نام پژوهشگر: محمّد علی سلمانی
فاطمه جمشیدی وصال میمندی
<کنایه> به عنوان یکی از فنون علم بلاغت، از جمله شیوه های ادبی لطیف و پسندیده برای بیان غیرصریح مقصود است. از مهم ترین پایه های اساسی این فن، رابطه ی غیرقابل انکار میان لفظ و معنا است که خود، این امکان را فراهم می آورد تا نویسنده یا گوینده، کلام را به گونه ای بیان کند که در پاره ای موارد، درک صحیح مقصود برای خواننده یا شنونده به آسانی میسّر نباشد و یا حتّی برداشت متفاوتی از آن سخن داشته باشد. با توجّه به اهمیّت، تأثیر و کاربردهای فراوان <کنایه>، از دیرباز نویسندگان در تألیفات خود، به این فن نظر داشته اند؛ از جمله این شخصیّت ها، می توان <علی بن حسین موسوی> ملقّب به <شریف مرتضی> و <علم الهدی> را نام برد که در <امالی> خود، به تأویل و تفسیر آیات، احادیث و ابیات بر اساس شیوه های بیانی و به ویژه <کنایه>پرداخته است. امالی <شریف مرتضی>، با تکیه و توجّهی که به آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و اشعار قدیم عرب زبانان دارد، در نوع خود گنجینه ای بی نظیر از میراث دینی و ادبی است و مطالعه و بررسی این کتاب، نشان از دیدگاه ژرف و نافذ نویسنده ی آن دارد که با علم وافر خود، به موشکافی های عمیق و بیان نقطه نظرات ارزشمندی پرداخته است. این پژوهش سعی داشته است که با تکیه بر آیات قرآن کریم و احادیث نبوی و نیز اشعار مطرح شده در کتاب مذکور، نکاتی را که مربوط به عبارات و مفاهیم کنایی است، تبیین کند و تا حدّ امکان به همانندی و تقرّب دیدگاه صاحب امالی با برخی از مفسّران و بلاغت پژوهان، اشاره ای گذرا داشته باشد. واژگان کلیدی: شریف مرتضی، امالی، بلاغت، کنایه.