نام پژوهشگر: مجید اولیا
المیرا هادی علیجانوند علی اکبر فدایی تهرانی
چکیده نماتدهای آزادزی خاک به دلیل حضور در تمامی زیستگاه ها، اندازه کوچک و تنوع فراوان از اهمیت بوم شناسی بالایی برخوردار هستند و راسته dorylaimida در بین گروه های مختلف این نماتدها به دلیل تنوع و جمعیت بالا در خاک، اهمیت خاصی دارد. نماتدهای بالاخانوادهdorylaimoidea علاوه بر اهمیت اکولوژیک به واسطه نفشی که در کنترل عوامل بیماریزای خاکزی دارند، حائز اهمیت می باشند. به منظور بررسی ریخت شناسی و ریخت سنجی نماتدهای بالاخانواده dorylaimoidea در طول سال های 1388 تا 1390 بیش از 200 نمونه خاک، از مناطق مختلف استان چهارمحال و بختیاری جمع آوری شد. نماتدها به روش سانتریفیوژ و الک استخراج شدند. نماتدهای استخراج شده به روش تکمیل شده دگریس (1969) تثبیت و به گلیسرین منتقل گردیدند. پس از تهیه اسلایدهای دائمی، با استفاده از میکروسکوپ نوری مجهز به لوله ترسیم خصوصیات ریخت سنجی نماتدها مورد مطالعه قرار گرفتند و شکل قسمت های مختلف بدن ترسیم و اندازه گیری های لازم انجام شد. سپس با استفاده از خصوصیات مذکور جنس ها و گونه های نماتدهای جدا شده شناسایی شدند. مشخصات و اندازه کلیه گونه ها، با شرح اصلی گونه و گزارشات متعدد آنها که از نقاط مختلف دنیا صورت گرفته بود، مقایسه شد و وجوه تشابه و موارد اختلاف هر گونه با شرح اصلی آن و گونه های نزدیک به آن مورد بحث قرار گرفت. در این بررسی 16 گونه از 7 جنس نماتدهای بالاخانواده dorylaimoidea متعلق به چهار خانواده dorylaimidae،apocelaimidae ، qudsianematidae و longidoridae شناسایی شدند، که نام علمی گونه ها به شرح زیر می باشد: 1-mesodorylaimus litoralis loof, 1969 2-m. vulneratus andrassy, 1986 3-m. graciosus andrassy, 1986 4-m. pseudobastiani loof, 1969 5-m. ibericus abolafia & pena-santiago, 1997 6-ecumenicus monohystera thorne, 1974 7-thonus cylindricus thorne, 1974 8-eudorylaimus spaulli loof, 1975 9- e. subdigitalis tjepkema, 1971 10- e. sabulophilus tjepkema, 1971 11-discolaimus bicorticus furstewnberg & heynse, 1966 12- d. agricolus sauer & annells, 1985 13- aporcelaimellus obuscurus heyns, 1965 14-a. adoxus tjepkema, 1971 15-a. insignis baqri & khera, 1975 16-xiphinema index thorne & allen, 1951 گونه های شماره 2، 3، 4، 5، 7، 8، 10، 12، 13، 14و 15 برای اولین بار از ایران گزارش می شوند.
فاطمه ابن علی سامانی کامکار جایمند
چکیده اهمیت و ارزش گیاهان دارویی در طول تاریخ و آثار دارویی و شفا بخشی این گیاهان از مباحث آشکار در پزشکی است. عمده استفاده ی این گیاهان از گذشته تاکنون در درمان بیماری های جسمی و روحی بوده است. در عصر کنونی با توجه به توسعه روز افزون علوم کشاورزی و سفارشات گسترده بازارهای جهانی و با توجه به مضرات داروهای شیمیایی و اقبال عمومی برای استفاده از داروهای گیاهی در درمان بیماری ها، کشت و کار این گیاهان روند رو به توسعه ای را نشان می دهد. گیاهان دارویی در حال حاضر از جمله گیاهان اقتصادی و درآمد زا محسوب می شوند و به جهت داشتن مواد بیوشیمیایی هر چند به مقادیر جزئی اما فعال و مفید، به طور گسترده در داروسازی مورد استفاده قرار می گیرند. در کشور ایران گیاهان دارویی به طور خودرو در اکثر مراتع وجود دارند و از منابع غنی و ارزشمند کشور محسوب می شوند و با توجه به بازارهای تجارت جهانی این گیاهان، کشور ما می تواند به عنوان یکی از صادر کنندگان این محصولات پر ارزش باشد . در این تحقیق حساسیت گیاهان دارویی بادرنجبویه و زیره سبز نسبت به نماتد مولد گره ریشه، meloidogyne javanica و تاثیر نماتد مذکور بر روی برخی ترکیبات دارویی گیاهان