نام پژوهشگر: زهره شوشتری
سارا شفیق عبدالمجید حیاتی
مطالعه ی حاضر در صدد است تا ارتباط بین نوشتن در وبلاگ، ایجاد انگیزه و پیشرفت در مهارت نوشتن را در دانش آموزان دوره آمادگی تافل مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور، 30 دانشجویان دختر و پسر از موسسه زبان صبا در شهر شیرازبراساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (مرتبط با وبلاگ) و کنترل (نوشتن) تقسیم می شوند. اعضای گروه آزمایش از وبلاگ به عنوان نوعی ابزار کمک آموزشی استفاده می کنند و به جای تحویل دست نوشته های خود به معلم، آن ها را در وبلاگ مشترکی که محقق ساخته، قرار می دادند. این در حالی است که اعضای گروه کنترل، روش سنتی نوشتن بر روی کاغذ را دنبال می کردند. علاوه بر این، به کمک پرسشنامه انگیزه، دیدگاه دانشجویان گروه آزمایش نسبت به استفاده از وبلاگ مورد بررسی قرار گرفته است. براساس نتایج بدست آمده، علی رغم روند صعودی پیشرفت دانشجویان گروه وبلاگ، میزان پیشرفت این گروه نسبت به گروه نوشتن معنی دار نبوده است. با این وجود، اکثر دانشجویان گروه آزمایش استفاده از وبلاگ را تجربه ای مطلوب و آن را نوعی ابزار آموزشی ایده آل می دانند.
راضیه گله داری فرد زهره شوشتری
: بازخورد یکی از جنبه ها ی ضروری هر دوره ی آموزشی نگارشی – زبانی انگلیسی می باشد که به زبان آموزان مهارت های مورد نیاز جهت بهبود توانایی نگارشی را می آموزد. این تحقیق، با استفاده از طرح پیش آزمون، پس آزمون، و پسا آزمون ، سعی دارد تا تأ?یر نوع بازخورد مدرس در کمک به زبان آموزان جهت بازنویسی نوشته هایشان رابررسی کند ، و آیا اینکه رابطه ای بین نوع بازخورد مدرس و توانایی زبان آموزان در تصحیح غلط های محتوایی و نگارشی وجود دارد. همچنین این تحقیق به این مسأله که کدامیک از بازخوردها در بلند مدت تأ?یر بیشتری بر نگارش زبان آموزان دارد، می پردازد. به علاوه، عکس العمل زبان آموزان به نوع پاسخی که دریافت می کنند نیز، از طریق پرسشنامه بررسی می شود. بدین منظور، 45 زبان آموزهمگن به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه بازخورد از طریق مذاکره ، گروه بازخورد از طریق صدای ضبط شده ی مدرس ،و گروه بازخورد نوشتاری (هرکدام به تعداد 15 نفر ). سپس از زبان آموزان خواسته شد تا درباره ی سه موضوع متفاوت به عنوان پیش آزمون، پس آزمون، و پسا آزمون انشأ بنویسند. بررسی داده ها نشان داد که بازخورد از طریق صدای ضبط شده ی مدرس در بازنویسی نوشته ها وبازخورد از طریق مذاکره درتصحیح غلط های محتوایی و نگارشی زبان آموزان مو?رتر بود. اما بازخورد از طریق مذاکره تأ?یربیشتری دربلند مدت نیز داشت. در واقع نمرات میانگین زبان آموزان در گروه مذاکره و گروه بازخورد از طریق صدای ضبط شده، افزایش یافت اما پاسخ نوشتاری مدرس دربلند مدت ا?ری نداشت. پاسخ زبان آموزان به پرسشنامه بیانگراهمیت بازخورد مدرس برای آنها بود. با این وجود، نتایج نشان داد که زبان آموزان گروه بازخورد نوشتاری در اعمال کردن نظرات مدرس مشکلاتی داشتند. برتری بازخورد شفاهی به بازخورد نوشتاری مدرس به ویژگی های طبیعی این سه شیوه ی متفاوت پاسخ به نوشته های زبان آموزان مربوط می شود. روش های شفاهی بازخورد به مدرس امکان ارائه ی پاسخی را میدهد که سازنده تر، جامع تر، تخصصی تر، و به سبک عامیانه تری میباشد. این ویژگی ها برگرفته از این واقعیت هستند که پاسخ های شفاهی مدرس تحت تأ?یرمحدودیت های زمانی و مکانی خاص پاسخ نوشتاری نیستند. این محدودیت ها پاسخ نوشتاری مدرس را کوتاه، رسمی، و سنجشی میکنند. بنابراین، زبان آموزان مشکلی در درک پاسخ های شفاهی مدرس نداشتند اما قادر به اعمال نظرات نوشتاری مدرس نبودند. یافته ها نشان داد که روش های شفاهی بازخورد نسبت به روش های نوشتاری در پاسخ به نوشته های زبان آموزان برتری ویژه ای دارند و در نتیجه این امرمنجربه تجدید نظر در انتخاب نوع بازخورد در کلاس های نوشتاری انگلیسی می شود.
