نام پژوهشگر: سید محمدتقی تقوی فرد
محسن شفیعی نیک آبادی کامران فیضی
شرکت های موفق، شرکت هایی هستند که به طور پیوسته برای حل مسائل جدید و ناآشنا، دانش جدید را کشف و یا خلق کرده و این دانش را به صورتی هدفمند و نظام یافته و متناسب با اهداف تخصصی راهبردی در تمامی لایه ها و بخش های مختلف سازمان توسعه داده و به دنبال تبدیل آن به فناوری و محصولات جدید باشند. سوال مهم اینست که چگونه می توان عوامل دانش سازمانی را به طور کارآمد و اثربخش ملاحظه نموده تا از مجموعه مزایای آن جهت اهداف راهبردی توسعه ای سازمان بهره مند شد. از طرفی دیگر در اقتصاد امروز، رقابت دیگر شرکت در برابر شرکت نیست، بلکه این زنجیره ها هستند که به رقابت با هم پرداخته اند. در این پژوهش سعی می شود پژوهشی منسجم، مبتنی بر تحقیقات پیشین و داده های اولیه در حرکت از نظریه به کاربرد، برای تاثیر فرآیندهای مدیریت دانش بر بهبود عملکرد زنجیره تامین انجام شود. به همین منظور بررسی و ارائه مدل مورد نظر در بستر دو مبحث مدیریت دانش و بهبود عمکلرد زنجیره تامین صورت خواهد گرفت. بر همین اساس سوال اصلی تحقیق عبارت است از: "مدل مدیریت دانش جهت بهبود عملکرد زنجیره تامین در صنعت خودروسازی ایران به چه صورت است؟" هدف اصلی تحقیق ارائه مدلی برای مدیریت دانش جهت بهبود عملکرد زنجیره تامین در صنعت خودروسازی ایران می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی است. هدف این تحقیق، ارائه مدلی برای مدیریت دانش جهت بهبود عملکرد زنجیره تامین صنعت خودرو و توسعه دانش کاربردیِ مدیریت دانش و فرآیندهای آن و عوامل موثر بر این فرآیندها در بررسی بهبود عملکرد مدیریت زنجیره تامین در صنعت خودروسازی ایران است. قلمرو زمانی جمع آوری داده های اولیه این تحقیق از اوایل تیر ماه تا اوایل آذر ماه سال 1390 است. تحقیق در قلمرو مکانی شرکت های فعال در صنعت خودرو سازی ایران انجام شده است. سپس بر اساس مرور ادبیات و استفاده از جمعی از خبرگان دانشگاهی و صنعت، چارچوبی برای عوامل مدیریت دانش در زنجیره تامین صنعت خودرو سازی طراحی شد. بر اساس این چارچوب، مدل مفهومی و در نهایت ساختار چندبعدی تحقیق مشخص شد. بر پایه مدل طراحی شده و شاخص های استخراجی از ادبیات و جرح و تعدیلات صورت گرفته در آنها توسط خبرگان، پرسشنامه تحقیق طراحی گردید. این چارچوب، شامل 5 بعد اصلی می باشد. عوامل سازمانی، عوامل برون سازمانی و عوامل تکنولوژیک، بیانگر متغیرهای مداخله گر بوده، فرآیندهای مدیریت دانش بیانگر متغیرهای مستقل و ابعاد عملکرد زنجیره تامین نیز نشاندهنده متغیرهای وابسته تحقیق می باشند. ابزار تحقیق توسط روایی ظاهری و محتوایی، روایی سازه و روایی تشخیصی و همچنین از طریق بررسی پایایی به کمک روش آلفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفته است. بعد از جمع آوری پرسشنامه ها از 206 کارشناس صنعت خودرو، از روش های توصیفی و استنباطی برای تحلیل داده ها استفاده شد. در گام اول، ابتدا شاخص های کلیدی برای هر یک از ابعاد تحقیق توسط تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و دوم مشخص شد. بعد از این کار، هر یک از ابعاد تحقیق به طور کلی مورد تحلیل قرار گرفتند. سپس مدل نهایی تحقیق در قالب یک ساختار چندبعدی، مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت. در این بخش، یافته های تحقیق به صورت مجزا و با استفاده از مصاحبه ای ساختاریافته با دو نفر از خبرگان صنعت مورد تحلیل و بحث قرار می گیرند. در تحقیق موجود در صنعت خودرو، تنها عاملی که در میان متغیرهای مداخله گر به عنوان عامل موثر بر فرآیندهای مدیریت دانش شناخته شد، عوامل درون سازمانی بود. تمامی فرآیندهای مدیریت دانش، به صورت تقریبا برابری تحت تاثیر عوامل درون سازمانی می باشند. با توجه به نتایج حاصل شده از مدل تحقیق، چنین می توان استنباط نمود که مدل کلی ارائه شده برای مدیریت دانش، بیشترین تاثیر خود را بر عملکرد غیر مالی (به ترتیب: مولفه های رشد و نوآوری، مشتری و فرآیند داخلی) زنجیره تامین خواهد داشت.