نام پژوهشگر: علیرضا فیروز
محسن موحدی علیرضا فیروز
در سال های اخیر حسگرهای شیمیایی نوری تحقیقات گسترده ای را به خود اختصاص داده اند. حسگرهای شیمیایی نوری در زمینه های مختلف مانند اندازه گیری های محیطی، بیمارستانی و صنعتی به کار رفته اند. کاربرد این حسگرها به-ویژه برای اندازه گیری مقادیر جزئی یون های فلزات سنگین در نمونه های محیطی، انواع آب ها و مواد غذایی بسیار مورد توجه می باشد. جیوه یکی از فلزات سنگین است که سمّیت شدید آن باعث وارد آمدن آسیب جدی به دستگاه عصبی و نیز سایر سیستم های بدن انسان می شود. در این تحقیق دو حسگر شیمیایی نوری برای اندازه گیری یون جیوه (ii) مبتنی بر تتراتیا-12-کرون-4 (tt12c4) و تتراتیابای سایکلوتترادکادی ان ((ttbtd به عنوان یون پذیرهای خنثی به همراه یون پذیر رنگی eth5294 و افزودنی آنیونی سدیم تترافنیل بورات (natpb) ساخته شدند. تأثیر متغیرهایی مانند ph، ترکیب اجزای غشاء، برگشت پذیری و زمان پاسخ بررسی شدند و شرایط بهینه به دست آمد. در شرایط بهینه دامنه خطی 9-10×8/1 - 5-10×5/9 مولار برای حسگر tt12c4 و 9-10×9/3 - 5-10×8/7 مولار برای حسگر ttbtd به دست آمد. حساسیت، دقت، گزینش پذیری و زمان پاسخ کوتاه، حسگرهای مذکور را برای تعیین مقدار جیوه در نمونه های مختلف مناسب می سازد. حسگر tt12c4 برای تعیین مقدار جیوه در آب زاینده رود مورد استفاده قرار گرفت و نتایج حاصل با روش اسپکتروسکوپی جذب اتمی بخار سرد مقایسه گردید که توافق خوبی مشاهده شد.
زهرا مرادی شاهقریه علیرضا فیروز
در سال های اخیر حسگرهای شیمیایی نوری تحقیقات گسترده ای را به خود اختصاص داده اند. حسگرهای شیمیایی نوری در زمینه های مختلف مانند اندازه گیری محیطی، بیمارستانی و صنعتی به کار رفته اند. کاربرد این حسگرها به ویژه برای اندازه گیری مقادیر جزئی یون های فلزات سنگین در نمونه های محیطی، انواع آب ها و مواد غذایی بسیار مورد توجه می باشد. جیوه یکی از فلزات سنگین است که سمّیت شدید آن باعث وارد آمدن آسیب جدی به دستگاه عصبی و نیز سایر سیستم های بدن انسان می شود. حسگر شیمیایی مورد استفاده در این تحقیق، برای اندازه گیری یون جیوه(ii) مبتنی بر 5-(4-کلروفنیل)-4،5-دی هیدرو-3-فنیل پیرازول-1-کربوتیوآمید(cdpc) ، به عنوان یون پذیر خنثی به همراه یون پذیر رنگی 1،2-بنزو-7-(دی اتیل آمینو) -3- (اکتا دکانوئیل ایمینو) فنوکسازین (eth5294) و افزودنی آنیونی سدیم تترا فنیل بورات (natpb) به کار برده شده است. تأثیر متغیرهایی مانند ph (5/6 )، ترکیب اجزای غشاء(31 میلی گرمpvc, 62میکرو لیترo-npoe, ا میلی گرمeth5294, 2میلی گرم, natpb, 5/2 میلی گرم لیگاند) بررسی شدند برگشت پذیری و حد تشخیص(11-10?096/1) و زمان پاسخ(600 ثانیه) نیز به دست آمد و در شرایط بهینه دامنه خطی (4-10?0/1-10-10?0/1 )مولار برای حسگرمورد نظر به دست آمد. حساسیت(157/0-)، دقت خوب، گزینش پذیری بالا، حسگر مذکور را برای تعیین مقدار جیوه در نمونه های مختلف مناسب می سازد. این حسگر برای تعیین مقدار جیوه در آب زاینده رود مورد استفاده قرار گرفت و نتایج حاصل با روش اسپکتروسکوپی جذب اتمی بخار سرد مقایسه گردید که نتایج خوبی مشاهده شد.
