نام پژوهشگر: مصطفی دری سده
زهرا خرم دل عبدالمهدی انصاری
تورم به عنوان یک مشکل اجتماعی در برخی کشورها سبب شده است تا صورت های مالی شرکت ها بعضی واقعیت ها را به درستی منعکس نکند. با وجود عمر طولانی حسابداری تغییر قیمت ها در عرصه ی جهانی، این مفهوم در ایران از نظر اجرایی و از دید مسائل نظری، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با وجود نرخ تورم بالا در ایران و اعتقادی که اکثریت استفاده کنندگان صورت های مالی، تصمیم گیران اقتصادی و به ویژه مدیران به ناهمگونی اقلام حسابداری در مقایسه با قیمت های روز دارند و نیز با وجود تشکیلات حرفه ای بیش از سی ساله حسابداری و منزلت یافتن آن به عنوان رشته ای دانشگاهی، به موضوع آثار تورم در حسابداری، توجه کافی نشده است و تحقیقات انجام شده در این زمینه نیز جنبه ی کاربردی پیدا نکرده است. در پژوهش حاضر به بررسی میزان رابطه ارزشی سود و ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام تعدیل شده بر اساس تورم به ارزش بازار سهام می پردازیم. برای این منظور، اطلاعات مالی شرکت های گروه مواد و محصولات دارویی از ترازنامه و صورت سود و زیان آن ها برای 5 سال متوالی (84-88) جمع آوری شده و پس از تعدیل بر اساس شاخص سطح عمومی قیمت ها به میزان رابطه ارزشی آن ها با ارزش بازار سهام پرداخته شده است. در این پژوهش تحلیل ویژگی رابطه ارزشی بر اساس مدل ارزشیابی السن (1995) صورت می پذیرد که در آن دو متغیر سود و ارزش دفتری هر سهم را به کار می گیرد. بدین منظور چهار فرضیه طراحی شده است. روش آماری در این پژوهش بر اساس مدل السن است که داده ها توسط نرم افزار stata مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که تفاوت قابل ملاحظه ای در صورت های مالی تاریخی و تعدیل شده بر اساس تورم وجود ندارد. به عبارت دیگر هم صورت های مالی تاریخی و هم صورت های مالی تعدیل شده ارتباط معنادار با ارزش بازار حقوق صاحبان سهام دارند. همچنین هر دوی صورت های مالی اطلاعات فزاینده ای در مقابل اطلاعات صورت های مالی دیگر دارد و بنابراین بهتر است که این صورت ها در کنار هم و نه به صورت جایگزین یکدیگر ارائه شوند.
جمال حسنخانی عبدالمهدی انصاری
فراهم کردن اطلاعات مربوط برای گروههای مختلف استفاده کنندگان از صورتهای مالی از وظایف اصلی حسابداری به شمار می رود. این پژوهش در نظر دارد تا اطلاعاتی را که موجب بهبود پیش بینی سود عملیاتی آتی شرکتها می شوند مورد بررسی قرار دهد. از جمله این اطلاعات، سود عملیاتی جاری و اجزای آن شامل اقلام تعهدی و نقدی می باشد که اجزای این اقلام نیز می توانند موجب بهبود در پیش بینی شوند. به همین دلیل این پژوهش به بررسی توانایی پیش بینی اجزای تعهدی و اجزای نقدی می پردازد. چهار فرضیه در این پژوهش طراحی و از طریق داده های 152 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و انجام آزمونهای f، t، wald و بررسی ضریب تعیین مدلهای مورد استفاده در پژوهش، مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفکیک سود به جریان نقد عملیاتی و اقلام تعهدی و تفکیک اقلام تعهدی به پنج جزء تغییرات موجودی کالا، تغییرات حسابهای دریافتنی، تغییرات حسابهای پرداختنی، استهلاک و سایر اقلام تعهدی به پیش بینی سود کمک می کند. همچنین نتایج بیان می کند که تفکیک جریان نقد عملیاتی به دو جزء اصلی و فرعی موجب بهبود پیش بینی سود می شود، در حالیکه تجزیه جزء اصلی جریان نقد عملیاتی به وجه نقد دریافتی از مشتریان و وجه نقد پرداختی به تامین کنندگان تأثیر چندانی بر بهبود پیش بینی ندارد.
