نام پژوهشگر: وحید شالچی
کیوان توانای منافی محمد سعید ذکایی
بازنمایی اگر به عام ترین معنای آن فهم شود، عبارتست از تلاشی فرمال به منظور قوام دادن واقعیت. به بیان دیگر، بازنمایی همانا کنشی است که ذیل آن، سوژه بر آن می شود تا با بخشیدن انتظامی به کثرت و سیالیت واقعیت، آن را از آشوبی بی معنا، به انتظامی منسجم و معنادار بدل سازد. آنچه پیش از بازنمایی چنان سیال و متکثر بود که هر گونه آرامشی را برهم می زد، حال پس از بازنمایی و به مدد عقلانیتی که ذاتیِ بازنمایی و تفکرِ بازنمایانه ست، بدل به امری آشنا و ملموس می شود. بنابراین بازنمایی همان معنادار کردن واقعیتِ بی معناست. بازنمایی در معنای کلی آن، همانا برآورده ساختن اراده ی معطوف به نظم و قدرت است؛ اراده ای که جهان را به امری دسترس پذیر و در نتیجه قابل فهم و تجربه بدل می سازد. بازنمایی، تلاشی فرمال است که به سبب همین فرمال بودن، واقعیت را به زبان خود ترجمه کرده و در نهایت بیرونی را بر خود متصور نیست. بازنمایی زمانی محقق می شود، و زمانی بازنمایی کننده به سوژه ی بازنمایی بدل می گردد، که موضوع بازنمایی بدل به ابژه ی فعالیت بازنمایانه شده باشد. به این ترتیب، بازنمایی کنشی تمامیت خواه است. همواره جهان را در نسبت با خود معنادار می کند و در نتیجه هر آنچه غیر است را ذیل سایه ی خود، به امری آشنا بدل می سازد. پس به نظر می رسد که سخن گفتن از بازنمایی اخلاقی، در نهایت نوعی فروغلتیدن به تناقض گویی باشد. و دقیقا همین تناقض است که معنا و دلالت بازنمایی اخلاقی را امکان پذیر می کند. بازنمایی اخلاقی، بازنمایی ای است که بازنمایی بودن خود را از درون به پرسش می کشد و از این طریق به ناتوانی و ناشایستگی خود اذعان می نماید. تنها در نتیجه ی چنین اذعانی ست که دیگری (یا همان موضوع بازنمایی) می تواند از خشونت بازنمایانه رها شده و به ساحت ابژه فروکاسته نشود. توفیق بازنمایی اخلاقی، در شکست بازنمایی ست. بنابراین بازنمایی اخلاقی را می توان نوعی سکوت دانست، سکوتِ خود در مواجهه با دیگری؛ سکوتی که مرکزبودگی و مشروعیت خود را به چالش می کشد و از این طریق به واقعیت مهمی شهادت می دهد: دیگری علیرغم حضورِ انکارناپذیرش، تا همیشه از دسترس من می گریزد...
میثم مهدیار وحید شالچی
در دهه های اخیر با رشد جامعه شناسی تاریخی، پژوهشهایی از این دست در بررسی های تاریخی ایران نیز رو به افزایش بوده است. گونه شناسی راهبردهای به کار گرفته شده در این زمینه تحقیقاتی (و از نظر عده ای روش تحقیقاتی) می تواند هم متخصصان جامعه شناسی تاریخی و هم مخاطبان آنها را نسبت به هدف ها، نقاط قوت و ضعفِ رهیافت های بدیل حساس سازد. در پژوهش حاضر سعی شده فرایند شکل گیری راهبردهای گوناگون جامعه شناسی تاریخی در غرب به اجمال توضیح داده شود و سپس کاربست این راهبردهای چهارگانه در مورد نمونه های جامعه شناختی تاریخی کلان ایرانی بررسی گردد. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد در حالی که جامعه شناسی تاریخی معاصر در غرب به منظور تنقیح چارچوبی غیر جهانشمول و توجه به شرایط زمانی و مکانی بوم مورد مطالعه، مورد توجه قرار گرفته است ولی به کار گیری راهبرد الگوی عام (فلسفه تاریخی) متاثر از نظرات کارل مارکس در بررسی تاریخ کلی ایران بیشترین استقبال را در میان پژوهشگران جامعه شناسی تاریخی ایران و مخاطبان آنها داشته است. همچنین محققان به جای توجه به ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تاریخ ایران بر وجه خاصی (اغلب اقتصاد و جغرافیا) از تاریخ ایران تاکید گذارده اند و نتوانسته اند میان این ابعاد مختلف ارتباط تاریخی معناداری برقرار کنند.
