نام پژوهشگر: جعفر شاهنظری

صادر نخست از نظر سهروردی،ابن عربی و ملاصدرا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  خدیجه قاسمی مقدم   علی ارشد ریاحی

چکیده ابن سینا نخستین موجود عالم را عقل اول می داند که بر اساس قاعده ی الواحد از واجب الوجود صادر شده است و به واسطه ی جهات و اعتباراتش، سبب پیدایش موجودات پس از خود می گردد. نظریه ی ابن سینا در این مورد، با انتقادات بسیاری مواجه شده است. در مقابل، افرادی همچون خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا از دیدگاه او دفاع نموده اند. سهروردی از جمله کسانی است که دیدگاه ابن سینا در این مورد را مورد انتقاد قرار داده است و به آن عمق بیشتری می دهد. با وجود این، همانند ابن سینا، نظریه ی خویش ر ا بر اساس قاعده ی الواحد استوار می نماید، در حالیکه استفاده ی سهروردی از این قاعده، منجر به تناقض می گردد. تلاش او برای رفع این نقیصه نیز با برخی مبانی فکری _ فلسفی اش مانند قاعده ی "العالی لا یلتفت الی السافل" در تعارض قرار می گیرد. ابن عربی نیز یگی دیگر از منتقدین ابن سینا در این مورد است، اما بر خلاف سهروردی، اساس دیدگاه ابن سینا در مورد صادر نخست و چگونگی توجیه کثرات که قاعده ی الواحد است را نمی پذیرد. ابن عربی بر اساس مشاهدات و مکاشفاتش، صدور کثرات را به اسماء و صفات الهی مستند می کند. از نظر او نخستین موجود عالم، تجلی اسم الهی " الرحمن" است. این موجود به نامهای دیگر نفس رحمانی، وجود منبسط و ... نیز نامیده شده است. نفس رحمانی در خود دارای تمام کثرات عالم که مظاهر سایر اسماء و صفات الهی اند، می باشد و با سریان و انبساط خود، سبب ظهور آنها می گردد. ملاصدرا، متأثر از ابن عربی، نخستین موجود عالم را تجلی حق تعالی می داند. دیدگاه ملاصدرا در این مورد با ابن عربی دارای این تفاوت است که او جریان صدور کثرات پس از عقل اول را به گونه ایی مغایر با ابن عربی به تصویر می کشد. از نظر ملاصدرا، کثرات، نه به واسطه ی نکاح و توالد مراتب هستی، بلکه به خاطر جهات و اعتباراتی که در عقول وجود دارد، به وجود می آیند. کلید واژه ها: حقیقت محمدیه، صادر نخست، وجود منبسط، هباء، صدور.

عقل از دیدگاه شیخ مفید و علامه مجلسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  فاطمه خیری حبیب آبادی   محمدمهدی مشکاتی

عقل مطمئن ترین منبع معرفت بشری، میزان و راه تشخیص درست و نادرست ، حق و باطل، صدق و کذب ، خیر وشر و خوشبختی و بدبختی است. قرآن کریم عالی ترین معیار فضیلت انسان بر سایر مخلوقات جهان مادی را عقل می داند. (اسراء/70) در اهمیت عقل همین بس است که خداوند به واسطه آن به انسان شایستگی تعقل را ارزانی داشته است. و انبیاء را که محبوب ترین بندگانش نزد او هستند، از میان عاقل ترین انسان ها برانگیخت و از آنان پیمان گرفت تا در جهت تکامل عقلی امتش بکوشند. خدای سبحان انسان را این چنین آفریده که در مسائل فکری و نظری حق را از باطل و در مسائل عملی خیر را از شر و نافع را از مضر تشخیص دهد. از آن جایی که عقل انسان محدود است، لذا حد معرفتی او نیز محدود است ، به علاوه گاهی نیز تمایلات نفسانی حجاب آن می گردد. لغت عقل معانی مختلفی دارد .اصل عقل امساک ، پیوند دادن و نگهداشتن است . متضاد کلمه عقل در لغت عرب جهل است وجهل در اصل به معنای عمل بدون تا?مل یاعمل ناسنجیده بوده است . تعقل و تفکر از جنبه های گوناگون قابل تامل و بررسی می باشد. نگارنده سعی نموده در نوشتار خود برداشت های شیخ مفید که متکلم برجسته شیعه و نماینده گرایش عقلی در مذهب شیعه اثناعشری می باشد و علامه مجلسی که در شرح اصول کافی به مسئله عقل پرداخته است را درباره عقل مورد تحقیق و کاوش قرار دهد و ضمن مقایسه این دودیدگاه، تاملی تازه در متون مربوط به عقل داشته باشد. هر چند این دو فرزانه هر یک با نوع نگرشی که به مسئله عقل داشته اند توانسته اند راه های ناهموار و گره های ناگشوده را باز و هموار نمایند، اما به حکم عقل مسیر تحقیق و بررسی در باب مسائل مختلف هیچ گاه نقطه ی پایانی ندارد و خود عقل و ماهیت آن نیز از این قاعده کلی مستثنی نیستند، از این رو نگارنده تلاش نموده در پرتوآرای شیخ مفید و علامه مجلسی تبین گویا و رسا درباره ماهیت عقل ارائه نماید. مطالب این پایان نامه در 4 فصل تنظیم شده است.فصل اول یعنی کلیات شامل بحث های مقدماتی نظیر مقدمه، شرح و بیان مسئله پژوهشی، عقل در لغت واصطلاح وجایگاه عقل در قران و روایات و در اصطلاح فیلسوفان می باشد. در فصل دوم عقل ازدیدگاه شیخ مفید بررسی شد که شیخ مفید عقل را مجموعه علومی می داند که با ان تمییز خیر و شر و ادراک واقع صورت می گردد. از نظر ایشان عقل برای آن است که از آموزه های اساسی که از طریق وحی استقرار یافته دفاع کند . همچنین بر انفکاک ناپذیر بودن عقل و وحی تاکید می نماید. در فصل سوم به دیدگاه علامه مجلسی پرداخته شد که وی ضمن بیان 6 معنا برای عقل معتقداست تنها مسئله ای که عقل در آن حق نظر دارد معرفت امام است و بعد از آن می باید عقل را تعطیل کرد، چون عقل فراوان خطا می کند.فصل چهارم نتیجه گیری و تطبیق نظرات آن دو دیدگاه می باشد.نگارنده در این قسمت پس از نقل دیدگاه شیخ مفید وعلامه مجلسی درباره معنای عقل ، نقاط اشتراک و افتراق نظر این دو اندیشمند راذکر کرده است. کلید واژه: عقل، تعقل ، شیخ مفید، علامه مجلسی ، معرفت ، وحی ، نقل