یونس جعفری امید پورحیدری
افشای صحیح و مناسب اطلاعات مالی نقش مهمی در بازار سرمایه و تصمیم گیری سرمایه گذاران و دیگر ذینفعان ایفا می نماید. یکی از این اطلاعات که به خصوص در نبود تحلیل گران حرفه ای می تواند نقش زیادی در شفافیت و ثبات بازار ایفا نماید، پیش بینی های ارائه شده توسط مدیریت می باشد. کیفیت پیش بینی های مدیران ممکن است تحت تاثیر شرایط تحمیل شده از جانب محیط، میزان تخصص و انگیزه های شخصی تهیه کنندگان اطلاعات و عوامل موثر دیگر آسیب ببیند. یکی از رفتار های فرصت طلبانه مدیران، اجتناب از پیش بینی زیان است. رفتار اجتناب از پیش بینی زیان به این معنی است که ممکن است مدیر به دلایلی و به امید بهبود شرایط آینده، علی رغم اینکه انتظار زیان در آینده دارد، سود پیش بینی نماید. در این تحقیق ابتدا تاثیر رفتار اجتناب از پیش بینی زیان بر پیش بینی خوش بینانه مدیریت بررسی و سپس عکس العمل بازار نسبت به پیش بینی شرکت هایی که چنین رفتاری داشته اند در سال های 1387 تا 1390 با نمونه ای متشکل از 194 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر این است که مقدار زیادی از سوگیری خوشبینانه به وسیله رفتار اجتناب از پیش بینی زیان توضیح داده می شود و بازار نسبت به پیش بینی سود شرکت هایی که دارای رفتار اجتناب از پیش بینی زیان هستند واکنش مثبت نشان می دهد. بنابراین این رفتار را تشخیص نمی دهد و اطلاعات جدید پیش بینی سود را تنزیل نمی کند.
مسعود نرگسی عبدالمهدی انصاری
مدیریت سود بر شفافیت اطلاعات مالی اثر منفی می گذارد و منجر به کاهش کیفیت فرایند گزارشگری مالی و تضعیف اعتماد عمومی نسبت به اطلاعات انتشار یافته و در نتیجه کاهش تمایل عمومی برای حضور در بازارهای سرمایه از جمله بورس اوراق بهادار می گردد. نتایج پژوهش های صورت گرفته قبلی نشان داده است که مدیریت سود می تواند توسط حاکمیت شرکتی محدود شود. نظارت قانونی شامل تدوین، تصویب و استقرار قوانین نظارتی مناسب، یکی از سازوکارهای برون سازمانی حاکمیت شرکتی و پاسخگویی می باشد که برای مقابله با چنین وضعیتی نقشی غیر قابل انکار دارد. از این رو هدف این پژوهش، بررسی نقش قانون بازار اوراق بهادار در ایران به عنوان یک فرایند نظارتی حاکم بر بازار سرمایه در تقابل با پدیده مدیریت سود (مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی و مدیریت واقعی سود) می باشد. برای این منظور از اقلام تعهدی اختیاری به عنوان معیار مدیریت سود تعهدی و از جریان نقد عملیاتی غیرعادی، هزینه های تولیدی غیرعادی و هزینه های اختیاری غیرعادی به عنوان معیارهای مدیریت واقعی سود استفاده شده است. در راستای هدف ذکر شده، اطلاعات مالی مربوط به ?? شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که اطلاعات آنها در طی دوره ی زمانی پژوهش (????-1389) در دسترس بود، با استفاده از تحلیل رگرسیونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که بین مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی و قانون بازار اوراق بهادار رابطه معکوس و معنی دار و بین مدیریت واقعی سود و قانون بازار اوراق بهادار رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد. هم چنین این نتایج از ارتباط معکوس و معنی دار بین مدیریت سود تعهدی و مدیریت واقعی سود حکایت دارد؛ بدین معنی که بین مدیریت سود تعهدی و مدیریت واقعی سود اثر جایگزینی مشاهده شده است.
