمی مله
چکیده ندارد.