نام پژوهشگر: پریسا تجلی
ابراهیم فخاریان مهدی شریعتمداری
هدف پژوهش حاضر مقایسه سلامت روانی و شیوه های کنار آمدن با استرس در دانش آموزان دختر و پسر بینا و دارای نارسایی بینایی بود. نمونه ای شامل60 دانش آموز بینا ( 30 دختر و 30 پسر )و 60 دانش آموز دارای نارسایی بینایی (30 دختر و 30 پسر) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از دو پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ(1972،ghq ) پرسش نامه شیوه های مقابله با استرس لازاروس و فولکمن(1984 wocq, ) همراه با سئوالات مربوط به اطلاعات فردی آزمودنی ها استفاده شد. برای توصیف داده ها از شاخص های آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار استنباطی ( تحلیل واریانس دو راهه و رگرسیون ) با کمک نرم افزار آماری spss استفاده شد . نتایج پژوهش نشان می دهد که بین سلامت روانی دانش آموزان بینا و دارای نارسایی بینایی تفاوت وجود ندارد اما سلامت روانی دانش آموزان دختر پایین تر از دانش آموزان پسر است. بین شیوه های کنار آمدن هیجان محور در دانش آموزان بینا و دارای نارسایی بینایی دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد اما اثر تعامل وضعیت بینایی وجنس بر شیوه هیجان محور معنادارست بطوری که در دانش آموزان عادی، دختران بیشتر از پسران از شیوه هیجان مدار استفاده می کنند در حالیکه در دانش آموزان نابینا، دختران کمتر از پسران از شیوه هیجان مدار استفاده می کنند. بین شیوه های کنار آمدن مساله محور در دانش آموزان بینا و دارای نارسایی بینایی دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد بطوری که دانش آموزان دارای نارسایی بینایی بیشتر از دانش آموزان بینا از شیوه مسئله محور استفاده می کنند.بین شیوه های کنار آمدن با استرس و سلامت روانی در دانش آموزان بینا و دارای نارسایی بینایی رابطه معناداری وجود دارد . در هر دو گروه دانش آموزان بینا و دارای نارسایی بینایی فقط بین شیوه های هیجان محور با سلامت روانی همبستگی معناداری وجود دارد، اما بین شیوه های مسئله محور با سلامت روانی همبستگی معناداری وجود ندارد. بطور کلی با افزایش شیوه هیجان محور در دانش آموزان بینا و دارای نارسایی بینایی، سلامت روانی کاهش می یابد.
شیرین حمزه محمود جمالی
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین شیوه های فرزند پروری با شادکامی و خودکارآمدی دانش آموزان دختر دبیرستانی بوده است که بر روی 327 دانش آموز پایه ی سوم در رشته های ریاضی – فیزیک ، علوم تجربی و انسانی که به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند انجام شده است. ابزار پژوهش جهت سنجش شیوه های فرزند پروری والدین پرسشنامه ی شیوه های فرزند پروری با مریند با پایایی 72/0 و جهت سنجش شادکامی پرسشنامه ی شادکامی آکسفورد با پایایی 78/0 و جهت سنجش خودکارآمدی پرسشنامه ی خودکارآمدی شرر و همکاران با پایایی 71/0 مورد استفاده قرار گرفت و جهت تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین شیوه ی فرزند پروری مقتدرانه با شادکامی و خودکارآمدی رابطه ی مثبتی وجود دارد که هبستگی آنها به ترتیب (213/0 ) و ( 251/0) است و بین شیوه های فرزند پروری مستبدانه با شادکامی و خودکارآمدی رابطه ی منفی وجود دارد که همبستگی بین آنها به ترتیب ( 137/0-) و ( 152-) است . هم چنین بین خودکارآمدی و شادکامی نیز رابطه ی مثبتی مشاهده شد که همبستگی بین آنها ( 64/0) بود . و بین شیوه ی فرزند پروری سهل گیرانه با خودکارآمدی و شادکامی دانش آموزان رابطه ی معنی دار مشاهده نشد . کلید واژه ها : شیوه های فرزند پروری ، خودکارآمدی، شادکامی
آزاده درخشان هایده لاله