علیرضا خورشیدی عبدالمهدی انصاری
وجود اطلاعات شفاف یکی از الزامات کارایی بازار سرمایه است. شفافیت و افشا از اجزای اساسی راهبری شرکتی است و شفافیت و افشای بهتر، اطلاعات بیشتری در خصوص نحوه اداره شرکت برای ذینفعان فراهم می کند. آگاهی از تاثیر کیفیت شفافیت و افشا شرکت بر سایر متغیرهای بازار از جمله نقدشوندگی سهام و ارزش شرکت، حایز اهمیت بسیاری است .از طرفی با توجه به اهمیت روزافزون نقدشوندگی سهام و نقش به سزای آن در کشف قیمت دارایی ها، توزیع ریسک مالی، افزایش بازده مورد انتظار و کاهش هزینه معاملات، شناخت عوامل موثر بر آن اهمیت دارد. به این منظور در این تحقیق به بررسی ارتباط علّی میان نقدشوندگی، کیفیت شفافیت و افشا و ارزش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته می شود. برای اندازه گیری متغیر کیفیت شفافیت و افشا از معیاری مبتنی بر نمره شفافیت و افشا موسسه استاندارد اند پورز و نیز نمره کیفیت افشا و اطلاع رسانی بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است و برای اندازه گیری متغیر نقدشوندگی، از معیارهای عدم نقدشوندگی آمیهود و نسبت روزهای با بازدهی صفر استفاده شده است و همچنین برای اندازه گیری متغیر ارزش شرکت از دو معیار نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در پایان دوره استفاده شده است. نمونه تحقیق شامل 99 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1387 تا 1390 می باشد. نتایج بیانگر رابطه معنادار میان متغیرهای نمره کیفیت شفافیت و افشا s&p و معیارهای عدم نقدشوندگی آمیهود و نسبت روزهای با بازدهی صفر می باشد و همچنین رابطه معنادار میان نمره کیفیت افشا و اطلاع رسانی بورس با معیار نسبت روزهایی با بازدهی صفر نیز تایید شده است. از طرفی ارتباط معنادار میان متغیرهای نمره شفافیت و افشا s&p و نمره کیفیت افشا و اطلاع رسانی بورس با متغیر نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری آن تایید شده است. و در انتها نتایج مربوط به نقش میانجی گری بیانگر این است که معیار نسبت روزهای با بازدهی صفر در رابطه میان متغیر پیش بین (کیفیت شفافیت و افشا) و متغیر ملاک(ارزش شرکت) نقش میانجی گری دارد.
علی شیرزاد عبدالمهدی انصاری
مدیران اغلب به منظور گمراه ساختن سهامداران نسبت به عملکرد اقتصادی واقعی شرکت، سود را مدیریت می کنند. بنابراین جای تعجب ندارد که ذینفعان مختلف شرکت، مدیریت سود را نامطلوب می دانند و تلاش می کنند تا اختیارات و اعمال نظر مدیران را از طریق تشدید نظارت بر آنان کاهش دهند. در همین رابطه، سهامداران محافظه کاری را به عنوان یک ابزار نظارتی و حاکمیت شرکتی تلقی می کنند که مدیریت سود را محدود می سازد. این پژوهش احتمال تاثیر گذاری محافظه کاری بر روی مدیریت سود را مورد بررسی قرار می دهد. نمونه پژوهش شامل 135 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. دوره زمانی پژوهش از سال 1385 تا 1390 انتخاب شده است. در این پژوهش برای سنجش مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی از مدل های جونز تعدیل شده و کوتاری، برای سنجش مدیریت واقعی سود و محافظه کاری از پژوهش گارسیا و همکاران استفاده کرده ایم. در این پژوهش ما یک رابطه ی منفی میان محافظه کاری و مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی، و یک رابطه ی مثبت میان محافظه کاری و مدیریت واقعی سود پیدا کردیم. همچنین در این پژوهش اثر محافظه کاری بر سطح کلی مدیریت سود نیز مورد آزمون قرار گرفت و ما یک رابطه ی منفی میان محافظه کاری و سطح کلی مدیریت سود پیدا کردیم.
