نام پژوهشگر: عباس بخشیپور رودسری
زهرا سریع القدم عباس بخشی پور رودسری
هدف کلی این تحقیق، تعیین اثرات عامل استرس زا بر عملکرد حافظه با توجه به اثرات تعدیلی سخت رویی بوده است. طرح از نوع شبه آزمایشی با پس آزمون و گروه کنترل می باشد و نمونه های پژوهش شامل 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز بوده که از طریق غربالگری بوسیله مقیاس زمینه یابی دیدگاه های شخصی انتخاب شدند؛ بطوریکه 30 نفر از آنها حائز سخت رویی بالا و 30 نفر دیگر نیز حائز سخت- رویی پایین بوده اند. هر کدام از این گروه ها نیز به دوگروه آزمایشی و کنترل تقسیم شده اند. بطوریکه با اعمال متغیر مستقل(استرس) و تعدیل کننده(سخت رویی)در نهایت 4 گروه ایجاد شد: آزمایشی با سخت رویی بالا،آزمایشی با سخت رویی پایین، کنترل با سخت رویی بالا و کنترل با سخت رویی پایین، که از لحاظ نمره کلی و نمرات مربوط به هفت خرده مقیاس آزمون حافظه وکسلر(به عنوان متغیر وابسته) به هم مقایسه شدند. برای تحلیل یافته ها از آماره های توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و استنباطی شامل تحلیل واریانس یک راهه برای آزمودن فرضیه ها و تحلیل واریانس چند متغیره به همراه آزمون های تعقیبی برای بررسی سوالات پژوهشی با استفاده از نرم افزار آماری spss بهره برده شد. نتیجه تجزیه و تحلیل نشان داد که در مورد فرضیه اصلی، بین دو گروه آزمایشی با سخت رویی بالا و سخت رویی پایین به لحاظ نمره کلی حافظه تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین بین گروه آزمایشی و کنترل با سخت- رویی بالا از نظر نمره کلی حافظه تفاوت معناداری وجود ندارد که موافق فرضیه می باشد. نیز بین گروه آزمایشی و کنترل با سخت رویی پایین از نظر نمره کلی حافظه تفاوت معناداری وجود ندارد. از نظر خرده مقیاس ها نیز گروه ها از نظر نمره خرده مقیاس های تکرار ارقام و جهت یابی باهم تفاوت معنادار دارند.
احمد منصوری عباس بخشی پور رودسری
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای نگرانی، وسواس فکری و نشخوار فکری در افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی، افسردگی و افراد بهنجار انجام گردید. بدین منظور تعداد 28 مراجع مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (gad)، 28 مراجع مبتلا به اختلال وسواس- اجبار (ocd)، 28 مراجع مبتلا به اختلال افسردگی عمده (mdd) و 28 نفر شرکت کننده بهنجار انتخاب شدند. گروه ها تا حد امکان از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شدند. پرسشنامه های نگرانی ایالت پن (pswq)، پرسشنامه ابعاد نگرانی (wdq)، پرسشنامه وسواس- اجبار مادزلی (moci)، یل- براون (y-bocs)، پرسشنامه بازنگری شده وسواس- اجبار (oci-r) و پرسشنامه سبک پاسخ نشخواری (rrs) در مورد افراد شرکت کننده اجرا گردید. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-16 و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، تحلیل واریانس چند راهه (manova) و تحلیل تمیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که: الف- افراد مبتلا به gad نگرانی شدیدتری نسبت به افراد مبتلا به mdd و افراد بهنجار تجربه می کنند. در حالیکه، تفاوتی بین آنها و افراد مبتلا به ocdدر شدت نگرانی تجربه شده وجود ندارد. علاوه براین، شدت نگرانی اندازه گیری شده بوسیله pswq بالاترین وزن را در پیش بینی gad دارد، ب- بین افراد مبتلا به gadو افراد مبتلا به mdd، ocdو افراد بهنجار تفاوت معنی داری در نمره کل پرسشنامه ابعاد نگرانی وجود ندارد، و این مقیاس پیش بینی کننده هیچ یک از گروه های مورد مطالعه نیست، ج- افراد مبتلا به ocd وسواس های فکری بیشتر و شدیدتری در قیاس با افراد مبتلا به gad، mdd و افراد بهنجار تجربه می کنند. بعلاوه، وسواس فکری بالاترین وزن را در پیش بینی ocd و کمترین وزن را در پیش بینی gad دارد و د- افراد مبتلا به mdd نشخوار فکری شدیدتری نسبت به افراد مبتلا به gadو بهنجار تجربه می کنند. با این وجود تفاوت معنی داری بین آنها و افراد مبتلا به ocd مشاهده نشد. بعلاوه، نشخوار فکری بالاترین وزن را در پیش بینی ocd و کمترین وزن را در پیش بینی mdd دارد.در مجموع، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که عود افکار منفی ویژگی مهم gad، ocd و mddاست. به عبارت دیگر، نگرانی، وسواس و نشخوار فکری سازه های شناختی به هم پیوسته ای هستند که بر علایم افسردگی و اضطراب تاثیر می گذارند و سبب تشدید و تداوم gad، ocd و mdd می شوند.