هویّت به معنای بر خود آگاه بودن است و آگاهی از هویّت نیازی اساسی و ذاتی در هر فرد است. هویّت مبنای اجتماعی دارد و از خلال تعامل با دیگران تحقق می یابد. هویّتهای اجتماعی متعددند (مانند نژادی، مذهبی، قومی و...)، در میان هویّت های اجتماعی متعدد یک فرد,هویّت ملی از مهمترین آنهاست و باستان شناسی نیز در پی کشف و حفظ هویّت ملی است. برخی از پژوهشگران الگویی 3 مرحله ای را دربار? هویّت ملّی پیشنهاد می کنند: در مرحل? نخست، افرادی قرار می گیرند که بنا به علل گوناگون مانند بی-علاقه گی، بی توجّهی... نتوانسته اند بر مسائل ملّی، شناخت پیدا کنند یعنی این افراد دارای هویّت ملّی مبهمی هستند. شاخص مرحل? دوّم، بررسی و جستجو در هویّت ملّی فرد است که می تواند در پیِ تجربیّات مهم و معنی دار از طرف شخص آغاز شود و آگاهی از ملیّت را ضروری سازد. در پی این مرحله و به عنوان پی آمد آن، فرد می تواند به ادراکی عمیق تر و ارزش هایی صحیح تر از ملیّت خود برسد و به درونی سازی آن موفّق گردد که در واقع فرد در این مرحله به سطح هویّتِ متعهّد رسیده است. بدون تردید دست یابی یک فرد به هویّتِ متعهّد, ایده آل است و رسیدن به این ایده آل، جز با طی کردن مرحل? دوّم، امکان پذیر نخواهد بود. بهترین سنین برای شکل دهی این مرحله، اواسط دوران کودکی ـ یعنی سنین 10-6 سالگی ـ است. کودک در این سنین به توان فهم مسائل مربوط به هویّت ملّی دست می یابد. با برقراری پیوند درست میان کودک و میراث فرهنگی می توان زمینه های دست یابی به هویّتِ متعهّد را در کودکان فراهم ساخت. افزایش سنّ کودک که در پی آن توانمندی های ذهنی کودک بیشتر می شود، سهم قابل توجّهی را در دستیابی به این مهم به خود اختصاص می دهد. از دیدگاهی دیگر، پرورش جنبه های گوناگون رشد در کودک از مسائل مهمّی است که مورد توجّه بسیاری از دانشمندان علوم مختلف قرار گرفته است؛ باستان شناسی نیز می تواند در کنار سایر دانش ها، نقش به سزایی را در این میان ایفاء کند. با توجّه به این که هر مقول? هویّتی بر پای? تجربیّات شخص معنا می شود، می توان از باستان شناسی به عنوان ابزار یا رهیافتی بنیادین برای دست یابی به تجربیّات گوناگون فردی و غنی سازی و هدفمندسازیِ هر چه بیشتر این تجارب بهره گرفت که این خود، زمین? مناسبی را برای پرورش هرچه بیشتر ابعاد مختلف هوش چندگان? کودک (زبانی، جسمانی، اجتماعی و شناختی)، فراهم می سازد. در این پایان نامه راه-کارهایی در قالب چند طرح درس ارائه شده و چگونگی پیوند کودکان با میراث فرهنگی بیان شده است. آموزش ها و راه کارهای پیشنهادی، ویژ? سه گروه سنّی 6 سال، 7 و 8 سال و 9 و 10 سال است و دو جنس دختر و پسر، جداگانه مورد بررسی قرار گرفته اند.
آزیتا اخلاقی محمود جمالی فیروزآبادی
موضوع اصلی این رساله بررسی رابطه هویت دینی معلمان با دانش آموزان می باشد، سوال اصلی آن است که چه رابطه ای میان هویت دینی معلمان و دانش اموزان انها وجود دارد؟ نمونه تحقیق با روش خوشه ای وسپس تصادفی از میان 32 کلاس در مناطق شمال، غرب، شرق وجنوب تهران (ادارات مناطق اموزش و پرورش یک پنج هشت و هفده شهر تهران ) انتخاب شده که شامل 320 دانش اموز و32 معلم بوده است. ابزار سنجش پرسشنامه بوده که از گویه های مقیاس فرانسیس برای نوجوانان ونیز گویه های مقیاس طالبان برای معلمان اخذ شده و به منظور استفاده در میان دانش اموزان و معلمان گویه های انها مجددا تغییر، طراحی وسپس مورد ازمون قرارگرفته است .جامعه اماری دانش اموزان شهر تهران و معلمان انها بوده اند . واحد مشاهد ه فرد و واحد تحلیل کلاس بوده است . یعنی رابطه میان میانگین هویت دانش اموزان هر کلاس با هویت دینی معلم همان کلاس بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد هویت دینی در تمام ابعاد ان در میان دانش اموزان و نیز معلمان بالاتر از میانگین بوده و قوی است اما رابطه معنی داری میان هویت دینی دانش اموزان و معلمان مشاهده نشد. همچنین رابطه قوی و معنی داری میان هویت دینی دانش اموزان با فرهنگ دینی خانواده های شان برقرار است.
