نام پژوهشگر: وحید ذو الاکتاف

تاثیر 8 هفته برنامه تمرینی جسمانی بر برخی شاخص های جسمانی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ام اس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  سمانه داودی   غلامعلی قاسمی

چکیده زمینه و هدف: ام اس بیماری تخریب میلین سیستم اعصاب مرکزی است که شایع ترین بیماری عصبی در میان بزرگسالان است. عوارض ناشی از این بیماری منجر به افت عملکرد فرد شده و در نتیجه بر چگونگی ایفای نقش او در زندگی، وضعیت شغلی و کیفیت زندگی تاثیر می گذارد. تحقیق حاضر تاثیر 8 هفته برنامه تمرینی جسمانی بر برخی شاخص های جسمانی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ام اس را بررسی می کند. روش کار: در این تحقیق نیمه تجربی تعداد 20 بیمار زن مبتلا به ام اس با میانگین سنی8.81± 38 سال، سابقه بیماری7.09± 8 سال و با edss کمتر از 5، از طریق همتاسازی به دو گروه کنترل(10 نفر) و تجربی(10 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 8 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 1 ساعت در برنامه تمرینی شرکت نمودند. برنامه تمرینی شامل کشش ایستا و تمرینات دامنه حرکتی، تمرینات تعادلی و هماهنگی، اجرای عملکردی و تمرینات مقاومتی ساده بود. در پیش آزمون و پس آزمون، اوج گشتاور زانو با دستگاه ایزوکینتیک بایودکس، دامنه حرکتی شانه با گونیامتر و تعادل گام بیماران با استفاده از صفحه فوت اسکن اندازه گیری شد. هم چنین اجرای عملکردی و کیفیت زندگی آزمودنی ها به ترتیب با استفاده از آزمون زمانی" برخیز و برو" و پرسش نامه کیفیت زندگی ویژه بیماران ام اس اندازه گیری شد. برای آزمون فرضیه های تحقیق از آنوای اندازه های تکراری در بسته نرم افزاری spss استفاده گردید. یافته ها: آزمودنی های گروه تجربی در متغیر وابسته تحقیق، پیشرفت داشتند.در حالی که گروه کنترل یا تغییری نکرده یا پسرفت داشته اند. میزان پیشرفت گروه تجربی به ترتیب در اوج گشتاور خم کردن زانو و دامنه حرکتی شانه چپ (f(1.18) ?5.149و p?0.036) معنادار و در تعادل گام برداشتن غیرمعنادار شد. ( f(1.18) ?0.755 و p?0.396 ). هم چنین اجرای عملکردی آزمودنی ها بعد از دوره تمرینی دارای تعامل معنادار بود( f(1.18) =12.423 وp=0.002 ). کیفیت زندگی آزمودنی ها نیز در هر دو جنبه سلامت جسمانی و سلامت روانی، پیشرفت داشت؛ اما این تغییرات معنادار نشد. 18)?1.608 and p?0.218). (f(1,. نتیجه گیری : نتایج نشان می دهد با توجه به اثربخشی تمرین بر برخی فاکتورها، می توان از این برنامه در جهت بهبودی عملکرد بیماران ام اس استفاده نمود. به نظر می رسد یکی از عوامل دخیل در غیر معنادار شدن برخی فاکتورها، تعداد کم آزمودنی ها بوده است. زیرا نتایج به دست آمده به معناداری نزدیک بودند. هم چنین در مورد کیفیت زندگی،عوامل دیگری چون عوامل اجتماعی و محیطی می تواند کیفیت زندگی بیماران را تحت تاثیر قرار دهد. در واقع برای کنترل و بهبودی این عوامل ،حضور یک روان شناس ومشاور متخصص در کنار برنامه تمرینی نیاز بوده است.