نام پژوهشگر: سیدرحیم خوب بین خوش نظر
طاهره اسدی سیدرسول موسوی حاجی
همزمان با حکومت شاه عباس اول و اقدامات سیاسی و اجتماعی او نوعی رفاه اقتصادی، آزادی اندیشه، و تعالی هنر و صنایع، نه تنها در پایتخت آن زمان یعنی اصفهان، بلکه در تمامی ایران به وجود آمد. مکتب نقاشی اصفهان که یکی از باشکوه ترین مکتب های هنری ایران است، همزمان با مکتب فلسفی اصفهان در این دوره شکل گرفت. این مکتب، به سردمداری رضا عباسی و پیروانش، به ویژگی های عمده خود از قبیل جسمیت یافتن پیکره ها، اهمیت فردیت انسان و رواج مضامین خوشی و خوش باشی عشاق و توجه به تمامی اقشار جامعه، به عنوان موضوع نگاره ها و ...دست یافت. این خصوصیات نگاره های این دوره را از تمامی مکتب های پیشین نقاشی ایرانی متمایز می کند. پژوهشگران سراسر این تفاوت را به نفوذ هنر اروپایی در اصفهان آن زمان نسبت می دهند، اما ریشه های بروز این ویژگی ها را می توان در نحله های فکری و اندیشه های رایج آن دوره نیز بررسی کرد، هم چنان که در تاریخ سراسر ملت ها، تأثیر اندیشه و فلسفه هرگز از هنر جدا نبود است. مکتب فلسفی اصفهان در حکمت متعالیه ملاصدرا به اوج تکامل خویش دست می یابد. حکیم ملاصدرا، حکمت متعالیه را استوار بر مبانی ترکیب یافته ازشریعت، فلسفه و عرفان بنا می نهد. با بررسی عمیق و موشکافانه در نگاره های مکتب اصفهان می توان تأثیرات حکمت صدرا را به عنوان اندیشه رایج در آن عصر، نظاره کرد. برای نمونه، وحدت و تشکیک وجود در اهمیت یافتن تمامی اقشار جامعه و حتی اشیاء ناچیز به عنوان مضامین مهم نقاشی در این دوره، تصویر می شود و یا مبحث حرکت جوهری در اهتزاز ملایم پیکره ها، و مضامین خلوت عشاق، مربوط به اهمیت عشق نفسانی در اندیشه صدرا و پیوند آن با رشد زیبایی و هنر در جامعه است. همچنین بازتاب مباحثی چون اهمیت زیبایی جسمانی و مبحث قوه خیال نیز، به وضوح در نقاشی ها دیده می شود. بنابراین با یا فتن بازتاب حکمت صدرا و آموزه هایش در نقاشی های مکتب اصفهان دیگر نمی توان با قضاوتی یک جانبه تمامی دگرگونی های ظاهر شده در نگاره ها را به نفوذ شیوه های غربی نسبت داد، البته تآثیر آنها را به صورت کلی نیز نمی توان انکار کرد. اما باز هم این به آن معنا نیست که بگوییم ابتدا حکمت متعالیه صدرا شکل گرفت و سپس مکتب نقاشی اصفهان! بلکه با وجود این تأثیرات می توان گفت هر دو محصول شرایط فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و تاریخی عصر شاه عباس اول هستند که تا زمان انقراض کامل سلسله صفوی مسیر تکامل را در کنار هم طی کردند.