اعظم یزدانی پرایی علیرضا جلیلی فر
در دنیای امروز، مردم به هر طرف که بنگرند با تبلیغات مواجه می شوند. ارائه دهندگان کالا و خدمات از رسانه های مختلف برای تبلیغ کردن استفاده می کنند. تبلیغ کنندگان برای اینکه بتوانند مشتریان را به خرید کردن ترغیب کنند از قالب های (modes) مختلف استفاده می کنند. یکی از راه های تبلیغات استفاده از شبکه ی جهانی (internet) و ارسال هرزنگاره ها (spam letters) به آدرس الکترونیکی مشتریان است. هرزنگاره های ارسال شده به شبکه ی جهانی با عنوان ایمیل های ناخواسته (junk email/unsolicited bulk email) نیز شناخته می شوند که جزء زیردسته ی هرزنگاره های الکترونیکی ،با موضوعات مشابه، محسوب می شوند؛ این دست از هرزنگاره ها از طریق ایمیل برای گیرندگان متعددی ارسال می شوند. هدف از این مطالعه بررسی دو موضوع بود. در ابتدا، به بررسی این مسئله پرداختیم که در هرزنگاره های فارسی و انگلیسی از چه الگوهای قالب- محوری استفاده شده است. در مرحله ی دوم، هدف از این مطالعه بررسی چگونگی ارتباط الگوهای قالب- محور استفاده شده با وضعیت اجتماعی و مذهبی دو جامعه بود. بدین منظور، از طریق یک شبکه اجتماعی ایرانی (www.cloob.com) از کاربران شبکه ی جهانی خواسته شد تا هرزنگاره های ارسال شده به ایمیل هایشان را به ایمیل محقق ارسال نمایند. سپس به طور تصادفی، 70 هرزنگاره ی فارسی و 70 هرزنگاره ی انگلیسی برای بررسی انتخاب شدند. در این مطالعه، برای بررسی هر یک از قالب های به کار رفته از یک مدل جداگانه استفاده کرده ایم. برای بررسی چهره های بلاغی (rhetorical figures) استفاده شده در قالب زبانی (language mode) از مدل کلارک 1998 (clark, 1998) و برای بررسی قالب تصویری (image mode) از مدل کرس و ون لوون 2006 (kress & van leeuwen, 2006) استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که در قسمت مربوط به قالب تصویری هر دو دسته از هرزنگاره های فارسی و انگلیسی از استراتژی های یکسانی که در مدل کرس و ون لوون 2006 از آن-ها بحث شد استفاده کرده اند. اما برخی تفاوت های کلی در تصاویر استفاده شده درداده های فارسی و انگلیسی نیز به چشم می خورد. بعلاوه، در قسمت مربوط به قالب زبانی برخی تفاوت های آشکار در چگونگی استفاده از چهره های بلاغی در هرزنگاره های فارسی و انگلیسی مشاهده شد. به طور کلی می توان گفت، تمایز در ارزش-های اجتماعی و مذهبی منجر به استعمال استراتژهای مختلفی در قالب تصویری و زبانی در دو هرزنگاره ی فارسی و انگلیسی شده است.
پگاه ممبینی زهره شوشتری
نقد کتاب، به عنوان یک شاخص پژوهشگری، نقش مهمی را در زمینه های مختلف آکادمیک ایفا می کند. منتقد کتاب، کتاب های جدید در رشته های علمی را معرفی کرده و به طور عمده آثار سایر همکاران را قضاوت و بررسی می کند. یکی از عوامل مهم در شکل دهی بحث در نقد کتاب استفاده از عبارات موضع نما توسط نویسندگان (منتقدین) می باشد. عبارات موضع نما ابزاری برای ابراز احساسات شخصی، نگرش، ارزشداوری، و ارزیابی نویسنده یا گوینده می باشند. طبق مدل تعامل در زبان انگلیسی هایلند (2005) ، تحقیق حاضر کاربرد عبارات موضع نما در نقد کتب منتشر شده در مجلات انگلیسی رشته های فیزیک و زبانشناسی کاربردی را بررسی کرده است. بدین منظور، تعداد 120 نقد کتاب از مجلات معتبر هر دو رشته به عنوان داده انتخاب شد. دو گروه داده بر اساس به کارگیری عبارات موضع نما و زیر مجموعه های آنها (عبارات احتیاط آمیز ، عبارات تشدید کننده ،عبارات نگرش نما و عبارات بیان از خود) تحلیل و میزان توزیع آنها در گروهها مطالعه شد. نتایج بررسی نشان داد که هر دو گروه تقریبا از یک الگوی مشترک در به کارگیری زیر مجموعه های عبارات موضع نما پیروی می کنند. دراین الگوی توزیع عبارات نگرش نما و تشدید کننده با بالاترین تعداد، عبارات احتیاط آمیز در حد متوسط و عبارات بیان از خود به کمترین میزان وجود دارد. همچنین، نتایج آزمون خی 2 نشان داد که به لحاظ آماری تفاوت بین دو گروه معنا دار می باشد. منتقدین رشته فیزیک نسبت به زبان شناسی کاربردی عبارات موضع نمای بیشتر را در نقدهای خود بکار بردند. علاوه بر آن، بررسی زیر مجموعه های اصطلاحات موضع نما نشان داد که منتقدین کتاب در رشته ی فیزیک به میزان بیشتری از عبارات تشدید کننده و بیان از خود استفاده کردند. در حالی که عبارات نگرش نما بیشتر توسط منتقدین زبان شناسی کاربردی استفاده شد. لازم به ذکر است که تفاوت معنا داری میان این دو گروه به لحاظ به کارگیری عبارات احتیاط آمیز مشاهده نشد. نتایج بر گرفته از تحقیق حاکی از آن است که شیوه ی برگزیده توسط نویسندگان در بکارگیری عبارات موضع نما در نقد کتب بر حسب دیدگاه شناختی و قوانین اجتماعی هر رشته ای متفاوت است.