حساس به نماتد مورد بررسی گرفت. طی سال-های 1389-1388 تعدادی ریشه ی آلوده به نماتد ریشه گرهی از استان های اصفهان و چهارمحال و بختیاری جمع آوری گردید. به منظور شناسایی گونه نماتد و تکثیر انبوه، از هر نمونه، ریشه حاوی گره درون تشتک پتری حاوی آب مقطر سترون قرار داده شد. سپس در گلخانه، در مجاورت ریشه نشاهای 4-2 برگی گوجه فرنگی رقم (rutgers) شیاری ایجاد و یک کیسه تخم در کنار آن قرار داده شد. بعد از گذشت 70- 60 روز ریشه گیاهان به منظور شناسایی گونه نماتد مورد بررسی قرار گرفتند. بدین منظور از روش های ریخت شناسی و نشانگرهای مولکولی استفاده شد و با توجه به الگوی خطوط شبکه کوتیکولی انتهای بدن ماده های بالغ، تکثیر باند 670 و 1600 جفت بازی از dna استخراجی از تخم، گونه m. javanica شناسایی گردید. وضعیت میزبانی در گیاه بادرنجبویه و زیره سبز، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با پنج تکرار بررسی گردید و پس از 30 روز از زمان کاشت، تعداد 5000 تخم و لارو نماتد m. javanica در 2 کیلوگرم خاک اطراف ریشه ی این گیاهان تلقیح گردید. 60 روز پس از تلقیح، ریشه گیاهان از گلدان خارج و پس از بررسی شاخص های نماتدی مانند تعداد گال، تعداد تخم و تعداد لارو در خاک و هم چنین با توجه به فاکتور تولید مثلی (rf)، زیره سبز نسبت به این گونه نماتد مقاوم و بادرنجبویه حساس تشخیص داده شدند. پس از مشخص شدن وضعیت میزبانی، به منظور بررسی اثر سطوح متفاوت جمعیت اولیه نماتد روی گیاه حساس، آزمایشی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی طراحی گردید. 100 روز پس از تلقیح، داده های به دست آمده از شاخص های اندازه گیری شده با نرم افزار آماری sas مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت و میانگین ها به وسیله آزمون دانکن چند دامنه ای در سطح احتمال 1% مقایسه شدند. نتایج به دست آمده، نشان دهنده ی کاهش میانگین شاخص های رشدی گیاه به جز وزن تر و وزن خشک ریشه با افزایش مایه تلقیح اولیه بود. تجزیه اسانس بادرنجبویه نمونه شاهد و تیمار توسط دستگاه (gc/ms) صورت پذیرفت. نتایج تجزیه و مقایسه ترکیبات شیمیایی برگ های سالم و آلوده حاکی از کاهش برخی ترکیبات شیمیایی، عدم تغییر برخی ترکیبات، حضور بعضی ترکیبات شیمیایی فقط در نمونه شاهد و افزایش ترکیبات شیمیایی terpinene-?، trans-carveol، (z)-caryophyllene، -humulene? ، carophyllene oxide و dihydro citronellol acetate می باشد. با توجه به افزایش غلظت ترکیبات دارویی مذکور در برگ های آلوده نسبت به برگ های سالم، انتظار می رود این گونه نماتد به عنوان عامل القا کننده ترکیبات مذکور در گیاه آلوده باشد. این ترکیبات در گیاه نقش دفاعی داشته و جز متابولیت های ثانویه و به لحاظ دارویی نیز برای انسان حائز اهمیت می باشند. کلمات کلیدی: بادرنجبویه، زیره سبز، meloidogyne javanica ، ترکیبات شیمیایی.
اکرم عبداللهی علی اکبر فدایی تهرانی
یکی از عوارض مهم زندگی شهرنشینی و صنعتی تولید فاضلاب و ضایعات مواد مصرفی است که باید به طریقی به چرخه مواد مورد نظر برگردند. در این میان پساب و لجن فاضلاب حاصل از تصفیه فاضلاب ها از اهمیت زیادی برخوردارند. یکی از راه های بازگشت محصولات اخیر به چرخه مواد استفاده آنها به منظور آبیاری و تغذیه گیاهان است. به همین علت به عنوان منابع آبی و کودی ارزان قیمت مورد توجه قرار گرفته اند. از طرف دیگر نماتدهای انگل گیاهی خصوصاٌٌ نماتد ریشه گرهی meloidogyne javanica خسارت زیادی را به اغلب محصولات کشاورزی وارد می سازد. در این تحقیق تاثیر مصرف پساب و لجن فاضلاب بر جمعیت نماتد ریشه گرهی در گوجه فرنگی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تأثیر نسبت های مختلف پساب در آب آبیاری (0، 25، 50، 