وهاب محمدپور جلیل باباپور خیرالدین
مقدمه:اختلال طیف اوتیسم اختلال فراگیر رشدی است که با مشکلات اجتماعی، محدودیت های ارتباطی و رفتارها و علایق محدود شده مشخص می شود.پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش الگودهی ویدئویی بر تعاملات اجتماعی و مهارتهای خودیاری کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی تک موردی می باشد. شرکت کنندگان پژوهش را 4 کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم خفیف تا متوسط تشکیل دادند. ابزارهای پژوهش، مقیاس درجه بندی اوتیسم کودکان و چک لیست مهارتهای مراقبت از خویشتن بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل نموداری و ترسیمی استفاده شد. نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که روند درمان باعث افزایش مهارت های خودیاری شستن دست و صورت، خشک کردن دست و صورت با حوله، مسواک زدن دندانها،پوشیدن و درآوردن لباس و افزایش تعاملات اجتماعی به شکل نگاه مستقیم به چشم ها، بازی با تشک فنری، بازی با مکعب های ساخت و کاهش زمان درگیر شدن در بازی با تشک فنری و مکعب ساخت شده است. براساس نتایج بدست آمده می توان گفت که الگودهی ویدئویی در افزایش تعاملات اجتماعی و مهارتهای خودیاری کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم روش موثری می باشد.
علی اقبالی منصور بیرامی
هدف از انجام این پژوهش بررسی و مقایسه ی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود نشانه های پریشانی روان شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان عقب مانده ذهنی با توجه به اثرات تعدیلی سبک های عاطفی در شهر تبریز بود. در این مطالعه شبه تجربی، جامعه آماری این پژوهش، شامل مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزشگاه های استثنایی شهر تبریز بود. پس از اجرای پرسشنامه سبک عاطفی، از بین آن ها، تعداد 60 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شده و در دو گروه اصلی شامل شش زیر گروه 10 نفره تقسیم شدند. گروه اول یک دوره درمان آموزش تنظیم هیجان را در 8 جلسه 2 ساعتی، دریافت کرد. گروه دوم در طول همین مدت، هشت جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی کرد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه های سبک عاطفی(afq)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان شناختی(cerq) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (dass) بود. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری و تحلیل واریانس یک راهه صورت گرفت. نتایج نشان داد در سطوح ترکیبی روش های درمانی و سبک های عاطفی میزان متغیرهای وابسته مورد مطالعه به طور کلی متفاوت است، و اثر تعاملی متغیرهای مستقل (آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی) و سبک های عاطفی بر متغیرهای وابسته سرزنش خود، نشخوار ذهنی، فاجعه سازی، سرزنش دیگران و افسردگی معنی دار است. در بررسی مقایسه ی میانگین پس آزمون این متغیرهای وابسته در دو روش درمانی مشاهده می گردد که تفاوت میانگین ها در سبک عاطفی پنهان کننده با تعدیل کننده و تحمل کننده معنی دار است، و این معنی داری به نفع روش آموزش تنظیم هیجان است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که اثربخشی متغیر مستقل آموزش تنظیم هیجان بر تمامی متغیرهای وابسته افسردگی، اضطراب، استرس، سرزنش خود، نشخوار ذهنی، فاجعه انگاری، سرزنش دیگران و اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تنها بر نشخوار ذهنی معنی دار است.