مریم زارع شیبانی ابوتراب طالبی
پژوهش حاضر با عنوان «میراث فرهنگی در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران»، در پی مطالعه و فهم معانی پنهان یا آشکار موجود در سیاست های فرهنگی مربوط به میراث فرهنگی در ایران پس از انقلاب اسلامی، بررسی ویژگی های آن و ارائه ی نگاهی بدیع در این زمینه است. برای رسیدن به این هدف قوانین، آیین نامه ها و مصوبات موجود در این حوزه، مورد تحلیل قرارگرفته است. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش به یک سنخ-شناسی (4دوره) از سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی در حوزه میراث فرهنگی دست یافتم. این دوره ها را می توان با توجه به ویژگی های بدست آمده از آنها به صورت ذیل نام گذاری کرد: دوره اول(1357-1368): دوره سیاست گزاری ذره ای یا حداقلی؛ دوره دوم (1368-1376): دوره سیاست گزاری مبتنی بر زمینه-سازی برای توسعه فرهنگی؛ دوره سوم (1376-1384): دوره سیاست گزاری مبتنی بر توسعه ی فرهنگی همه جانبه؛ دوره چهارم (1384-1389): دوره سیاست گزاری توریستی در زمینه میراث فرهنگی.
عسل پورداداش مهربانی مریم حسینی
رمان به عنوان یک فرم هنری-ادبی با تلفیق عنصر خیال و تجارب زندگی روزمره ی انسانی در هیأت توالی حوادث گوناگون بواسطه ی شخصیت های داستانی به روایت جهان-زیست ها می پردازد. در این پایان نامه با بررسی نقش ها،هویت ها، زیست روزمره ی قهرمان زن داستان در بستر حوادث و گره های داستانی تلاش شد تا به تصویری از زیست روزمره ی زنان در جامعه ی امروز ایران در دو تیپ رمان های عامه پسند و نخبه پسند دست یابیم. سوالهای اصلی تحقیق عبارتند از: 1. بررسی چگونگی روایت "زیست – جهانِ" زنانه (با تاکید بر زندگی روزمره )در ادبیات عامه پسند و ادبیات نخبه پسند نویسندگان زن دهه ی 80 2. مقایسه زیست جهان زنانی که در رمان های نخبه گرا و عامه پسندروایت می شود. برای پاسخ دهی به این سوالات از نظریات "زیست جهان" یورگن هابرماس، زندگی روزمره از هانری لفور، و نظریات مطرح در ادبیات عامه پسند استفاده شد.برای مقایسه میان دو تیپ ادبیات عامه پسند و نخبه پسند به سراغ رمان هایی که در طول دهه ی80 با مضامین زندگی روزمره توسط زنان نوشته شده بود رفتیم و از میان آنها در تیپ رمان عامه پسند: "شیدایی" نوشته ی فهیمه رحیمی، "همخونه" نوشته ی مریم ریاحی، و "معجزه ی عشق" نوشته ی نسرین ثامنی و از میان رمانهای نخبه پسند منتشر شده در دهه ی 80 ، "پرنده ی من" اثر فریبا وفی، "احتمالا گم شده ام" نوشته ی سارا سالار، و "خانم نویسنده" اثر طاهره علوی را برگزیدیم. روش مورد استفاده در این پایان نامه، روش تحلیل محتوای کیفی می باشد.با بررسی رمانهای مطرح، در نهایت به این نتیجه رسیدیم که در رمانهای نخبه پسند، قهرمان داستان نسبت به هویت برساخته شده ی خود در اجتماع نگرشی انتقادی دارد و در ارتباط با شخصیت های دیگر داستان نه در یک رابطه ی علت و معلولی بلکه به موازات هم کنش می کنند، درحالی که قهرمان رمان های عامه پسند با تن دادن به مفاهیم جنسیتی شده در راستای بازتولید زیست جهان سنتی و یکپارچه گام برمی دارد و با تن دادن به دوگانه انگاری های جنسی، نقش های مسلط جنسیتی را در قالب هویت دیگری تعمیم یافته ی مردانه می پذیرد تا به مدینه ی فاضله ای که جامعه برای اوترسیم می کند دست یابد، درحالی که در رمان های نخبه پسند، با نگاهی بازاندیشانه به دنبال "خودفهمی"است که تنها به واسطه ی گذر از نقش های مسلط جنسیتی شکل گرفته در بستر زندگی روزمره بدست می آید.