75 و 100% پساب) و نسبت های مختلف وزنی لجن در خاک بستر (0، 4،8 ،15و 25 %لجن در خاک بستر) روی بیماری زایی نماتد ریشه گرهی و خسارت به گوجه فرنگی ارزیابی گردید. آزمایش های پساب و لجن به صورت طرح کاملاٌ تصادفی با شش تکرار در شرایط گلخانه به صورت جداگانه انجام شد. ارزیابی نتایج 90 روز پس از تلقیح گیاهان با نماتد و با استفاده از شاخص های رشدی گیاه، میزان عناصر غذایی، پارامترهای رشد و نموی نماتد و محاسبه فاکتور تولیدمثل (rf =pf/pi) صورت گرفت. از تغییرات سلولی و بافتی ایجاد شده (اندازه و تعداد سلول غول آسا) نیز استفاده شد. نتایج به دست آمده موید تاثیر مثبت پساب در افزایش میزان رشد طولی گیاه بود ولی اثر کمتری روی پارامترهای رشد و نموی نماتد ریشه گرهی داشت کاربرد نسبت های مختلف لجن فاضلاب در خاک، علاوه بر تاثیر چشم گیر بر رشد گوجه فرنگی آلوده به نماتد، اثر کاهنده روی شاخص های رشد و نموی نماتد داشت، به نحوی که با افزایش نسبت لجن فاضلاب تعداد گال، توده تخم و تخم در توده تخم کاهش قابل ملاحظه ای نشان داد. آبیاری با پساب و استفاده از لجن فاضلاب سبب افزایش میزان نیتروژن، فسفر، کلسیم و منیزیم در اندام هوایی گوجه فرنگی تلقیح شده با نماتد meloidogyne javanica می گردد در حالی که تغییرات میزان پتاسیم بسیار اندک بود. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر آن است که لجن فاضلاب و پساب با تأمین مواد غذایی سبب بهبود شاخص های رشد و نموی گیاه آلوده به نماتد ریشه گرهی می شود. افزایش مذکور احتمالا موجب بالا رفتن تحمل گیاه در برابر حمله نماتد و کاهش خسارت ناشی از آن می گردد.
مهسا رستمی مهران عربی
امروزه روش های سازگار با محیط زیست جهت مهار نماتدهای ریشه گرهی با هدف کاهش اثرات خطرناک سموم شیمیایی از جمله تهدید سلامت بشر، آلودگی محیط زیست، از بین بردن موجودات غیر هدف و پیدایش عوامل بیماری زای مقاوم یک اولویت می باشد. در این راستا استفاده از پتانسیل ضد میکروبی فرآورده های کرم خاکی طی سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش فرآورده های جامد (ورمی کمپوست) و مایع (ورم تی، ورمی-واش، مایع سلومی) کرم خاکی eisenia foetida علیه نماتد ریشه گرهی meloidogyne javanica در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای بر رقم beit alpha 902 خیار و رقم فلات گوجه فرنگی با 4 تکرار مورد آزمایش قرار گرفت. بر اساس اطلاعات بدست آمده از داده های آزمایشگاهی، به ترتیب ورم تی، مایع سلومی و ورمی واش دارای بیش ترین تاثیر بر ممانعت از تفریخ تخم و به ترتیب مایع سلومی ، ورمی واش و ورم تی دارای بیشترین تاثیر بر مرگ و میر لاروها (j2) می باشند. تیمارهای ورمی کمپوست، ورمی کمپوست+ورم تی 10?، ورمی کمپوست+ورمی واش10?، ورمی واش100%، ورم تی10?، ورم تی 100?، مایع سلومی 10? و آب (به عنوان تیمار بدون تاثیر فرآورده های مشتق شده از کرم خاکی) انتخاب شده اند. با افزودن این فرآورده ها به گلدان های حاوی گیاهان خیار و گوجه فرنگی مشخص شد این فرآورده ها تاثیر مثبتی بر رشد گیاهان و کنترل جمعیت نماتد ریشه گرهی گذاشته اند. بهترین ترکیبات برای کنترل بیماری با توجه به میزان شاخص گال، فاکتور تولید مثلی و تعداد لارو موجود در خاک، ورمی کمپوست به همراه ورم تی 10 درصد و ورم تی 100% می باشند و بیش ترین میزان رشد گیاه مربوط به تیمار ورمی کمپوست همراه با ورمی واش است. نتایج نشان دهند ی این است که، ورمی کمپوست علاوه بر اصلاح کیفیت خاک سبب کنترل خسارت ناشی از این نماتد شده و همراه شدن آن با فرآورده های مایع کرم خاکی باعث هم افزایی تاثیر این فرآورده ها شده است. نتایج کلی این تحقیق حاکی از پتانسیل بالای فرآورده های کرم خاکی در کنترل زیستی نماتدهای ریشه گرهی می باشد.
