نام پژوهشگر: عباس عبداللهی پناه
ناهید میرزایی منصور زیبایی
جوامع عشایری همواره در تولید گوشت با توسعه یک سیستم خلاق و پایدار در استفاده از منابع طبیعی کمیاب، نقش حیاتی ایفا نموده اند. در طول دهه اخیر، عشایر تغییراتی را به دلیل فشارهای خارجی نظیر خشکسالی تجربه نموده اند که چشم اندازهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را دگرگون نموده و همچنین موجب کاهش سلامت مراتع گردیده است. در حقیقت خشکسالی یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی عشایر است. دامداران برای کاهش اثرات خشکسالی از استراتژی های مختلفی استفاده می کنند اما استراتژی هایی که اغلب مورد استفاده قرار می گیرد فروش دام (کاهش اندازه گله) و خرید علوفه اضافی جهت مقابله با کمبود علوفه است. همچنین با توجه به اثرات منفی و ناخواسته خشکسالی، دولت نیز جهت مقابله با آن مجموعه سیاست هایی را دنبال نموده است. هدف این مطالعه بررسی پیامدهای مالی استراتژی های مدیریتی است که اغلب در خلال دوره طولانی خشکسالی به کار گرفته می شود و ارزیابی سیاست های مدیریت خشکسالی دولت در حمایت از جوامع عشایری است. این ابزارهای مدیریتی و سیاستی بایدیکپارچگی جنبه های اقتصادی و زیست محیطی تصمیمات مرتبط با خشکسالی را بهبود بخشند. جهت نیل به این هدف، مطالعه حاضر به دو بخش تقسیم شد. در بخش نخست اثرات خشکسالی در مزارع نماینده، کمی شد و استراتژی های مدیریتی با استفاده از مدل برنامه ریزی تصادفی دو مرحله ای بررسی گردید. سیاست های مدیریت خشکسالی دولت در حمایت از جوامع عشایری با استفاده از مدل در قسمت دوم شبیه سازی شد. نمونه ای مشتمل بر 124 تولید کننده، برای مصاحبه انتخاب گردید و داده های لازم در سطح مزرعه برای سال 1389 جمع آوری شد. مزارع نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده دو مرحله ای به دست آمد. نتایج نشان داد که افزایش در هزینه خرید علوفه اضافی به دلیل خشکسالی بین 38 تا 77 درصد میان مزارع نماینده متغیر و اثر خشکسالی بر کاهش اندازه گله بین 9 تا 24 راس بود. نتایج همچنین نشان داد که زمان و میزان خرید علوفه اضافی و کاهش اندازه گله مزارع نماینده، بهینه نیست و این مزارع می توانند از طریق حرکت به سمت نقطه بهینه، وضعیت اقتصادی خود را بهبود بخشند. نهایتا، ترتیب سیاستهای مدیریت خشکسالی دولت بر اساس بهبود یکپارچگی جنبه های اقتصادی و زیست محیطی عبارتند از تامین آب آشامیدنی، بیمه دام، تامین وام کم بهره، خرید تضمینی دام و تامین علوفه ارزان قیمت.
عباس عبداللهی پناه سیامک پارسایی
این پژوهش با هدف تعیین مقدار مصرف بهینه مکمل اوره، ملاس و مواد معدنی در گوسفند در شرایط عشایری ایل قشقایی و اثر آن بر درصد بره زایی ، افزایش وزن روزانه و وزن از شیرگیری بره انجام شد. بدین منظور تعداد 75 رأس میش از توده گوسفند ترکی قشقایی که یک تا چهار شکم زایش داشتند در قالب یک طرح کاملا تصادفی مورد استفاده قرار گرفتند. تیمارهای آزمایش شامل 3 گروه شاهد، تیمار 100 و تیمار 150 بودند و هر تیمار دارای 25 تکرار (25 رأس میش) بود. ترکیب بلوک اوره، ملاس و مواد معدنی بر اساس وزن تر شامل: ملاس نیشکر42 درصد، اوره 10 درصد، سبوس گندم 32 درصد، نمک معمولی 2 درصد، مکمل معدنی- ویتامینی 1 درصد، گچ 10 درصد، سیمان 2 درصد و جوش شیرین 1 درصد بود. منبع اصلی خوراک برای همه¬ی میش ها علوفه مرتعی بود، اما هر رأس میش در تیمارهای 100 و 150 روزانه به ترتیب 100 و 150 گرم بلوک مکمل در دو گامه مصرف کرد و تیمار شاهد بلوک دریافت نکرد. گامه¬ی نخست از 20 روز پیش از قوچ اندازی در گله شروع و 70 روز ادامه یافت. گامه¬ی دوم از 30 روز پیش از زایش میش¬ها شروع و تا 90 روز پس از آن به ظول انجامید. میش-های تیمارهای 100 و 150 از 30 روز پیش از زایش تا پایان آن بلوک¬های با 5 درصد اوره مصرف کردند. در فراسنجه درصد بره زایی تیمارهای 100 و 150 در مقایسه با تیمار شاهد افزایش معنی¬دار داشتند (p<0/05) و گروه شاهد دارای کمترین درصد بره¬زایی بود. در این فراسنجه 20 درصد میش¬ها در گروه شاهد قصر شدند ولی در تیمارهای 100 و 150 میش قصر وجود نداشت. وزن بره تیمارهای 100 و 150 در مقایسه با تیمار شاهد افزایش معنی¬دار داشت (p<0/05). از نظر وزن از شیرگیری بره در 90 روزگی بین تیمارها تفاوت معنی¬داری وجود داشت (p<0/05). بالاترین وزن از شیرگیری بره مربوط به تیمار 100 و پایین¬ترین آن مربوط به تیمار شاهد بود. افزایش وزن روزانه بره بطور معنی¬داری تحت تأثیر تیمارها قرار گرفت (p<0/05). بره تیمارهای 100 و شاهد به ترتیب بیشترین و کمترین افزایش وزن روزانه را داشتند. بطور کلی نتایج نشان داد مصرف روزانه 100 گرم بلوک مکمل اوره، ملاس و مواد معدنی نتایج معنی¬داری بر عملکرد گوسفند در شرایط دامداری عشایری داشت. بنا بر این قابل توصیه می¬باشد.