سوگل دودانگه حسن کیاده فاطمه گلشنی
هدف از این پژوهش تعیین رابطه بین خود کارآمدی و شادکامی با کمالگرایی نوجوانان دختر دوره متوسطه شهر تهران بوده است. تحقیق حاضر به روش همبستگی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 91 ـ 1390 است. برای انتخاب 150 نفر نمونه مورد نظر از بین دانش آموزان از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. در این پژوهش از سه پرسشنامه خودکارآمدی شرر،شادکامی آکسفورد وکمال گرایی شوت و همکاران استفاده شده است و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده و بررسی فرضیه ها از همبستگی پیرسون و روش رگرسیون چندمتغیری استفاده شده است. تحلیل یافته ها نشان دادکه 49% از واریانس شادکامی دختران به وسیله کمالگرایی مثبت و منفی به صورت معنادار تبیین میشود و ضرایب تاثیر کمالگرایی مثبت (157/0= b) و کمالگرایی منفی (241/0- b=) با توجه به آماره نشان میدهد که این دو متغیر میتوانند با اطمینان 99% تغییرات مربوط به شادکامی را پیش بینی کنند و نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمرهی کمالگرایی مثبت و شادکامی دختران همبستگی مثبت معنادار است (025/0= p ، 609/0=r) و بین نمرهی کمالگرایی منفی و شادکامی همبستگی منفی معنا دار وجود دارد (0001/0> p ، 414/0- =r).همچنین یافته ها نشان دادکه 59% از واریانس مربوط به خودکارآمدی نوجوانان به وسیله کمال گرایی مثبت و منفی به صورت معناداری تبیین میشود.ضرایب تاثیر کمال گرایی مثبت (413/0 b=) و کمالگرایی منفی (328/0- = b) با توجه به آماره نشان میدهد که این دو متغیر میتوانند با اطمینان 99% تغییرات مربوط به خودکارآمدی را پیشبینی کنند و نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمرهی کمالگرایی مثبت و خودکارآمدی همبستگی مثبت و معنادار است (043/0= p ، 514/0=r) و بین نمره کمالگرایی منفی و خودکارآمدی همبستگی منفی معنادار وجود دارد (002/0= p ، 389/0- =r).
زهرا جوشقانی سوزان امامی پور
در این پژوهش ویژگی های روان سنجی پرسشنامه سبک های یادگیری گراشا - ریچمن و رابطه آن با اضطراب امتحان بررسی شده است. یک گروه نمونه با حجم 453 نفر از طریق نمونه برداری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه سبک های یادگیری پاسخ دادند، و از این تعداد 60 نفر نیز به طور همزمان به پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون پاسخ داده و تعداد 8 پرسشنامه به دلیل عدم پاسخگویی آزمودنی ها از تحلیل کنار گذاشته شد و در نهایت نمونه ای با حجم 445 نفر مورد بررسی قرار گرفت. این پرسشنامه شامل 60 سوال و بر اساس طیف لیکرت 5 درجه ای نمره گذاری شده است. بررسی روایی سازه از طریق تحلیل مولفه های اصلی نشان می دهد 6 عامل استخراج شده 070/39 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین می کند. 6 عامل مشتمل است بر: 1) سبک یادگیری اجتنابی؛ 2) سبک یادگیری مشارکتی؛ 3) سبک یادگیری مستقل؛ 4) سبک یادگیری وابسته؛ 5) سبک یادگیری رقابتی؛ 6) سبک یادگیری همیار. ضریب آلفای کرونباخ برای هر یک از عامل ها به ترتیب برابر است با: عامل اول (اجتنابی) 81/0؛ عامل دوم (مشارکتی) 77/0؛ عامل سوم (مستقل) 69/0؛ عامل چهارم (وابسته) 69/0؛ عامل پنجم (رقابتی)64/0؛ عامل ششم (همیار) 51/0. همبستگی بین عامل های پرسشنامه سبک های یادگیری و اضطراب امتحان فقط در دو عامل اجتنابی (297/0-=r) و مستقل (313/0=r) در سطح 05/0 معنادار بود. میانگین نمرات پسران و دختران نیز در عامل های اول، دوم، سوم و چهارم تفاوت معنادار داشت. اما در عامل های سوم و ششم بین میانگین نمرات پسران و دختران تفاوت معناداری مشاهده نشد. در نهایت نمرات z و t و نرم مقوله ای نیز برای پرسشنامه تهیه شد.