مریم پیرایش مهران عربی
امروزه کنترل بیولوژیک عوامل مختلف بیماری زای گیاهی از جمله نماتودها به طور وسیع مورد مطالعه قرار گرفته است. در این بررسی، اثر فرآورده های (ورمی کمپوست، ورمی واش، ورم تی و مایع سلومی) کرم خاکی lumbricus rubellus روی نماتود ریشه گرهی meloidogyne javanica در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای مورد بررسی واقع شد. با استفاده از نقوش کوتیکولی انتهای بدن ماده، مشخصات لارو سن دو (j2) و استفاده از آغازگرهای اختصاصی، نماتود مورد شناسایی قرار گرفت. کرم خاکی l. rubellus نیز با استفاده از خصوصیات مرفولوژی و کلیدlee، شناسایی شد. در مطالعات آزمایشگاهی تاثیر فرآورده های مایع (ورم تی، ورمی واش و مایع سلومی) کرم خاکی l. rubellus روی مرگ و میر لارو سن دو (j2) و تعداد تخم تفریخ شده در سه زمان 24، 48 و 72 ساعت پس از کاربرد غلظت صد در صد، 1-10 و2- 10 رقت از ترکیبات مذکور تعیین شد. آزمایش به صورت فاکتوریل با طرح پایه کاملا تصادفی اجرا شد. در شرایط گلخانه ای تاثیر فرآورده های مختلف (ورمی کمپوست، ورمی واش، ورم تی و مایع سلومی) کرم خاکی l. rubellus روی فاکتورهای رشدی گیاه گوجه فرنگی، خیار و جمعیت نماتود ریشه گرهی مورد آزمون قرار گرفت و مقایسه میانگین های شاخص های رشدی و آلودگی گیاه گوجه فرنگی و خیار بر اساس آزمون lsd صورت گرفت. نتایج مطالعات آزمایشگاهی نشان داد، ورم تی در غلظت 1-10 بر عدم تفریخ تخم و مرگ و میر لارو سن دو (j2) موثرتر بوده است. بر اساس مطالعات گلخانه ای هم مشخص شد، کمترین آلودگی گیاه خیار مربوط به ورمی کمپوست در تلفیق با ورمی واش و ورم تی و بیشترین افزایش شاخص های رشدی گیاه مذکور مربوط به تیمار ورمی واش و ورمی کمپوست بوده است و در مورد گیاه گوجه فرنگی آلوده به نماتود نیز به ترتیب ورمی کمپوست در کاهش آلودگی و ورمی کمپوست به همراه ورمی واش در افزایش شاخص های رشدی گیاه میزبان موثرتر بوده است. نتایج این بررسی نشان از توانایی بالای فرآورده های کرم خاکی در کنترل نماتود ریشه گرهی دارد.
مینا واحدی هفشجانی علی اکبر فدایی تهرانی
امروزه بیش از 80 درصد فعالیت های کشاورزی در جهان با تولید غذا ارتباط مستقیم دارد. سیب زمینی یکی از منابع مهم تولید غذایی انسان است که بخش قابل توجهی از تولید سالانه آن توسط عوامل بیماریزای گیاهی از بین می رود. جرب معمولی سیب زمینی که توسط چندین گونه از جنسstreptomyces ایجاد می شود و نماتدهای ریشه گرهی متعلق به جنسmeloidogyne از مهمترین عواملی هستند که خسارت زیادی به سیب زمینی وارد می سازند. در این تحقیق یرهمکنش باکتری عامل جرب معمولی و نماتد ریشه گرهی روی سیب زمینی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا در شرایط گلخانه و بصورت طرح کاملاٌ تصادفی در شش تکرار، باکتری و نماتد در زمان های مختلف به سیب زمینی تلقیح و چهار ماه بعد شدت بیماری زایی و خسارت آنها روی محصول ارزیابی گردید در آزمایش دوم اثر جمعیت های مختلف نماتد بر بیماریزایی باکتری مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه واریانس و مقایسه میانگین نتایج حاصل، نشان دهنده تفاوت معنی دار اغلب شاخص های رشدی (طول ساقه و ریشه، وزن تر و خشک ساقه، ریشه و غده) بین تیمارهای مختلف بود. بدین ترتیب که حضور نماتد در تمام تیمارها باعث کاهش معنی دار در شاخص های رشدی نسبت به شاهد (عدم حضور نماتد) گردید. بیشترین کاهش شاخص های رشدی در مایه زنی همزمان نماتد ریشه گرهی m. javanica و باکتری عامل جرب معمولیs. scabies ایجاد شد. نتایج آزمایش دوم نیز بیانگر افزایش درصد زخم ناشی از باکتری به موازات افزایش جمعیت نماتد بود
فاطمه مختاری دستنایی مجید اولیا