نفیسه کاظمی فرد علیرضا فیروز
در این تحقیق دو حسگر شیمیایی نوری برای اندازه گیری یون نقره ساخته شده است. این حسگرها مبتنی بر یون-پذیرهایی است که یکی از مشتقات بنزایمیدازول است و دیگری از مشتقات ایندول می باشد که به ترتیب از آن ها تحت عنوان l1 و l2 نام برده خواهد شد. در هر دو حسگر از یک یون پذیر رنگی به نام eth5294 و سدیم تترافنیل بورات به عنوان افزودنی آنیونی در غشای پلی وینیل کلرید استفاده شده است. تأثیر متغیرهایی مانند ph، ترکیب اجزای غشا، برگشت پذیری و زمان پاسخ بررسی شدند و شرایط بهینه به دست آمد. در شرایط بهینه دامنه ی خطی برای حسگر l1، 12-10× 22/9 تا 4-10× 14/1 مولار به دست آمد. حدتشخیص این حسگر12-10×20/2 مولار محاسبه شد. حسگر l1 به صورت برگشت پذیر عمل کرده و با استفاده از محلول hcl قابل بازیابی و استفاده ی مجدد می باشد. این حسگر برای اندازه گیری یون نقره در نمونه های طبیعی متعددی از جمله سنگ معدن، پماد موضعی سیلورسولفادیازین، آب رودخانه ی زاینده رود و آب معدنی مورد استفاده قرار گرفت و نتایج حاصل با روش پلاسمای کوپل شده ی القایی مقایسه گردید که توافق خوبی مشاهده شد. دامنه ی خطی در شرایط بهینه برای حسگر l2 11-10× 27/2 تا 3-10×30/1 مولار محاسبه شد و حد تشخیص این حسگر12-10× 57/9 مولار به دست آمد. حسگر l2 نیز به آسانی توسط محلول hcl قابل بازیابی و استفاده ی مجدد می باشد. این حسگر برای اندازه گیری یون نقره در نمونه های طبیعی از جمله سنگ معدن، پماد موضعی سیلورسولفادیازین و آب رودخانه ی زاینده رود مورد استفاده قرار گرفت و نتایج حاصل با روش پلاسمای کوپل شده ی القایی مقایسه گردید که توافق خوبی مشاهده شد.
رضا محمدی علیرضا فیروز
در این تحقیق از روش نورتابی شیمیایی، برای تعیین مقدارسییپروفلوکساسین و ایبوپروفن بطور جداگانه در نمونه های داروئی در دو سامانه ی پیمانه ای و تزریق در جریان، استفاده شد. پتاسیم پرمنگنات به عنوان اکسنده وگلی اکسال به عنوان حساس کننده بکار گرفته شد. اثر متغیرهای مختلف نظیر غلظت هر یک از گونه های دخیل در واکنش و سرعت جریان بر میزان نورتابی شیمیایی بررسی گردیدند. برای سیپروفلوکساسین منحنی تنظیم در شیوه ی پیمانه ای دارای دامنه ی خطی5-10×02/3-8-10×02/3 مولار با حد تشخیص 8-10×38/2 مولار است. درصد انحراف استاندارد نسبی برای غلظت های 7-10×02/3 و6-10×02/3 مولار به ترتیب 2/4 و 3/5 درصد به دست آمد. منحنی تنظیم در شیوه ی تزریق در جریان دارای دامنه ی خطی 5-10×26/2- 9-10×02/3 مولار با حد تشخیص 9-10×90/2 مولار است. درصد انحراف نسبی برای غلظت های مختلف7-10×02/3 و6-10×02/3 مولار به ترتیب 3/1 و 5/1 درصد به دست آمد. برای ایبوپروفن منحنی تنظیم در شیوه ی پیمانه ای دارای دامنه ی خطی 5-10×84/4-8-10×84/4 مولار با حد تشخیص 8-10×75/1 مولار است. درصد انحراف نسبی برای غلظت های 7-10×84/4 و6-10×84/4 مولار به ترتیب 2/6 و 1/5 درصد به دست