جابر جعفری عبدالمهدی انصاری
بر اساس تعریف سود باقی¬مانده، رشد سود می¬تواند رشد سود ناشی از رشد در سود باقی-مانده، رشد سود ناشی از رشد در سرمایه بکار گرفته شده، رشد سود ناشی از تغییر در هزینه بهره خالص از مالیات و رشد سود ناشی از تغییر هزینه سرمایه باشد. با توجه به اینکه اجزای مختلف رشد سود، احتمالاً کاربردها و محتوای اطلاعاتی متفاوتی به منظور ارزش¬گذاری و تبیین بازده دارند و نیز با توجه به اهمیت زیادی که تحقیقات پیشین برای سود باقی¬مانده و برتری آن به نسبت به سود حسابداری قائل شده¬اند، لذا هدف اصلی این پژوهش تفکیک رشد سود با استفاده از مفهوم سود باقی¬مانده و اثر آن بر تبیین بازده جاری و آتی سهام می¬باشد. در این پژوهش رشد سود با استفاده از مدل سود باقی¬مانده به چهار جزء شامل رشد سود ناشی از رشد در سود باقی¬مانده، رشد سود ناشی از رشد در سرمایه بکار گرفته شده، رشد سود ناشی از تغییر در هزینه بهره خالص از مالیات و رشد سود ناشی از تغییر هزینه سرمایه تفکیک شده است. نتایج حاصل از روش رگرسیون چند متغیره با استفاده از داده¬های ترکیبی 75 شرکت پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1384 تا 1390 در سطح اطمینان 95% نشان می¬دهد اجزای رشد سود نسبت به رشد سود کل دارای محتوای اطلاعاتی بیشتری در رابطه با بازده سهام هستند. علاوه بر این، اجزای مختلف رشد سود یعنی رشد سود باقی¬مانده، رشد سود ناشی از رشد سرمایه بکار گرفته شده و دیگر اجزای رشد سود دارای ارتباط ارزشی متفاوتی هستند، بطوری که رشد سود ناشی از سود باقی¬مانده نسبت به سایر اجزای رشد سود ارتباط ارزشی بیشتری به منظور تبیین بازده سهام دارد. این نتایج نشان می¬دهد سود باقی¬مانده نسبت به سایر اجزای رشد سود پایدارتر است. همچنین، نتایج نشان می¬دهد که رشد سود ناشی از سود باقی¬مانده دارای بیشترین ارتباط ارزشی و رشد سود ناشی از تغییر در هزینه سرمایه دارای کمترین ارتباط ارزشی با بازده آتی سهام می¬باشد.
آزاده پوراسماعیلی اناری احمد خدامی پور
این پژوهش به بررسی رابطه بین محافظه کاری مشروط و نامشروط حسابداری و اطمینان بیش از حد مدیریت می پردازد و آثار نظارت بیرونی قوی بر این رابطه را مورد بررسی قرار می دهد. در این پژوهش برای اندازه گیری اطمینان بیش از حد مدیریت از دو مقیاس مازاد سرمایه گذاری و نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام استفاده شده است. محافظه کاری مشروط بر اساس مدل تعدیل شده باسو و محافظه کاری نامشروط بر اساس دو مقیاس اقلام تعهدی و ضریب چولگی گیولی و هاین اندازه گیری شده است. در این پژوهش نتایج حاکی از وجود رابطه منفی و معنادار بین محافظه کاری مشروط و نامشروط با اطمینان بیش از حد مدیریت است.
مصطفی دری سده ناصر ایزدی نیا
چکیده ندارد.