محمد نیازی وحید شالچی
نزدیک به 200 سال است که از فراگیر شدن گفتمان هویت ملی در جهان می گذرد. گفتمانی که در صدر مدرنیته و از اروپای غربی آغاز شد و به تدریج در سراسر جهان فراگیر شد. یکی از مهمترین پرسشهایی که از بدو پیدایش این گفتمان، در بین اهل اندیشه و تحقیق مطرح شد؛ پرسش از چگونگی تولد مفهوم ملیت و تسری آن به جوامع غیر مدرن بود. پرسشی که به آشکارسازی و برجسته کردن مولفههایی چون سیاستگذاریهای فرهنگی و نقش نهادهای مدرن در برساخته شدن مفهوم ملیت در جوامع منتهی شد. گفتمان ملیت که پس از نخستین رویاروییهای ایرانیان و تمدن غرب در بین روشنفکران ایرانی دوره قاجار در حاشیه نظام اجتماعی طرح شد، با تأسیس دولت جدید پهلوی اول (رضاخان) به گفتمان مسلط سیاسی و فرهنگی ایران تبدیل میشود. در این پایان نامه در حد توان کوشش شده است به چگونه ساخته شدن سازه هویت ملی در پرتو تأثیرات فرهنگی و اجتماعیِ نهادهای مدرن و بهطور اخص نهاد ارتش پرداخته شود. ارتش یکپارچه جدید، در کنار کارکردهای سیاسی و نظامیاش در ایجاد و ابقای حکومت پهلوی به خلق مفهوم ملیت در ذیل ایده ملیگرایی در جامعه ایران پرداخته است. در این پایان نامه بر اساس رویکرد جامعه شناسی تاریخی و با اتکا به اسنادی درباره شکلگیری و توسعه ارتش مدرن به روایت گوشه هایی از تکوین هویت ملی پرداخته شده است. در این بررسی به نقش سیاستهای هویتی ملیگرا؛ نظیر آموزشهای ملی مبتنی بر شعار «خدا، شاه، میهن» و نیز سره سازی و ترویج زبان فارسی در سازمان نظامی و در بین افسران و سربازان و نیز به تأثیر خدمت اجباری(نظام وظیفه عمومی) در تضعیف هویتهای محلی و سنتی ایرانیان و مقاومت اجتماعی در برابر آن اشاره شده است.
آزاد رضایی حسن نبوی
هدف این پژوهش بررسی و مطالعه مفهوم بازنمایی خانواده در سینمای ایران با تاکید بر فیلم های تهمینه میلانی است . بدین منظور از مجموعه فیلم های وی سه فیلم دو زن ، تسویه حساب و واکنش پنجم بدین منظور انتخاب و مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفتند . مبانی نظری این پژوهش دیدگاه استوارت هال در باب بازنمایی می باشد . روش تحقیق استفاده شده نیز روش نشانه شناسی انتقادی جان فیسک می باشد . محقق با اتکا به نظریه بازنمایی هال در بازنمایی و روش تحقیق نشانه شناسی انتقادی جان فیسک اقدام به تحلیل و تببین خانواده و ابعاد آن در سینمای تهمینه میلانی نموده است . نتایج این تحلیل نشان می دهد که میلانی در فیلم های خود در ارتباط با خانواده به مفاهیم ومسایلی همچون ، ساختار قدرت در خانواده ، اقتصاد خانواده ،خانواده های سنتی ، ارزش های مذهبی در خانواده ، وضعیت زنان در خانواده وجامعه ایرانی ، جایگاه و مردسالاری در خانواده ایرانی ، نقش های خویشاوندی در خانواده ، خانواده های ایده آل ، بروز مسائل اجتماعی فرهنگی گوناگون در خانواده ها توجه نموده است و با توجه به جهان بینی های اجتماعی فرهنگی خود اقدام به بازنمایی و نمایش این مفاهیم در فیلم های خود نموده است . این یافته ها نشان می دهد که میلانی در فیلم های خود صورت های مردسالارانه خانواده ایرانی را که در سینمای قبل از انقلاب و نیز سینمای بعد از انقلاب و به ویژه در دهه های 60 و70در سینمای ایران موج و نگره اصلی فیلم سازی و بازنمایی خانواده را تشکیل می داد مورد انتقاد و ارزیابی قرار داده است وبه سطح فراتر از این صورت های مرد سالارانه پا گذاشته است . وی در نمایش خانواده در اثار خود از دنیایی زنانه وانتقادی به این مسایل می نگرد و و روابط و صورت های موجود خانواده مردسالار را مورد انتقاد قرار می دهد و در این راستا بیش ترین اهمیت و دغدغه وی بیان این مسایل از چارچوب دنیایی زنانه و به تبع این نگاه دیدگاهی انتقادی نسبت به مسایل و ابعاد خانواده است .