در راستای مهار نماتود های گیاهی به عنوان یکی از پاتوژن های مهم گیاهی روش های مختلفی به کار گرفته شده است. از جمله ی این روش ها، مهار زیستی است که به استفاده مستقیم و غیر مستقیم میکروارگانیزم ها در جهت کاهش وقوع و شدت بیماری اطلاق می شود. در بین قارچ ها، گونه هایی از جنس pochonia spp. وجود دارند که توان بالایی در کاهش جمعیت نماتود ریشه گرهی دارند، و در بین آنها گونه ی p. chlamydosporia به عنوان یکی از انگل های اصلی تخم ها و ماده های نماتود های ریشه گرهی و سیست شناخته شده است. در این بررسی، اثر جدایه هایی از قارچ chlamydosporia var. p. chlamydosporia روی نماتود ریشه گرهی meloidogyne javanica در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از خصوصیات ریخت شناسی و ریخت سنجی نماتود ماده و استفاده از آغازگرهای اختصاصی گونه، نماتود شناسایی شد. در مطالعات آزمایشگاهی اثر فیلتره حاصل از کشت قارچ ها روی نماتود ریشه گرهی m. javanica در سه زمان 24، 48 و 72 ساعت پس از کاربرد غلظت صد در صد، 1-10 و 2-10 رقت از ترکیبات مذکور و پارازیتیسم توده تخم در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی واقع شد. آزمایش به صورت فاکتوریل با طرح پایه کاملا تصادفی اجرا شد. در شرایط گلخانه ای تاثیر جدایه های مختلف قارچ p. chlamydosporia var. chlamydosporia روی فاکتورهای رشدی گیاه گوجه فرنگی و جمعیت نماتود ریشه گرهی مورد آزمون قرار گرفت و مقایسه میانگین های شاخص های رشدی و آلودگی گیاه گوجه فرنگی بر اساس آزمون lsd صورت گرفت. نتایج مطالعات آزمایشگاهی نشان داد، هر 4 جدایه نسبت به شاهد اثر نماتودکشی داشتند و مانع تفریخ تخم نماتود شدند و تمام جدایه ها توانایی کلونیزه کردن تخم نماتود m. javanica را داشتند. بر اساس آنالیز آماری در هر سه آزمون انجام شده جدایه های iran 1131c و iran 504c نسبت به دو جدایه ی دیگر موثر تر بوده اند. بر اساس مطالعات گلخانه ای نیز، کمترین آلودگی گیاه گوجه فرنگی مربوط به گیاه تیمار شده با جدایه های 504، 1131 و همدان بدست آمد.
عفت عابدی مجید اولیا
امروزه استفاده از گونه های قارچ trichoderma در جهت مهار زیستی بسیاری از عوامل بیماری زا گیاهی گسترش یافته است. در این پژوهش، اثر همستیز ی چهار جدایه از گونه trichoderma harzianum و دو جدایه از گونهtrichoderma asperellum بر نماتود ریشه گرهی meloidogyne javanica در گیاه گوجه فرنگی در شرایط آزمایشگاه و گلخانه مورد بررسی واقع شد. با استفاده از نقوش کوتیکولی انتهای بدن ماده، مشخصات لارو سن دو (j2) و استفاده از آغازگرهای اختصاصی، نماتود مورد شناسایی قرار گرفت. جدایه های قارچی نیز با استفاده از خصوصیات مورفولوژیک شناسایی شدند. در مطالعات آزمایشگاهی تاثیر عصاره ی کشت تیمار های قارچی روی مرگ و میر لارو سن دو (j2) و تعداد تخم تفریخ شده در سه زمان 24، 48 و 72 ساعت پس از کاربرد غلظت صددرصد، 1-10 و2-10 رقت ازترکیبات مذکور تعیین شد. همچنین توانایی ریسه های جدایه های مختلف قارچی در آلوده کردن توده های تخم نماتود ریشه گرهی تعین گردید. در شرایط گلخانه ای تاثیر جدایه های قارچی مختلف روی فاکتور های رشدی گیاه گوجه فرنگی و جمعیت نماتود ریشه گرهی مورد آزمون قرار گرفت جهت این ارزیابی از مایه قارچی رشد یافته روی دانه گندم و مخلوط شده با خاک سترون گلدان استفاده گردید. همچنین در بررسی دیگری ریشه گیاهچه های گوجه فرنگی در مرحله 6 برگی توسط سوسپانسیون اسپور جدایهt. harzianum(i) و نماتود مایه زنی شد و میزان فعالیت آنزیم های پلی فنل اکسیداز ، پراکسیداز و فنل کل در روز اول تا هشتم بعد از مایه زنی، اندازه گیری گردید. آزمایشات به صورت طرح کاملا تصادفی انجام و مقایسات میانگین بر اساس آزمون lsd صورت پذیرفت. نتایج مطالعات آزمایشگاهی نشان داد، غلظت صددرصد عصاره کشت جدایه های t. harzianum(y) و (v2) t. asperellum بهترین اثر را بر مرگ ومیر لارو و غلظت صددرصد عصاره کشت جدایهt. harzianum(i) بهترین اثر را بر عدم تفریخ تخم نماتود m. javanica و نیز پارازیتسسم توده تخم داشتند. براساس مطالعات گلخانه ای هم مشخص شد کمترین آلودگی گیاه گوجه فرنگی و بیشترین افزایش شاخص-های رشدی مربوط تیمار t. harzianum(i) بوده است. بیشترین میزان فعالیت آنزیم های پراکسیداز و پلی-فنل اکسیداز در روز چهارم و پنجم بعد از مایه زنی و بیشترین سطح فنل در روز هشتم بعداز مایه زنی اندازه گیری شد. نتایج این بررسی نشان از توانایی جدایه های trichoderma در مهار زیستی نماتود ریشه گرهی دارد.