مهدیه صفری مژگان سپاه منصور
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه تاب آوری و خلاقیت با کیفیت زندگی بوده است که به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد.جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان مونث روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی که راتشکیل میدهند..بر این اساس حجم نمونه برابر با 191 نفر تعیین شدکه به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند.در این پژوهش برای اندازه گیری خلاقیت از پرسشنامه عابدی(1372) و برای اندازه گیری تاب آوری از مقیاس تاب اوری کانر و دیویدسون(2003) و برای اندازه گیری کیفیت زندگی از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(1996) استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل اماری داده ها با بهره گیری از نرم افزار از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.نتایج پژوهش ها نشان می دهند که بین تاب آوری و کیفیت زندگی رابطه مثبت وجود دارد. بین خلاقیت و کیفیت زندگی رابطه مثبت وجود دارد. بین خلاقیت و تاب آوری رابطه مثبت وجود دارد. بین تاب آوری و خلاقیت با کیفیت زندگی رابطه مثبت وجود دارد. کلید واژه ها: تاب آوری،خلاقیت، کیفیت زندگی
سارا پورکاظم پریسا تجلی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر خدمات کتابخانه ای بر خود تنظیمی و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دوره راهنمایی دارای نارسائی بینائی شهر اهواز ،به روش علی – مقایسه ای انجام گرفت. در پژوهش حاضر فرضیه های زیر مطرح گردید: 1-استفاده از خدمات کتابخانه ای بر انگیزش پیشرفت دانش آموزان دارای نارسائی بینائی تاثیردارد.2-استفاده از خدمات کتابخانه ای بر خودتنظیمی دانش آموزان دارای نارسائی بینائی تاثیردارد.3-استفاده ازخدمات کتابخانه ای بر انگیزش پیشرفت و خودتنظیمی دانش آموزان دارای نارسائی بینای دختر و پسر به تفکیک جنس تاثیردارد. 4-میزان دفعات حضور دانش آموزان دارای نارسائی بینائی در کتابخانه با انگیزش پیشرفت و خودتنظیمی آنان رابطه دارد.نمونه ای مشتمل بر 40 نفر باروش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.آزمودنی ها پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد (1995) وپرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) را تکمیل نمودند.با استفاده ازآزمون t و ضریب همبستگی پیرسون ،نتایج پژوهش حاکی از آن است که خدمات کتابخانه ای بر خودتنظیمی و انگیزش پیشرفت دانش آموزان تاثیر معناداری دارد .میانگین انگیزش پیشرفت دردانش آموزان(دارای نارسایی بینایی)عضو کتابخانه بطور معناداری بیشترازدانش آموزان (دارای نارسایی بینایی)غیر عضو بود و میانگین خودتنظیمی در دختران( دارای نارسایی بینایی )عضو کتابخانه بیشتر از غیر عضو بود، اما میانگین خود تنظیمی در پسران (دارای نارسایی بینایی) عضو و غیر عضو تفاوت معناداری نداشت.همچنین رابطه ی تعداد دفعات حضور در کتابخانه با خود تنظیمی و انگیزش پیشرفت از لحاظ آماری معنادار نبود.
نسرین صالحی نژاد سوزان امامی پور
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطة بین ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله با تنیدگی با اهداف پیشرفت است. بدین منظور تعداد 200 نفر (110 دختر و 90 پسر)، از سه دانشکدة دانشگاه آزاد اسلامی(واحد تهران مرکز)، با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و سه پرسشنامة ویژگی های شخصیتی ((neo-ffi، راهبردهای مقابله با تنیدگی (ciss) و اهداف پیشرفت (agq)، را تکمیل کردند. پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی است. فرضیه های پژوهش، با استفاده از روش آماری تحلیل رگرسیون چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسیون بررسی شد و محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار آماری spss انجام گرفت. یافته های این پژوهش بیان کنندة آن است که، بین متغیرهای ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله با تنیدگی با متغیر اهداف پیشرفت رابطه وجود دارد. همچنین بین متغیر ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله با تنیدگی، ارتباط مثبت و معناداری بدست آمد. همچنین یافته ها نشان داد که ویژگی های شخصیتی توافق پذیری، راون رنجوری و مسئولیت پذیری و مقابله مسئله مدار، اهداف گرایشی پیشرفت را پیش بینی می کنند و ویژگی های شخصیتی روان رنجوری و مقابله مسئله مدار به صورت منفی، قادر به پیش بینی اهداف اجتنابی پیشرفت در دانشجویان هستند.