فاطمه محقق وحید شالچی
هر جامعه ای آموزش و پرورش مناسب با ساختار و زمان خود پدید می آورد و خود فردی و اجتماعی فرد را به صورت یک موجود با انضباط تربیت می کند. هر جامعه ای می خواهد نسل جدید را به گونه ای تربیت کند که بتواند در آینده کارهای موجود در جامعه را درست مطابق نیاز حکومت بر عهده بگیرد. آموزش وپرورش برای آنکه به اهداف خود دست یابد نیازمند آن است که دانش آموزان را متقاعد کند تا براساس مولف های تعریف شده این سیستم پیش بروند. این کار از طریق ایجاد انگیزه برای پیشرفت در تحصیل محقق می¬گردد. این افراد بدین ترتیب می¬توانند بقای جامعه را با برعهده گرفتن پست¬ها و مشاغل مختلف تضمین نمایند.اما به نظر می رسد دانش آموزان حال حاضر مدارس ما از انگیزه کافی برای پیشرفت در تحصیل برخوردار نیستند. این موضوع در نمرات دانش آموزان به چشم نمی آید. برای کشف این موضوع و یافتن زمینه های اجتماعی و فرهنگی این بی انگیزگی به سراغ معلمان با سابقه رفته ایم. این معلمان با مقایسه دانش آموزان دو دهه گذشته به ما کمک کردند تا دید روشن تری نسبت به مسئله پیدا کنیم. تجارب کاری و دانش تجربی این معلمان از طریق روش کیفی و به کاربردن مصاحبه نیمه ساختاریافته در طی دو مرحله جمع آوری شد. نتایج حاصل از این مصاحبه نشان می دهد. تغییرات اقتصادی، تغییرات حوزه خانواده، تغییرات سریع و ناموزون نظام آموزشی، تبعات اجتماعی حاصل از بلوغ زودرس در دانش آموزان، کاهش اهمیت آزمون سراسری به دلیل افزایش ظرفیت دانشگاه ها، جذب دانش آموزان به رشته های فنی و حرفه ای و کاهش اهمیت مدارک صادرشده از سوی دانشگاه ها و نهایتا گسترش مصرف رسانه به ویژه اینترنت، تلویزیون، ماهواره و کتاب و تاثیرات فرهنگی و اجتماعی حاصل از این مصرف باعث شده است که انگیزه کسب موفقیت در امر تحصیل در بین دانش آموزان از بین برود وجذب مسائل دیگر شود. نظریه انگیزش مک کله لند در تحلیل یافته های این تحقیق استفاده شده است.