آمد. منحنی تنظیم در شیوه ی تزریق در جریان دارای دامنه ی خطی6-10×84/4-9-10×84/4 مولار با حد تشخیص 9-10×52/3 مولار است. درصد انحراف نسبی برای غلظت های 7-10×84/4 و6-10×84/4 مولار به ترتیب 4/3 و 8/2 درصد به دست آمد. در هر دو روش مقدار درصد انحراف استاندارد نسبی بدست آمده در شیوه ی تزریق در جریان کمتر از شیوه ی پیمانه ای است، که نشان دهنده ی دقت بیشتر شیوه ی تزریق در جریان می باشد. همچنین حد تشخیص در روش تزریق در جریان به مراتب کمتر از روش پیمانه ای است. اثر مزاحمت بعضی از گونه ها از قبیل آسکوربیک اسید، اوریک اسید، کلسیم کلرید، سدیم کلرید و منگنز سولفات بر نورتابی شیمیایی سیپروفلوکساسین و ایبوپروفن بررسی و گزارش گردید. هیچکدام از آن ها مزاحمت جدی در اندازه گیری ها نشان ندادند. روش پیشنهادی برای اندازه گیری سیپروفلوکساسین و ایبوپروفن بطور جداگانه در نمونه های قرص مورد استفاده قرار گرفت و نتایج حاصل با روش طیف بینی uv-vis به عنوان روش استاندارد مقایسه گردید. نتایج حاصل از روش نورتابی-شیمیایی با نتایج حاصل از روش uv-vis همخوانی داشتند. برای اطمینان از کارائی روش های ارائه شده، روش بازیابی در نمونه ی حقیقی (سرم خون انسان)، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله بیان کننده ی کاربرد خوب روش در نمونه های حقیقی مثل سرم خون می باشد. واژگان کلیدی: نورتابی شیمیایی، روش پیمانه ای، روش تزریق در جریان، سیپروفلوکساسین، ایبوپروفن
کبری کریمی قودجانکی علیرضا فیروز
چکیده ندارد.
محمد موید زفره علیرضا فیروز
سزیم و استرانسیم به علت نیمه عمر طولانی و بازده تولید بالا در فرایند شکافت هسته ای، از مهم ترین رادیونوکلئید-های موجود در پسمان های رادیواکتیو به شمار می روند. پسمان های رادیواکتیو حاوی این رادیونوکلئید ها از مهم ترین و خطرناک ترین آلاینده های زیست محیطی می باشند و تصفیه آن ها مورد توجه ویژه قرار گرفته است. زئولیت ها به عنوان گروهی از جاذب های معدنی به علت پایداری دمایی، مکانیکی و تابشی بالا، گزینش پذیری و ظرفیت جذبی مناسب، به منظور حذف رادیونوکلئید ها از محیط های آبی بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در بسیاری از موارد پس از فرایند جذب، زئولیت باید از محیط جداسازی شود. اصلاح مغناطیسی امکان جداسازی کامل، ساده و سریع زئولیت را با اعمال یک میدان مغناطیسی فراهم می کند. در این تحقیق کامپوزیت ها و نانوکامپوزیت های مغناطیسی تشکیل شده از مگنتیت و کلینوپتیلولیت، زئولیت naa و نانوزئولیت a سنتز شد. کامپوزیت های سنتز شده با استفاده از تکنیک های sem ،dtg ،ft-ir ،xrf ، xrd tem و vsm شناسایی شدند و کارآیی آن ها برای جذب یون های سزیم و استرانسیم از محلول های آبی ارزیابی شد. اثر پارامترهای مختلفی نظیر ph، دما، زمان و غلظت بر میزان جذب بررسی و بهینه شد و پارامترهای سینتیکی و ترمودینامیکی استخراج شد. نتایج نشان می دهد که ساختار بلورین