میثم آشوری مرجان جعفری روشن
هدف این پژوهش تعیین چگونگی رابطه ی التزام به عبادت( نماز و روزه)، التزام به اخلاق و آگاهی برای خودتنظیمی با عزت نفس دانشجویان بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه ی آماری دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر تهران شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 92-91 هستند. حجم جامعه بنابر آخرین آمار اطلس ملی آموزش کشور 450 هزار نفر است. نمونه گیری از دانشجویان چهار مرکز به صورت در دسترس انجام شد. حجم نمونه با استفاده از پیشنهاد دلاور(1387) معادل 300 نفر تعیین شد و در نهایت 272 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این تحقیق از چهار پرسش نامه ی التزام به نماز و روزه جعفری روشن، التزام به اخلاق جعفری روشن، آگاهی برای خودتنظیمی جعفری روشن و عزت نفس روزنبرگ استفاده شد. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss از محاسبه-ی ضریب همبستگی و آزمون معناداری آن استفاده شده است. همچنین با رعایت مفروضات لازم، از رگرسیون گام به گام در بررسی فرضیه ها استفاده گردید. بنابر نتایج تحقیق با توجه به سطح معناداری آزمون p=0 که بزرگتر از 0/05 است( p=0.630) ضریب همبستگی محاسبه شده میان التزام به عبادت و عزت نفس( r=0.029) معنادار نبود و بنابراین با وجود مشاهده ی همبستگی مثبت و در سطح بسیار پایین نمی توان در مورد ارتباط التزام به عبادت با عزت نفس دانشجویان اظهارنظر نمود. در مورد رابطه ی التزام به اخلاق و عزت نفس با توجه به سطح معناداری آزمون p=0 که کوچکتر از 01/0 است( p=0.000) می توان اظهار داشت که ضریب همبستگی محاسبه شده( r=0.219) معنادار بوده و با اطمینان 99 درصد با افزایش التزام به اخلاق، عزت نفس نیز تا حدی افزایش می یابد. همچنین 4/79 درصد از عزت نفس توسط التزام به اخلاق تبیین می شود( r2=4.79). در مورد رابطه ی آگاهی برای خودتنظیمی و عزت نفس با توجه به سطح معناداری آزمون p=0 که کوچکتر از 0/01 است( p=0.000) می توان اظهار داشت که ضریب همبستگی محاسبه شده( r=0.388) معنادار بوده و با اطمینان 99 درصد با افزایش آگاهی برای خودتنظیمی، عزت نفس نیز تا حدی افزایش می یابد. همچنین 15/05 درصد از عزت نفس توسط آگاهی برای خودتنظیمی تبیین می شود( r2=15.05).
رضوان حجتی سوزان امامی پور
هدف این پژوهش پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی بر پایۀ طرحواره ناسازگار اولیه والدین و ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان مقطع دبیرستان بود.این مطالعه از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش را دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 92-93 تشکیل می دادند. نمونه آماری شامل 200 دانش آموز بود که پس از کسب اجازه از مراجع ذی ربط به روش خوشه ای انتخاب و پرسشنامه های شخصیتی پنج عاملی neo، خودکارآمدی تحصیلی و طرحواره های ناسازگار اولیه را تکمیل کردند. داده های پژوهش توسط شاخص های آمار توصیفی(فراوانی، میانگین و انحراف معیار)، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و با استفاده از نرم افزار آماری spss تحلیل شدند.نتایج ضرایب همبستگی نشان داد بین طرحواره های شکست، اطاعت، معیارسرسختانه، استحقاق، خودانضباطی ناکافی، محرومیت، بی اعتمادی، نقص /شرم و بازداری هیجانی با خودکارآمدی رابطه منفی و معنادار وجود دارد(0/05>p> 0/01)(p). اما بین طرحواره های طرد/رهاشدگی، انزوای اجتماعی، شکست در برابر بیماری، وابستگی، ایثار، و گرفتاری دانش آموزان با خودکارآمدی تحصیلی آنها رابطۀ معناداری دیده نشد(0/05<p).از طرفی یافته ها نشان داد بین تجربه پذیری، وظیفه شناسی و توافق با خودکارآمدی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار و بین روان رنجورخویی با خودکارآمدی تحصیلی رابطۀ منفی و معنادار وجود دارد؛ اما برون گرایی رابطه معناداری با خودکارآمدی تحصیلی نشان نداد.نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که رنجورخویی(r2=0/13) و وظیفه شناسی(r2=0/4) قوی ترین پیش بین های خودکارآمدی هستند و مجموعاً 17درصد از واریانس خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی می کنند.
عاطفه طهماسبی نیک مهدیه صالحی
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی تکنیک خود آموزش دهی والدین بر کاهش اضطراب وافسردگی دانش آموزان بود .جامعه آماری این پژوهش 30 نفر از والدین دانش اموزان 10-7 ساله بودند که در سال تحصیلی 92-91 از طریق معرفی نامه مشاورین مدارس به مرکز روزبه مراجعه نمودند و براساس توزیع پرسشنامه های اختلال رفتاری راتر وcsi4 نمره بالایی را در اختلالهای افسردگی واظطراب کسب نموده بودند .گروه 30 نفره والدین که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند در دو گروه 15 نفره (]زمایش وکنترل ) قرار گرفتند واز طریق طرح شبه آزمایشی آزمون وپس ازمون مورد مطالعه قرار گرفتند .برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش اماری تحلیل کواریانس استفاده شد ونتایج بدست آمده نشان داد که خود آموزش دهی والدین بر کاهش اظطراب وافسردگی دانش آموزان تأثیر دارد وبر پایه یافته های این پژوهش می توان یک رویکرد پیشگیری ودرمان اختلالات رفتاری (افسردگی -اضطراب) دانش آموزان را با کمک والدین و مشاورین مدارس از طریق روش های شناختی،فراشناختی وجلسات خود آموزش دهی تدارک دید .