سید یاسر حسینی اردشیر انتظاری
موضوع پژوهش حاضر بررسی فرهنگ کار در بین قومیت ها: مقایسه فرهنگ کار در بین قوم ترکمن و فارس در استان گلستان است. در این پژوهش به منظور استخراج فرضیه های مناسب بر اساس چهارچوب نظری طیف وسیعی از نظریه های جامعه شناختی، روانشناسی اجتماعی، نظریه های جامعه شناسی سازمان هاو همچنین نظریه های مرتبط با مسائل قومیت ها واقلیت ها مورد بررسی قرار گرفته است. از این رو محقق با اشراف به تمام نظریه های موجود؛ فرضیه های اصلی پژوهش را تدوین کرده است. که این فرضیه ها بدین شرح است: 1- بین قومیت و فرهنگ کار رابطه وجود دارد.قوم ترکمن از فرهنگ کار بالاتری نسبت به قوم فارس برخوردارند. 2- بین احساس حاشیه کردن و فرهنگ کار رابطه وجود دارد. قوم ترکمن به دلیل احساس حاشیه ای کردن از فرهنگ کار قوی تری نسبت به قوم فارس برخوردار است. 3- بین تلقی محرومیت از فرصت های شغلی و فرهنگ کار رابطه وجود دارد. اهم یافته های پژوهش بدین شرح است: هر سه فرضیه اصلی پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. به طوری که فرهنگ کار در بین قوم ترکمن و فارس متفاوت است و قوم ترکمن فرهنگ کار بالاتری در مقایسه با قوم فارس در استان گلستان دارد. همچنین احساس حاشیه ای کردن و تلقی محرومیت از فرصت های شغلی به عنوان دو متغیر مورد آزمون قرار گرفته در این پژوهش، نقشی محوری در تفاوت فرهنگ کار در بین قوم ترکمن و فارس بازی می کنند. به طوری که که هر چه میزان احساس حاشیه ای کردن افراد بیشتر باشد، فرهنگ کار آنها نیز بالا می رود. همچنین هر چه تلقی محرومیت از فرصت های شغلی نیز بیشتر باشد، فرهنگ کار افراد نیز بالاتر می رود. در این راستا، قوم ترکمن به دلیل احساس حاشیه ای بیشتر و همچنین تلقی محرومیت بیشتر از فرصت های شغلی فرهنگ کار بالاتری نسبت به قوم فارس در استان گلستان دارد.
سحر جمالی محمد تقی کرمی قهی
پایان نامه حاضر پزوهشی است با عنوان تجربه ها و انگیزه های دختران از خود آرایی و از آنجایی که مراد از خودآرایی در این پژوهش مدیریت بدن می باشد این پژوهش به دنبال دستیابی به تجربه های دختران ، قبل و بعد از مبادرت به مدیریت بدنشان و نیز دستیابی به انگیزه های آنان در مبادرت به چنین تغییری است . مراد از مدیریت بدن در این پژوهش جراحی های زیبایی ( بینی ) ، رژیم های لاغری و آرایش های غیرمتعارف می باشد. در این پژوهش نظریات مبادله ، نظریه گیدنز ، نظریات فمنیستی ، نظریه وبلن ، نظریه بوردیو و نظریه صنایع فرهنگی به ایده سازی محقق کمک کرده اند . یافته های این تحقیق که به روش کیفی وبا تکنیک مصاحبه عمیق با 21 نفر از دختران 29-18 ساله شهرستان رضوانشهر انجام شده است ، حاکی از آن است که ، در شرایطی کنونی جامعه، و با توجه به اینکه زیبایی به اصلی ترین معیار و ملاک قضاوت در مورد دختران چه در عرصه های اجتماعی و چه در فرصت های ازدواج بدل شده است و دختران تحقق بسیاری از خواسته های خود را تنها در گرو زیباتر شدن و نزدیک شدن به الگوهای تبلیغ شده در رسانه ها می دانند ، آنان اتخاذ چنین تصمیمی از سوی خود را آگاهانه ترین و مناسب ترین انتخاب می دانند . آنان در غیر صورت از خود ناراضی بوده و با طرد از سوی گروههای مختلف مواجه می شده اند. انگیزه اصلی دختران در مدیریت بدنشان زیبایی و نزدیک شدن به الگوهای زیبایی تبلیغ شده در رسانه ها و کسب اعتماد به نفس بوده است . دختران بیان کرده اند که بعد از مدیریت بدنشان اعتماد به نفسشان به دلیل زیبایی که کسب کرده اند افزایش یافته و در زمینه های اجتماعی موفق تر بوده اند و به همین خاطر احساس رضایت و آرامش می کنند . واژگان کلیدی : مدیریت بدن ، دختران ،علل گرایش به زیبایی ، موانع خودآرایی، دغدغه های ازدواج
آرام نوری محمد سعید ذکایی
مرزها به عنوان زمینه هایی برای کنش های انسانی، بر زندگی مردمان ساکن در مجاورت شان تأثیر می گذارند. مرزها زندگی روزمره مردمان مناطق مرزی را به شدت تحت تأثیر قرار داده و تجربیات خاصی را در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای مردمان ساکن در این مناطق رقم می زنند. هدف این پژوهش این است تا با استفاده از پارادایم تحقیق پدیدارشناسی هرمنوتیکی به بررسی معانی و ادراکات مردمان شهرستان پاوه از زندگی در منطقه مرزی پرداخته و «چگونگی» زندگی مرزی را در بیناذهنیت آن ها بررسی کند.