طیبه سلیمانی محمودرضا تدین
در راستای مهار نماتد¬های ریشه گرهی به عنوان یکی از پاتوژن-های مهم گیاهی، با توجه به این که اغلب روش ها یا کارآیی لازم را نداشته و یا در برخی موارد نظیر مبارزه ی شیمیایی برای سلامتی انسان و محیط زیست مضر شناخته شده اند و همچنین حساسیت رقم های مختلف به یک گونه نماتد معین، به مقدار قابل توجهی متفاوت است، شناسایی و استفاده از ارقام مقاوم به عنوان یکی از اقتصادی ترین و بی خطر ترین روش های مدیریتی در اولویت می باشد. در این تحقیق به منظور ارزیابی عکس العمل تعدادی از ارقام سویا نسبت به نماتد ریشه گرهی meloidogyne javanica نمونه های ریشه آلوده به نماتد ریشه گرهی از یک گلخانه گوجه فرنگی در استان اصفهان جمع آوری شده و به آزمایشگاه منتقل شدند. توده تخم منفرد جدا شده از گال ها برای تکثیر در مجاورت ریشه های سالم نشاء گوجه فرنگی رقم ps در گلدان های حاوی خاک سترون قرار داده شدند. جهت تشخیص و شناسایی گونه نماتد از خصوصیات ریخت شناسی و نشانگرهای مولکولی استفاده گردید و با توجه به الگوی خطوط شبکه کوتیکولی انتهای بدن ماده های بالغ، تکثیر باند 670 جفت بازی از dna استخراجی از تخم، گونه نماتد m. javanica شناسایی گردید. عکس العمل ارقام مختلف سویا شامل سحر، الیت، ویلیامز، 033، l-17، dpx و jk به این گونه در آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تکرار مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور در مرحله 5-4 برگی، تعداد 8000 تخم در 5/2 کیلوگرم خاک اطراف ریشه این گیاهان تلقیح شد. 80 روز پس از تلقیح فاکتورهای رشدی و فیزیولوژیک گیاهان شامل وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی به همراه طول ریشه و اندام هوایی، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، lir (نسبت سطح برگ)، lia (شاخص سطح برگ) اندازه گیری شد. سپس برای ارزیابی میزان مقاومت ارقام، از سیستم مبتنی بر دو فاکتور تولید مثل نماتد و میزان آلودگی ریشه استفاده شد. نتایج نشان داد که رقم jk حساس و ارقام الیت و ویلیامز متحمل می باشند و چهار رقم 033، l-17، dpx و سحر مقاوم شناخته شدند.
ندا هلالات مهدی نصر اصفهانی
چغندر قند با نام علمی beta vulgaris یکی از خسارتزاترین بیمارگرهای چغندر قند در اراضی تحت کشت این محصول به شمار میآید. بهطوریکه زمینهای آلوده به این نماتد، کشت این محصول را به مخاطره انداخته است. متجاوز از 50 بیماری متفاوت از قارچ¬ها، باکتری¬ها، ویروس¬ها و نماتدها می توانند چغندرقند را از زمان کاشت تا برداشت و در انبار مورد حمله قرار دهند. در این میان نماتد مولد سیست چغندرقند (heterodera schachtii) یکی از مهمترین این بیماری¬هاست. نماتد چغندر¬قند در سال 1850 توسط هرمان شاخت (herman schacht) درآلمان به عنوان آفت چغندر¬قند مشاهده و در سال1871به وسیله آدولف اشمیت adolf schmidt)) نامگذاری گردید (اخیانی و همکاران، 1372). روش های کنترل این نماتد شامل به کارگیری روش های زراعی از جمله تناوب واستفاده از گیاهان تله، کاشت زود هنگام واستفاده از سموم نماتدکش است. به طور کلی، بهترین روش مبارزه با این نماتد تناوب 3 تا 7 ساله با گیاهان غیر میزبان می باشد. با توجه به اینکه تا کنون گزارش مستندی در خصوص استفاده از کودهای آلی جهت کنترل نماتد سیستی چغندرقند ارائه نگردیده است، لذا جهت بررسی امکان کنترل این نماتد آزمایشی با استفاده از کودهای آلی در دو سطح مزرعه (مزارع آلوده اطراف کارخانه قند اصفهان) و گلخانه انجام پذیرفت. این آزمایش شامل هفت تیمار(کودهای نپوسیده دامی، مرغی ، کود سبز (ضایعات برگ کلم)، دو نوع کمپوست 08و015(کودهای تولیدی شهرداری از جمع آوری زباله های شهری) ،ورمی کمپوست و شاهد ) در سه تکرار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی صورت گرفت. داده های مربوط به جمعیت نهایی تعداد تخم و لارو سن دوم موجود در هر سیست و در هر گرم خاک مبنای تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. فاکتور تولید مثل و درصد کاهش و یا افزایش جمعیت نماتد سیستی چغندرقند، در هر تیمار نسبت به جمعیت اولیه ی همان تیمار محاسبه گردید. نتایج حاصله نشان داد تیمار کود مرغی به میزان 40 تن در هکتار بیشترین اثر را در کاهش جمعیت نهایی نماتدسیستی چغندر قند نسبت به سایر تیمارها و شاهد داشته است. بیشترین میزان افزایش فاکتورهای رشدی نیز در این تیمار دیده شده است. تیمارهای کود مرغی 20 تن در هکتار و کمپوست 15 به میزان 60 تن در هکتار از لحاظ آماری تفاوتی بایکدیگر نداشتند و هردو در یک گروه آماری در رده¬های بعدی قرار گرفتند. همچنین تیمار کود مرغی 10 تن در هکتار و کمپوست 8 به میزان60 تن در هکتار از لحاظ آماری تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. تیمارهای ورمی کمپوست به میزان 20 تن در هکتار ، تیمار برگ کلم 20 تن در هکتار و تیمار کود گاوی 20 تن در هکتار ، کمترین درصد کاهش جمعیت را نشان دادند.