فاطمه ابراهیمی پریسا تجلی
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثر بخشی شن بازی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به سندرم داون بوده است،بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای تعداد 40 کودک 14-7ساله با مشکلات رفتاری انتخاب شدند و از میان آنها 32 کودک که با توجه به پرسشنامه ی آخنباخ در 2 فرم معلم و والدین بیشترین مشکل رفتاری را داشتند،در 4 گروه 8 نفری شامل گروه پرخاشگر آزمایش و گروه اضطراب آزمایش،گروه پرخاشگر کنترل و گروه اضطراب کنترل قرار گرفتند.روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. با اجرای برنامه ی شن بازی در 12 جلسه ی 30 دقیقه ای اثربخشی شن بازی بر کاهش پرخاشگری و اضطراب گروه نمونه بررسی شد.ابزار پژوهشی در این پژوهش پرسشنامه ی آخنباخ بود که معلمان و والدین به آن در دو مرحله ی (قبل از شروع جلسات شن بازی و بعد از اتمام جلسات)پاسخ دادند.طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود.برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.نتایج حاکی از آن است که شن بازی در کاهش پرخاشگری و اضطراب کودکان مبتلا به سندرم داون موثر است.
معصومه درخشان علی اکبر خسروی
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسئله در بهبود مشکلات پرخاشگری و اضطراب دانشآموزان بوده است. طرح: درچارچوب روش پژوهش آزمایشی (طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل) میان دانش آموزان دختر مدارس شهرستان شهریار دبستان آموزگار و پیام نور که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بوده اند و به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 24 نفر این کودکان به عنوان نمونه های تحقیق [که 12 نفر (گروه آزمایش) و 12 نفر (گروه کنترل) ] انتخاب شدند. از پرسشنامه cbcl و trf از آزمون آخنباخ به عنوان ابزار پیش و پس از آموزش استفاده شد. شیوه تحلیل داده ها: تحلیل کواریانس داده ها، نشان داد که آموزش مهارت های حل مسأله ی در کاهش اضطراب و پرخاشگری دانش آموزان دختر پایه ی اول موثر است. آموزش مهارت حل مسأله در کاهش اضطراب دانش آموزان دختر پایه ی اول موثر است. آموزش مهارت های حل مسأله در کاهش پرخاشگری دختر پایه ی اول موثر است. نتیجه گیری : آموزش مهارت حل مسأله در کاهش اضطراب و پرخاشگری تأثیر داشته است. کلید واژه ها : مهارت حل مسأله، پرخاشگری، اضطراب.
قمر نقدی مرجان جعفری روشن
روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی می باشد. جامعه آمای در این پژوهش دانشجویان دانشگاه های تهران بوده اند که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل وده اند. نمونه پژوهش حاضر 200 نفر دانشویان (100 نفر مجرد و 100 نفر متاهل) دانشگاه های تهران بوده اند ، که بر اساس روش در دسترس انتخاب شده اند شرکت کنندگان ، پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی نئو فرم کوتاه، هوش هیجانی براد بری و گریوز و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را تکمیل نموده اند برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss ابتدا به روش همبستگی و سژس مقایسه ای انجام شد و نتایج نشان داد که عامل شخصیتی روان رنجور خوئی با تمام مولفه ها و نمره کل کیفیت زندگی دارای همبستگی منفی و معنی دار می باشد و سه عامل سازگاری و وجدانی بودن و برون گرایی با مولفه های کیفیت زندگی در دانشجویان مجرد و متاهل به طور مثبت معنی دار می باشد و همچنین خرده مقیاس های هوش هیجانی به جزء آگاهی اجتماعی با سایر مولفه های کیفیت زندگی دارای همبستگی مثبت و معنی دار می باشد در مورد مولفه های کیفیت زندگی نیز نتایج نشان داد که به استثنای مولفه ی سلامت جسم که در دو گروه متفاوت نبود سایر مولفه های کیفیت زندگی و نمره ی کل کیفیت در متاهلین به طور معنی دار بیشتر از مجردان می باشد. کلید واژه: هوش هیجانی، ویژگی شخصتی و کیفیت زندگی