محمد باقر بالادستیان وحید شالچی
چکیده مهاجرت پدیده ای است که همواره در میان انسانها وجود داشته است. امروزه مهاجرت های داخلی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به شدت جریان دارد ودر سالهای اخیر مهاجرت های داخلی و از جمله مهاجرت به شهر های بزرگ از جمله مباحثی بوده که توجه کارشناسان مختلف را به خود جلب کرده است.این امر در کشورهای جهان سوم بیشتر به چشم می خورد؛ به نحوی که بسیاری از نابسامانی های اقتصادی اجتماعی در این جوامع متاثر از مهاجرت های داخلی است. شهرستان بیجار در استان کردستان از جمله شهرهای مهاجرفرست در کشوراست.میزان رشد جمعیت دراین شهرستان منفی است و علت آن مهاجرت ساکنین این شهرستان به استان های دیگر است. در این پژوهش با عنوان بررسی عوامل مهاجرت از شهرستان بیجار هدف ما یافتن عواملی است که باعث شده ساکنین شهرستان بیجار از زادگاه خود مهاجرت کنند. برای انجام کار از دو روش تحقیق، کمی و کیفی استفاده شده. در بخش کمی با استفاده از پیمایش عوامل مهاجرت از دیدگاه ساکنین شهرستان بیجار بررسی شده که جامعه ی آماری ما سرپرستان خانوارهای ساکن در شهرستان بیجار است که با روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده ازفرمول کوکران حجم نمونه 389نفر به دست آمد.در بخش کیفی علل مهاجرت را از دیدگاه مسئولین و کارشناسان بیجاری جویا شدیم واز تکنیک مصاحبه ی نیمه ساختمند بهره بردیم.آزمون های مورد استفاده در این پژوهش شامل تی دو،همبستگس اسپیرمن،همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره می باشد تحلیل داده ها نشان می دهد که وضعیت اشتغال ارتباط معنا داری با مهاجرت دارد و افراد شاغل کمتر اقدام به مهاجرت می کنند همچنین بین امکانات بهداشتتی، رفاهی و مهاجرت رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد، میان پایگاه اقتصادی،اجتماعی و مهاجرت هم رابطه ی معناداری وجود دارد.یافته ها نشان می دهد هرچه سن افراد افزایش یابد اقدام به مهاجرت کاهش می یابد تحصیلات هم ارتباط مستقیمی با مهاجرت دارد و افراد با تحصیلات بالاتر بیشتر اقدام به مهاجرت می کنند. واژگان کلیدی:مهاجرت-قومیت- مذهب-رگرسیون چند متغیره
زهرا محمدزاده مستان آباد محمدتقی کرمی
این پایان نامه به چگونگی بازنمایی زن دوم در سینمای ایران در طی دو دهه 1370 و 1380 می پردازد. برای نیل به این هدف ابتدا به مرور تاریخی حضور زن دوم در سینمای ایران پرداخته ایم و سپس در بخش نظری مفاهیم مربوط به بازنمایی و سینما به مثابه رسانه را بررسی کرده ایم. در ادامه با شرح نظریههای حوزه بازنمایی و نشانه شناسی چارچوب نظری پژوهش را تدوین نموده ایم. روش تحقیق در پایان نامه پیش رو کیفی ست و از تکنیک نشانه شناسی استفاده کرده ایم. بر اساس الگوی سلبی و کاودری، رمزگان فنی و با به کارگیری رمزگان روایی بارت، ارجاعات و دلالت های موجود در متن فیلم، مشخص شده است. با تمرکز بر این الگوها، سعی بر این بوده که در چهار فیلم: «شوکران»، «زن دوم»، «پاتو زمین نذار» و «زندگی خصوصی» که برگزیده شده اند، شخصیت زن دوم واکاوی و بازنمایی سینمایی از شخصیت زن دوم آشکار شود.
محمد مهدی بذرافشان وحید شالچی
این پژوهش تلاش دارد تا ضمن بررسی میزان جهان روایی نظریه های جامعه شناسانه به این موضوع بپردازد که اولا نظریه های جامعه شناسانه لزوما جهان روا نیستند.دوم آن که مساله آغازین علم لزوما از نظریه های جریان علم متعارف استخراج نمی شود.پس از آن با کشف خلاقانه مساله ای درباره فضای اجتماعی ایران به ارائه یک مدل نظری برای پاسخگویی به آن می پردازد.