زئولیت ها در فرایند اصلاح مغناطیسی تغییر نمی کند. نتایج vsm نشان داد که کامپوزیت ها دارای خواص مغناطیسی کافی برای جذب به وسیله یک میدان مغناطیسی می باشند. مطالعات ترمودینامیکی نشان داد که فرایند جذب یون های سزیم و استرانسیم گرماگیر و خودبخودی بود. داده های تجربی جذب از مدل سینتیکی شبه درجه دوم تبعیت می نمود و نشان می دهد که مرحله تعیین کننده سرعت،مرحله تعویض یون می باشد. داده های تعادلی با استفاده از مدل های لانگمویر، فروندلیچ و دوبینین-رادشکویچ ارزیابی شد. بر اساس مدل ایزوترمی دوبینین-رادشکویچ، جذب هر دو یون از طریق فرایند تعویض یون انجام می شود. مقادیر بدست آمده برای rl در محدوده ی 1-0 بود که نشان دهنده ی ماهیت مطلوب فرایند جذب یون های سزیم و استرانسیم می باشد.
صدف فتحی فر علیرضا فیروز
گیاهان دارویی از ارزش و اهمیت خاصی در تأمین بهداشت و سلامت جوامع در درمان و پیشگیری از بیماری ها برخوردار است. بنابراین در این مطالعه به بررسی اثر ژل حاوی زعفران و آلوئه ورا بر کیفیت پوست پرداختیم. این مطالعه بنیادی – کاربردی با روش نمونه گیری متوالی بر روی 30 نفر دارای پوست سالم و با رده سنی 45-18 سال انجام گرفت. سپس کارایی ژل زعفران – آلوئه ورا بر روی الاستیسیته، هیدراتاسیون و تغییر در محتوای ملانین و قرمزی پوست در نواحی با فاصله 4 و 8 سانتیمتر از پای آرنج ساعد با مقایسه نواحی مختلف و هر قسمت به تنهایی بررسی شد. در نهایت آنالیز اطلاعات توسط نرم افزار آماری spss انجام گرفت. طبق آزمون anova ارتباط آماری معنی داری بین تغییرات الاستیسیته، ملانین و هیدراتاسیون پوست با گروه های مصرف کننده پلاسبو، زعفران، آلوئه ورا و زعفران + آلوئه ورا مشاهده نشد. درصورتیکه ارتباط آماری معنی داری بین تغییرات الاستیسیته و اریتم پوست با گروه های مصرف کننده پلاسبو، زعفران، آلوئه ورا و زعفران + آلوئه ورا مشاهده شد (05/0>p). طبق نتایج بدست آمده از این مطالعه، تغییرات الاستیسیته پوست در گروه مصرف کننده زعفران، آلوئه ورا و آلوئه ورا + زعفران نسبت به سایر ترکیبات بیشتر کاهش یافت. تغییرات ملانین و اریتم پوست در گروه مصرف کننده زعفران و تغییرات هیدراتاسیون پوست در گروه مصرف کننده آلوئه ورا نسبت به سایر ترکیبات به ترتیب کاهش و افزایش را نشان داد
ماکان ره شناس علیرضا خاتمی
مقدمه: لیشمانیوز جلدی (سالک) یک بیماری غفلت شده و مسیله مهم سلامت در برخی کشورهای در حال توسعه است. درمان ارزان، ایمن و موثری برای سالک تا کنون یافت نشده است. استفاده از پانسمان با توجه به خصوصیات ضد میکروبی و ضد التهابی آن، می تواند در تسریع بهبود بیماری موثر باشد. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی تزریق داخل ضایعه ای مگلومین آنتی مونات و پانسمان نقره، تزریق داخل ضایعه ای مگلومین آنتی مونات و پانسمان ساده و تزریق داخل ضایعه ای مگلومین آنتی مونات به تنهایی، در درمان سالک ناشی از leishmania major می باشد.