لیلا مطیعیان مهدی نصر اصفهانی
نماتد سیستی چغندرقند 1871 heterodera schachtii schmidt,، یکی از خسارتزاترین بیمارگرهای چغندر قند در اراضی تحت کشت این محصول به شمار میآید. بهطوریکه زمینهای آلوده به این نماتد، کشت این محصول را به مخاطره انداخته است در این تحقیق، میزان حساسیت و نیز برخی از اجزای مقاومت 70 ژنوتیپ چغندرقند به نماتد سیستی، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سطح مزرعه و طرح کامل تصادفی در سطح گلخانه بررسی شده اند. همچنین، شاخصهای رشدی شامل، طول، وزن تر و خشک ریشه و نیز عیار قند ژنوتیپهای مورد آزمون، مورد ارزیابی قرار داده شد. دادههای مربوط به جمعیت نهایی تعداد لارو و تخم سن دوم موجود در هر سیست و در هر گرم خاک مبنای تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. همچنین، فاکتور تولید مثل و درصد کاهش و یا افزایش جمعیت نماتد سیستی چغندرقند، در هر تیمار نسبت به جمعیت اولیهی همان تیمار محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل آماری و خوشهای دادهها، به ترتیب، با مقایسه میانگینها توسط آزمون چند دامنهای دانکن (dmrt)، با استفاده از نرم افزارهای آماری sas و spss انجام پذیرفت. نتایج حاصله، ژنوتیپهای مربوطه را بر اساس میزان حساسیت و مقاومت به نماتد سیستی در پنج طیف، مقاوم، نسبتاً مقاوم، متحمل، نسبتاً حساس و حساس قرار داد. در شرایط مزرعه، کمترین میزان تخم و لارو، به ترتیب، مربوط به ژنوتیپهای sb32-hsf-5،sb31-hsf-2 ، sb27-hsf-10، f-20747 و در شرایط گلخانه نیز مربوط به ژنوتیپهای sb32-hsf-5، sb31-hsf-2، sb27-hsf-10، f-20747، f-20746، (7112*sb36)*s1-11، f-20656، sb-1، sb33-hsf-1، sb31-hsf-7، sb34-hsf-10، s1-89074 بود که مقاومترین ژنوتیپها محسوب شدند. همچنین، ژنوتیپهای مقاوم، از لحاظ شاخصهای رشدی شامل، طول، وزن تر و خشک ریشه، بیشترین میزان را داشتند. عیار قند ژنوتیپهای مورد آزمون نیز نشان داد که بیشترین عیار قند مربوط به ژنوتیپهای sb-2 و f-20747 میباشد. نتایج بررسی اجزای مقاومت ویژگیهای آناتومیکی ریشه، شامل ضخامت پریدرم و ضخامت لایه پارانشیم پوست ژنوتیپهای مربوطه، بر اساس میزان حساسیت و مقاومت به نماتد سیستی در طیفهای مربوطه نشان داد، ژنوتیپهای مورد آزمون از نظر میانگین برخی از صفات اختلاف معنیداری دارند. به طوریکه، بررسی ضخامت پریدرم نشان داد که ژنوتیپهای مقاوم f-20747، f-20746، sb31-hsf-2 و sb27-hsf-10به ترتیب با ضخامت پریدرم 480، 445/87، 436 و 419/47میکرون، دارای ضخامت بیشتری نسبت به ژنوتیپهای حساس داشتند. همچنین، ژنوتیپهای حساس sb35-hsf-8 ، f-20583 و sb35، به ترتیب با میانگین ضخامت پریدرم 194/13، 258/67 و 319/47میکرون، کمترین ضخامت پریدرم را نسبت به ژنوتیپهای مقاوم داشتند. بررسی ضخامت پارانشیم پوست نشان داد که ژنوتیپهای مقاوم f-20746 و f-20747 به ترتیب با ضخامت پارانشیم پوست 438/93 و 403/20 میکرون، ضخامت پارانشیم پوست بیشتری نسبت به ژنوتیپهای حساس داشتند. همچنین، ژنوتیپهای مقاوم sb32-hsf-10و f-20603، به ترتیب، با میانگین ضخامت پارانشیم پوست 210/13 و 213/33 میکرون، کمترین ضخامت پارانشیم پوست را نسبت به ژنوتیپهای مقاوم داشتند. این نتایج، موید رابطه مستقیم بین این صفات و میزان مقاومت بعضی از ژنوتیپهای مورد آزمون به این بیماری بود. تجزیه ی خوشه ای نیز ژنوتیپهای مورد آزمون را در رابطه با صفات مورد بررسی، کماکان به پنج دسته متفاوت گروهبندی نمود که با نتایج آزمون دانکن نیز تشابه نزدیکی داشته و همخوانی قابل توجهی نشان میدهد. نتایج حاصل از آزمایشها، نشان داد که با بررسی توام در دو سطح مزرعه و گلخانه، میتوان ژنوتیپهای مقاوم و حساس به نماتد مولد سیست را تفکیک نمود.