شیما ناصری پریسا تجلی
پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان و نوع انطباق فضاهای آموزشی مدارس دانش آموزان دارای نیازهای ویژه بر پایه استاندارد های بین المللی طراحی فضاهای آموزشی شکل گرفت، ولی با توجه به محدودیت زمانی واجرایی تنهابه مدارس دانش آموزان دارای نارسایی واختلالات بینایی منحصر گردید.در راستای هدف پژوهش، پژوهشگر پرسشنامه ای ای 24 سوالی بر اساس استانداردهای موردتایید سازمان نوسازی مدارس وآموزش وپرورش استثنایی مبتنی بر طیف لیکرت تعیین نمودکه در آن فضاهای آموزشی در چهارحوزه فضای داخلی ، فضای روانی(عاطفی)، فضای فیزیکی (کالبدی) و فضای رفتاری، توسط معلمان مدارس نابینایان ارزیابی گردید. در این پژوهش 50 معلم(28 معلم زن 22 و معلم مرد) در سنین 25 الی 55 ساله با سابقه کاری 3 تا 28 سال و سطوح تحصیلی دیپلم تا کارشناسی ارشد ، از سه مدرسه دولتی نابینایان تهران به پرسشنامه پاسخ دادند. یافته ها نشان می دهد که از دیدگاه معلمان مدارس دارای نارسایی بینایی شهر تهران فضاهای داخلی ، فضاهای روانی ، فضاهای فیزیکی، فضاهای رفتاری و به طورکلی فضاهای آموزشی مدارس دانش آموزان با استانداردهای بین المللی انطباق ندارد. کلمات کلیدی: فضاهای آموزشی، مدارس دانش آموزان دارای نارسایی بینایی، استانداردهای بین المللی طراحی فضاهای آموزشی
مرجان سادات میر علی نقی پریسا تجلی
پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط میان ویژگی های شخصیتی ،پذیرش اجتماعی با اعتیاد به اینترنت در میان دانشجویان اجرا گردید.در این پژوهش 150 نفر از دانشجویان دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و توسط پرسشنامه ویژگی شخصیتی نئو، پرسشنامه پذیرش اجتماعی کراون مارلو ،پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ مورد سنجش قرار گرفتند.پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی است. فرضیه های پژوهش با استفاده از شیوه اماری تحلیل رگرسیون چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسون بررسی شد و محاسبات تحلیل اماری spss نیز انجام گرفت. یافته های این پژوهش بیان کننده آن است که بین ویژگی شخصیتی و پذیرش اجتماعی با اعتیاد به اینترنت رابطه معنا دار وجود دارد و از میان ویژگی های شخصیتی، فقط روان نژندی پیش بینی کننده مثبت و معنا دار اعتیاد به اینترنت است دلپذیر بودن نیز رابطه منفی و معنادار داشت و رابطه پذیرش اجتماعی با اعتیاد به اینترنت منفی و معنی دار نبود . واژگان کلیدی: اعتیاد به اینترنت، ویژگی های شخصیتی ، پذیرش اجتماعی
سپیده آقارخ پریسا تجلی
هدف پژوهش حاضر ، پیش بینی شادکامی بر اساس احترام به خود در سبک های فرزند پروری در فرزندان بود. بدین منظور تعداد 150 نفر از دانش اموزان دبیرستانی دوره متوسطه منطقه پنج آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 94-93 با روش نمونه گیری قابل دسترسی انتخاب شدند . ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های حرمت خود روزنبرگ ، شیوه های فرزند پروری بامریند و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود . برای تعیین و تحلیل رابطه بین متغیر ها و پیش بینی تغییرات شادکامی ، روش های همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی چند گانه مورد استفاده قرار گرفت . نتایج نشان می دهد که سبک فرزند پروری اقتدار منطقی و احترام به خود با شادکامی، رابطه مثبت معنا داری وجود دارد . بین سبک فرزندپروری استبدادی و شادکامی رابطه منفی معنا دار وجود دارد . نتایج نشان می دهد که احترام به خود و سبک فرزند پروری اقتدار منطقی به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین شادکامی دارند . در مجموع نتایج حاکی از آن است که احترام به خود و نوع سبک فرزند پروری والدین در شادکامی فرزندان نقش اساسی و مهمی دارد .