روش اجرا: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده یکسوکور، در شهر کاشان، یک منطقه اندمیک سالک در ایران، اجرا شده است. بیماران دارای معیارهای ورود به این مطالعه پس از امضای فرم رضایت نامه به مدت 6 هفته تحت درمان هفتگی با تزریق داخل ضایعه ای مگلومین آنتی مونات به تنهایی، یا با این تزریق به همراه استفاده از پانسمان های ساده یا واجد نقره قرار گرفتند. این بیماران به مدت 6 ماه از شروع درمان پیگیری شدند. پیامد اولیه، نسبت ضایعات درمان شده در هر گروه پس از دوره درمان و یک ماه پس از آن بود. پیامدهای ثانویه، نسبت موارد عود بیماری 6 ماه پس از شروع درمان، و نسبت عوارض جانبی درمان بودند. یافته ها: در کل 83 بیمار با 158 ضایعه به صورت تصادفی در 3 گروه، مورد مطالعه قرار گرفتند. نسبت های بهبودی کامل برای سه گروه درمانی تزریق داخل ضایعه ای مگلومین آنتی مونات به تنهایی، تزریق آن به همراه پانسمان ساده و تزریق آن به همراه پانسمان واجد نقره پس از 6 هفته درمان به ترتیب 5/12%، 5/6% و 7/12% ، و در روز 72 مطالعه به ترتیب 40%، 2/42% و 4/36% بودند (05/0p>). فراوانی عوارض جانبی در سه بازوی مطالعه از لحاظ آماری اختلاف معناداری نداشتند (05/0p>). عود تنها در گروه تزریق داخل ضایعه ای مگلومین آنتی مونات به همراه پانسمان واجد نقره مشاهده شد. تعداد(نسبت) عود در مقایسه با ویزیت 7 برابر 1 مورد (7/6%) و در مقایسه با ویزیت 8 برابر 1 مورد (2% ) بود.بحث و نتیجه گیری: میزان اثربخشی مگلومین آنتی مونات به تنهایی در مقایسه با میزان اثربخشی استفاده توأم از این دارو با پانسمان ساده یا پانسمان واجد نقره در درمان سالک ناشی از l. major اختلاف آماری معناداری را نشان نداد. همچنین میزان اثربخشی این دارو برحسب نوع پانسمان مورد استفاده متفاوت نبود. فراوانی عوارض جانبی مشاهده شده در گروه های مختلف مطالعه از نظر آماری یکسان بود. میزان عود در گروه های مختلف درمانی با یکدیگر از نظرآماری اختلاف معناداری نداشتند.
خدیجه سادات حسینی علیرضا فیروز
چکیده در این تحقیق دو حسگر شیمیایی نوری مبتنی بر یون¬پذیر سنتزی بیس(تیوفنال)-4 و? 4- متیلن دی آنیلین (btmd) جهت اندازه¬گیری یون¬های جیوه(ii) و مس(ii) ساخته شده ¬است. غشای این حسگرها علاوه بر یون پذیر شامل یون¬پذیر رنگیeth5294، سدیم¬تترافنیل¬بورات (natpb) به عنوان افزودنی آنیونی و دی اکتیل سباسات (dos) به عنوان نرم کننده در غشای پلی وینیل کلرید (pvc)می¬باشد. غشای تهیه شده بر روی قطعات پلکسی گلس تثبیت شد و در محلول آبی جهت اندازه¬گیری یون مورد نظر قرار گرفت. متغیرهایی مانند ph محلول و ترکیب اجزای غشا مورد بررسی قرار گرفت و مقادیر بهینه بدست آمد؛ سپس پارامترهای زمان پاسخ و تعدیل غشا، میزان برگشت¬پذیری، طول عمر، گزینش¬پذیری، دقت و تکثیر¬پذیری برای هر دو حسگر در شرایط بهینه بدست آمد. حسگر تهیه شده برای یون جیوه (ii)، دارای