اعظم ملک محمدی علی اکبر فدایی تهرانی
نماتدها، بویژه نماتدهای ریشه گرهی از جمله عوامل خسارت ز ای مهم در محصولات کشاورزی هستند. به منظور کاهش اثرات سوء سموم شیمیایی روی سلامت بشر، محیط زیست، و موجودات غیر هدف و ممانعت از ایجاد عوامل بیماری زای مقاوم، استفاده از روش های سازگار با محیط زیست جهت مهار نماتدهای ریشه گرهی ضروری می باشد. از طرف دیگر بازگرداندن ضایعات صنعتی، به چرخه مواد از اهداف اصلی فعالان محیط زیست به شمار می رود. کمپوست باقی مانده در پرورش قارچ های صدفی از ضایعات عمده در تولید این محصول است که با توجه به افزایش روزافزون پرورش این قارچ ها، باید به چرخه طبیعی مواد برگردانده شوند. استفاده از باقی مانده کمپوست جهت کنترل عوامل بیماریزای گیاهی و یا کاربرد آنها به عنوان کودآلی از راه های مهم بازگشت مواد مذکور به طبیعت محسوب می شوند. در این پژوهش تأثیر کاربرد کمپوست باقی مانده در تولید قارچ صدفی (pleurotus florida) بر بیماری زایی نماتد ریشه گرهی (m. javanica) در گوجه فرنگی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تأثیر عصاره کمپوست و فیلتره کشت قارچ بر تخم و لارو سن دو این نماتد در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای بررسی اثر باقی مانده کمپوست در شرایط گلخانه، نسبت های مختلف آن (0، 10، 20 و 40% حجمی) با خاک گلدان مخلوط و پس از انتقال نشاهای چهار برگی گوجه فرنگی به گلدانها و استقرار آنها به تیمارهای دریافت کننده نماتد 2000 تخم و لارو در کیلوگرم خاک اضافه شد. سپس جهت بررسی مکانیسم اثر احتمالی، باقی مانده کمپوست، با کمپوست مصرف نشده در دو حالت استریل و غیراستریل مقایسه گردید. نتایج سه ماه بعد از مایه زنی گیاهان با نماتد با استفاده از شاخص های رشدی گیاهان و شاخص های رشد و نموی نماتد ارزیابی شد. نتایج آزمایشگاهی نشان دهنده اثر بیشتر فیلتره کشت قارچ بر مرگ و میر لارو و بازدارندگی از تفریخ تخم در مقایسه با عصاره کمپوست قارچ بود. نتایج بدست آمده از آزمایشات گلخانه ای موید تأثیر مثبت کاربرد باقی مانده کمپوست در افزایش میزان رشد گیاه و کاهش پارامترهای رشد و نموی نماتد ریشه گرهی بود. طبق نتایج این پژوهش باقی مانده کمپوست قارچ p. florida با نسبت 40 درصد حجمی در گلخانه در کنترل نماتد ریشه گرهی موثرتر واقع شد. با توجه به نتایج آزمایشگاهی و گلخانه ای، احتمالاً بخش عمده کنترل نماتد ریشه گرهی در گوجه فرنگی توسط باقی مانده کمپوست p.florida ناشی از اثر آنتاگونیستی قارچ p.florida و ترکیبات سمی تولیدی توسط این قارچ بوده است و وجود میکروارگانیسم های آنتاگونیست موجود در باقی مانده کمپوست، سمیت ترکیبات تولیدی در کمپوست و یا حتی القای مقاومت در گیاه به این اثر کنترلی افزوده است.