پژوهش حاضر به دنبال ارائه تصویر کلی از میزان همخوانی و هماهنگی برنامه درسی قصدشده، اجرا شده و کسب شده درس هنر با توجه به سه عنصر آن یعنی روش تدریس، اهداف و روش های ارزشیابی بوده است.این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری مورد پژوهش، کتاب راهنمای معلم هنر، معلمین به تعداد 50 نفرو دانش آموزان 1100 نفر در سال تحصیلی 90- 89 شهر میناب بوده است. نمونه آماری تحقیق عبارت بوده است از 20 نفر از معلمان پایه سوم که مشغول تدریس بوده اند و 300 نفر دانش آموزان پایه چهارم دختر و پسر که به صورت نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده اند. دستیابی به برنامه درسی قصدشده با استفاده از مطالعه و بررسی اسناد و مدارک برنامه درسی مانند کتاب راهنمای معلم و جزوه راهنمای برنامه درسی صورت گرفته است. برای دستیابی برنامه درسی اجرا شده از پرسش نامه و فرم ارزیابی(چک لیست) مشاهده محقق ساخته، استفاده شد که شامل پرسش نامه نظر سنجی معلمان متشکل از 31 سوال و طبق مقیاس 5 درجه ای لیکرت و27 مورد در فرم ارزیابی مشاهده از عملکرد معلم از روش های تدریس و ارزشیابی در کلاس درس با همان مقیاس تنظیم شده است. برای برنامه کسب شده نیزاز فرم مشاهده ای در 30 مورد تعیین شده از دانش آموزان استفاده گردیده است.روایی صوری سوالات مربوط به پرسش نامه و مشاهده، به اسناد برنامه و تایید راهنما و مشاور بررسی شده است. ضریب پایایی پرسش نامه معلمان و فرم مشاهده به ترتیب 87/0و 83/0 محاسبه گردید. پس از جمع آوری اطلاعات لازم از طریق میدانی، تجزیه، تحلیل داده ها ی پژوهشی با استفاده از نرم افزار spss و آزمون آماری t تک گروهی انجام شد. و نتایج زیر به دست آمد: برنامه قصدشده با اجرا شده همخوانی داشت اما در برنامه قصدشده وکسب شده همخوانی لازم وجود نداشت، همچنین در روشهای ارزشیابی وتدریس برنامه اجرا شده با قصد شده همخوانی لازم وجود داشت. کلید واژه ها : برنامه قصدشده، اجراشده، کسب شده، برنامه درسی هنر، پایه سوم ابتدایی.

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با عملکرد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان میناب صورت گرفت. نمونه پژوهش مشتمل بر 220 دانش آموز پسر مقطع متوسطه می باشد که به صورت نمونه گیری خوشه ای از میان کلیه دانش آموزان شهرستان میناب، سه مدرسه مقطع متوسطه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها، پرسشنامه¬های هوش معنوی عبداله زاده و همکاران و عملکرد تحصیلی(ept)بود. همجنین برای سنجش پیشرفت تحصیلی از نمره معدل دانش آموزان استفاده شد. روش های آماری استفاده شده عبارتند از : ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیری و آلفای کرونباخ برای سنجش روایی پرسشنامه ها. نتایج نشان دادند که هوش معنوی با عملکرد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری دارد و زندگی معنوی و درک با سرچشمه هستی(مولفه هوش معنوی) قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی می باشند.

هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه ابعاد خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مدارس هوشمند و مدارس عادی شهر مرودشت بوده است. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش علی – مقایسه ای استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهر مرودشت در سال تحصیلی 92-91 می¬باشند. جهت برآورد حجم نمونه¬ پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است، به این شکل که ابتدا از بین مقاطع تحصیلی مقطع متوسطه را انتخاب کرده و سپس چهار دبیرستان عادی (دو پسرانه و دو دخترانه) و دو دبیرستان هوشمند (یک پسرانه و یک دخترانه) انتخاب و در هر دبیرستان یک کلاس انتخاب و به عنوان نمونه پژوهش مورد بررسی قرار گرفته¬اند. برای گردآوری داده¬ها از دو پرسشنامه؛ عملکرد تحصیلی(ept) و خلاقیت تورنس استفاده شده است که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش¬نامه¬¬ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. در سطح آمار توصیفی از آماره¬هایی نظیر فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار استفاده شده است. در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون، t مستقل و رگرسیون همزمان استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین عملکرد تحصیلی دانش¬آموزان مدارس هوشمند و عادی تفاوت معناداری وجود دارد، بین ابعاد خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش-آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و ابعاد خلاقیت، عملکرد تحصیلی را پیش¬بینی می¬کنند. کلید واژه ها: خلاقیت، عملکرد تحصیلی، مدارس عادی، مدارس هوشمند.

پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه ویژگیهای شخصیت و اخلاق حرفه ای با فرسودگی شغلی در کارکنان آموزشکده فنی و حرفه ای شهید رجایی شیراز انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان آموزشکده فنی و حرفه ای شهید رجایی شیراز به تعداد 200 نفر بود. نمونه مورد پژوهش 100 نفر بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی نئو، اخلاق حرفه ای و فرسودگی شغلی مورد استفاده قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در آمارتوصیفی از میانگین، انحراف استاندارد و ضریب همبستگی و در آمار استنباطی از تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین ویژگیهای شخصیت به جز بعد بازبودن و اخلاق حرفه ای (بعد برتری جویی و رقابت طلبی) با فرسودگی شغلی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج دیگر نشان داد که از میان ویژگیهای شخصیت (بازبودن، روان رنجوری و توافق پذیری) توان پیش بینی کنندگی فرسودگی شغلی را دارند. همچنین از میان ابعاد اخلاق حرفه ای فقط بعد برتری جویی و رقابت طلبی توان پیش بینی کنندگی فرسودگی شغلی را دارد.

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان ادراک معلمان از سلامت سازمانی و جهت گیری آنان در کنترل دانش آموزان مدارس ناحیه 3 شیراز در سال تحصیلی 93-92 بوده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مقطع راهنمایی آموزش و پرورش ناحیه 3 شیراز می باشند شامل (تعداد 800 نفر، 359 زن و 441 نفر مرد) و برای متناسب نمودن با استفاده از فرمول کوکران بااستفاده ازروش نمونه گیری تصادفی طبقه ای،نمونهای شامل 190 نفر،60 نفرزنو 130 نفرمردانتخاب شده ابزارگردآوری اطلاعات شامل نمونه گیری طبقه ای شیوه اختصاص متناسب براساس پایه و جنسیت نمونه 190 نفری پژوهش خود را انتخاب نموده است. که از این تعداد 60 نفر زن و 130 نفر مرد می باشند. ابزار گردآوری داده ها فهرست سلامت سازمانی مدارس راهنمایی با ضریب پایایی 70/0 (هوی و فلدمن، 1987، هوی، تارتر و کتکمپ، 1991، هوی، بارنز و سابو، 1996) و فرم جهت گیری کنترل شاگرد با ضریب پایایی 80/0 (برت و لویین سون، 1957) بوده است. داده ها با استفاده از میانگین، انحراف معیار، ، تحلیل واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که 4/30 درصد از معلمان دارای جهت گیری انسانی و 7/27 درصد از آنان دارای جهت گیری قیمی هستند. سلامت سازمانی مدارس نیز بالاتر از حد متوسط است. از میان ابعاد سلامت سازمانی بعد ساخت دهی با جهت گیری قیمی معلمان در کنترل دانش آموزان دارای رابطه مثبت و معنادار است. سلامت سازمانی با جهت گیری قیمی دارای رابطه منفی و معنادار است.