نام پژوهشگر: اردشیر سنایی

اصول اعلانی سیاست خارجی دولت نهم و تطابق آن در عمل: مطالعه موردی آمریکای لاتین(ونزوئلا و کوبا )
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1389
  فاطمه عاشری   احمد بخشایشی اردستانی

دولت نهم سیاست خارجی خود را از لحاظ نظری بر مبنای آرمانگرایی ، اصولگرایی ، عدالت خواهی قرار داد. روی دیگر این اصول نظری را می توان سیاست خارجی تهاجمی برشمرد. در حوزه های خاورمیانه بحث فلسطین ، صلح خاورمیانه ، نوع تعامل با امریکا و امریکای لاتین حاکی از سیاست تهاجمی دولت نهم است . در واقع دولت نهم تلفیق نظر و عمل را در تلفیق ایده آلیسم اسلامی با عملگرایی می بیند و آن را در منطقه خاورمیانه در قالب جبهه مقاومت در مقابل جبهه سازش و در منطقه امریکای لاتین با عنوان جبهه همبستگی برای صلح در برابر هجوم امریکا دنبال می کند نگاهی گذرا و اجمالی به سیاست خارجی دولت نهم چیزی جدا ازافکار امام خمینی و اسلام نیست. لیکن با تطبیق افکار و آرمانهای اسلامی با واقعیات در دیپلماسی عمومی از طریق تاثیرگذاری بر فطرت افکار عمومی توده ها توانسته تا حدود نسبی در این زمینه موفقیت بدست آورد اگرچه تهدیدهای زیادی هم در قالب قطعنامه ها و تحریمها را به جان خریده است. در واقع دولت نهم سمت و سوی خود را فطرت افکار عمومی هم در داخل و هم در خارج می بیند و از این طریق می خواهد بر سیاستمداران فشار وارد آورد ،در حالیکه سیاست کشورها توسط سیاستمداران مدیریت می شودو تعارض این دو تمایل ،امری طبیعی جلوه می کند.

بررسی موانع همگرایی ایران با کشورهای حوزه دریای خزر(مطالعه موردی آذربایجان)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1392
  علی محبوبی پور   سیدعلی طباطبایی پناه

چکیده : مطابق نظری? سازه نگاری، همگرایی میان هنجارها، هویت ها و معانی بازیگران دولتی سبب وقوع همکاری یا تقویت آن شده و واگرایی میان هنجارها، هویت ها و معانی رقابت و حتی دشمنی را ایجاد می کند.مفاهیم همگرایی و واگرایی(دوستی، رقابت یا دشمنی) مطرح شده در این تحقیق مبتنی بر نظریه های همگرایی خاص الکساندر ونت از فرهنگ های آنارشی است و به عنوان ابزار مفهومی مورد استفاده قرار گرفته اند. جمهوری آذربایجان در میان سیاست های ایران درقفقاز و در میان کشورهای حاشی? دریای خزر حائز نقش مهم و تعیین کننده است. با این-حال، به رغم اینکه دو کشور دارای پیوندهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی مشترکی هستند، مناسبات آنها همواره ماهیت سینوسی داشته است که نمود واقعی آن را می توان در بستر تنش های سیاسی – ژئوپلیتیکی در میان این دو کشور مشاهده نمود. هرچند یک سوال بی جوابی نیز باقی است که چرا با هم? عوامل همگرایی و وابستگی های جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی یا فضای کاملاً بارور برای تعمیق مناسبات بین ایران و آذربایجان، مهم ترین علل بروز چالش های سیاسی در مناسبات سیاسی طرفین چیست و چرا به سمت واگرایی حرکت می کنند. همانطورکه اشاره شد، پژوهش های انجام شده و این تحقیق عوامل واگرایی و تنش های سیاسی بین طرفین را می توان معلول دو دسته از عوامل ژئوپلیتیکی و سیاسی دانست. عوامل ژئوپلیتیکی همچون رژیم حقوقی دریای خزر، ماهیت احساسی روابط طرفین، بحران قره باغ ، تقابل رویکردهای ناسیونالیستی، و مناسبات راهبردی آذربایجان با آمریکا و اسرائیل عوامل چالش زای ثابتی هستند که روابط دو کشور به شدت متأثر ازآن هاست.