فاطمه موسوی پریسا تجلی
هدف از این مطالعه مقایسه میزان خودکارآمدی و فرسودگی شغلی معلمان مدارس استثنایی کم توان ذهنی، نابینا و ناشنوا بود. پژوهش حاضر مطالعه ی توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش مشتمل بر90 نفر از معلمان مدارس استثنایی کم توان ذهنی، نابینا و ناشنوا ناحیه یک شهر اهواز بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از دو پرسشنامه "خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران" و "فرسودگی شغلی ماسلاچ"، استفاده گردید. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس تحلیل بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهدکه میان معلمان مدارس استثنایی کم توان ذهنی، نابینا و ناشنوا، از نظر میزان خودکارآمدی و فرسودگی شغلی، تفاوت معناداری وجود ندارد. کلیدواژه ها: خودکارآمدی، فرسودگی شغلی، مدارس استثنایی
شهین محمدی جاوید پریسا تجلی
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی خود تنظیمی شناختی برخود کارآمدی و رضایت شغلی در بین جامعه آماری تمام کارمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 94-93 انجام شده است که تعداد افراد جامعه آماری 1050 نفر می باشدکه کل کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی شهر تهران می باشد. باتوجه به نوع تحقیق نیمه آزمایشی تعداد نمونه 60 نفر می باشد، به که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند و برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری کوهن استفاده شده است و نمونه های به دست آمده روش تصادفی در دو گروه 30 نفری گروه آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند و نمونه برداری چند مرحله ای را بر اساس تشکیلات وزارتخانه انتخاب و هر معاونت به عنوان یک خوشه انتخاب شده است . از شش معاونت هر معاونت 10 نفر تصادفی انتخاب وتعداد 60 نمونه بدست آمده و سپس برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت شغلی و پرسشنامه خود کارآمدی برای پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. گروه آزمایش ده جلسه یک ساعته مهارتهای خود تنظیمی شناختی را آموزش دیدند. پس از آموزش ، هر دو گروه از نظر میزان خودکارآمدی و رضایت شغلی آزمون شدند نتایج پژوهش نشان داد :آموزش خود تنظیمی بر فرایند رضایت شغلی تاثیر مثبت دارد و بر خودکارآمدی کارمندان تاثیر ندارد. و بین میزان رضایت شغلی و خودکارامدی کارکنان رابطه معنی داری وجود دارد. و با توجه به جهت همبستگی مثبت می توان نتیجه گرفت که هر چه رضایت شغلی بالاتر باشد خودکارامدی بالاتر می آید.مقدار ضریب تعیین 71درصد نیز نشان می دهد که 71% از خودکارامدی کارکنان با میزان رضایت شغلی آنها قابل پیش بینی است.و آموزش خود تنظیمی سبب این رابطه شده زیرا قبل از آموزش رابطه معنی داری به دست نیامده بود.
سارا اقلیمی سیداحمد جلالی
در این پژوهش رابطه کمال گرایی و سبک های فرزندپروری آنان با مسولیت پذیری فرزندانشان مورد بررسی قرار گرفت.تعداد 290 آزمودنی مادر و فرزنددر این پژوهش شرکت کردند.از این افراد خواسته شد مقیاس کمال گرایی چندبعدی تهران(بشارت،1386)و پرسشنامه سبک فرزندپروری باوم ریندو پرسشنامه مسولیت پذیری ثنایی(1381)را تکمیل کنند
رقیه نصیری پریسا تجلی
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر قصه خوانی بر تعاملات اجتماعی کودکان اوتیسم انجام گرفت .دراین راستا,فرضیه های پژوهش بشرح زیرتدوین گردید .فرضیه اصلی قصه خوانی بر تعاملات اجتماعی کودکان اتیسم موثر است. فرضیه های فرعی قصه خوانی بر کاهش کیفیت غیر عادی ارتباط در بخش غیر کلامی کودکان اتیسم موثر است .قصه خوانی برکاهش کیفیت غیر عادی ارتباط در بخش کلامی کودکان اتیسم موثر است. فرضیه فرعی قصه خوانی بر کاهش نمای رفتار قالبی –تکرار و محدود کودکان اتیسم موثر است. در چهار چوب روش نیمه آزمایشی در قالب یک طرح پیش آزمون –پس آزمون .24 دانش آموز پسر از مدارس اوتیسم کرج به طور تصادفی در دو گروه آزمایش وکنترل جایگزین شدند . پنج قصه برنامه آموزشی بر اساس نظریه داستان های اجتماعی (گری وگراند,1993)توسط پژوهشگر با توجه به ویژگی های کودکان مبتلا به اتیسم طراحی شدند. گروه آزمایش 120 جلسه 30 دقیقه ای تحت تاثیر متغیر مستقل قصه خوانی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از پنج ماه مداخله درمانی از هر دو گروه الگوریتم رفتاری بعمل آمد تا تاثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته (تعاملات اجتماعی ) مشخص شود . با استفاده از روش کواریانس داده ها ی پژوهش تحلیل شدند .وتمام فرضیه های پژوهش تایید شدند. یافته های پژوهش نشان دادند قصه خوانی تعاملات اجتماعی کودکان مبتلا به اتیسم را افزایش میدهد .