دامنه¬ی¬ وسیع خطی 5-10×0/1- 13-10×0/5 و حدتشخیص14-10×43/3 مولار و زمان پاسخ 90 ثانیه در شرایط بهینه می¬باشد. حسگر فوق دارای حساسیت، دقت، تکثیر¬پذیری و گزینش¬پذیری خوبی برای اندازه¬گیری یون جیوه است. این حسگر جهت تعیین مقدار جیوه در نمونه¬های آب رودخانه¬ی زاینده رود و آب معدنی مورد استفاده قرار گرفت و نتایج حاصل با روش پلاسمای کوپل شده¬ی القایی مقایسه گردید که توافق خوبی مشاهده شد. حسگر مربوط به یون مس(ii) نیز در شرایط بهینه دارای دامنه¬ی¬ خطی 6-10× 0/1 - 13-10×0/5 و حد تشخیص 14-10×58/3 مولار یون مس با زمان پاسخ 70 ثانیه می¬باشد. با توجه به اینکه این حسگر دارای حساسیت بسیار بالا می¬باشد بنابراین از آن در تعیین مقدار یون¬ مس در نمونه¬های حقیقی استفاده کرد بدین منظور از نمونه¬های آب رود خانه زاینده¬رود، آب معدنی و سنگ معدن استفاده گردید و نتایج حاصل با نتایج حاصل از روش پلاسمای جفت شده¬ی القایی (icp) توافق خوبی داشت. کلید واژه¬ها: یون¬پذیر سنتزی بیس(تیوفنال)-4 و? 4- متیلن دی آنیلین (btmd) ؛ یون جیوه (ii) ؛ یون مس (ii) حسگر شیمیایی نوری؛ اپتود
الهام علیان نجف ابادی علیرضا فیروز
در این تحقیق مقادیر اندک فلزات روی و آهن به دو روش متفاوت مورداندازه گیری قرار گرفت. در قسمت اول تحقیق یک حسگر شیمیایی نوری برای اندازه گیری یون روی ساخته شد. در این حسگر از برموسالوفن و نمک سدیم تترا فنیل بورات به ترتیب به عنوان یون پذیر و افزودنی آنیونی استفاده شد. تأثیر پارامترهای مختلف بررسی شد و مقادیر بهینه بدست آمد. محدوده ی خطی در شرایط بهینه برای این حسگر 5-10×1/2 تا 11-10×3/9 و حد تشخیص آن 11-10×4/5 بدست آمد. درصد خطای نسبی در محلول 7-10 مولار روی 45/0 بدست آمد و زمان پاسخ برای محلول 10-10 مولار روی 245 ثانیه می باشد. این حسگر برای اندازه گیری یون روی در نمونه های حقیقی مورداستفاده قرار گرفت و نتایج حاصل با پلاسمای جفت شده ی شده القایی مقایسه شد که توافق خوبی نشان داد. در قسمت دوم تحقیق، آهن به روش میکرو استخراج مایع- مایع پخشی مورد پیش تغلیظ و اندازه گیری قرار گرفت. این روش بر مبنای تشکیل زوج یون بین کمپلکس آهن (iii) -پیروکسی کام و آنیون پیکرات می باشد. اتانول و کلروفرم به ترتیب به عنوان حلال پخش کننده و استخراج کننده انتخاب شدند. ابتدا برای مشخص کردن فاکتورهای تأثیرگذار بر استخراج طراحی پلاکت-برمان و سپس برای تعیین مقادیر پارامترهای موثر از روش طراحی ساختار مرکزی استفاده شد. در شرایط بهینه منحنی کالیبراسیون آهن در دامنه ی 96/0- 03/0 میلی گرم بر لیتر خطی و حد تشخیص 008/0 میلی گرم بر لیتر بدست آمد. اندازه گیری آهن در نمونه های حقیقی به روش میکرو استخراج انجام شد که نتایج قابل قبولی در مقایسه با روش استاندارد بدست آمد.
محمود جوادیان جزی علیرضا فیروز
چکیده ندارد.
لیلا کاشفی خیرآبادی علیرضا فیروز
چکیده ندارد.
زینب رضوانی نیا علیرضا فیروز
چکیده ندارد.