در جامعه امروزی که فناوری اطلاعات به عنوان یکی از ابزارهای ضروری در توسعه سازمان ها مطرح است، دیگر نمی توان فناوری اطلاعات را از مجموعه برنامه ریزی و توسعه سازمان ها جدا نمود. سازمان بورس نیز که مهمترین نهاد مالی در اقتصاد هر کشور محسوب شده و نمایانگر اقتصاد یک جامعه می باشد، از این اصل مستثنی نبوده و بی نیاز از این فناوری نیست. در تحقیق حاضر سعی شده است تا عوامل موثر بر پیاده سازی بورس الکترونیک شناسایی و طبقه بندی شود و در نهایت میزان آمادگی سازمان بورس از دیدگاه مشتریان و کارگزاران و همچنین اساتید دانشگاه بررسی گردد. بر اساس یافته های این تحقیق شش بعد سازمانی و عملیاتی، بازاریابی و اقتصادی (مالی)، قانونی (حقوقی)، سیستم و تکنولوژی، منابع و زمان بندی و فرهنگی امکان سنجی مورد شناسایی و بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که هم اکنون سازمان بورس و اوراق بهادار از نظر هیچیک از ابعاد فوق، آمادگی پیاده سازی به صورت الکترونیک را ندارد. همچنین میزان آماده بودن این شرایط تاکنون به صورت زیر بدست آمد: عوامل سازمانی و عملیاتی، عوامل منابع و زمان بندی، عوامل قانونی (حقوقی)، عوامل سیستم و تکنولوژی، عوامل بازاریابی و اقتصادی (مالی) و عوامل فرهنگی؛

با بررسی تولیدات صنعت پتروشیمی به راحتی می توان دریافت که امروزه صنایع پتروشیمی از اصلی ترین و حیاتی ترین صنایع تولیدی در حیات اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگ هر جامعه است.از طرفی پیشرفت در مسیر توسعه نیازمند جزم کردن عزم ملی برای فعال کردن همه بخشهای اقتصادی کشور و تولید انبوه کالاهای مورد نیاز داخل و خارج کشور، با کیفیتی قابل رقابت با دیگران است.از این رو با توجه به مزیت نسبی صنعت نفت و گاز کشور از نظر وجود منابع اولیه، تجربه چند ده ساله، داشتن نیروی انسانی متخصص، انتظار بر این است که خود صنعت نفت، نقش مهمی در رهایی از اقتصاد تک محصولی ایفا کند. تبدیل مواد اولیه نفت و گاز به مواد پتروشیمی، ایجاد اشتغال و ارزش افزوده بیشتر از منابع نفت و گاز،دلایلی است که پتروشیمی را به عنوان یکی ازمحورهای توسعه اقتصادی وبه تعبیری طلایه دار توسعه در سیاست اقتصاد بدون نفت مطرح نموده است.در این پژوهش سعی شده برخی چالشهای موجود در توسعه صنایع پایین دستی پتروشیمی کشور مورد بررسی قرار داده شود است.لذا تعداد 200 نفر از کارشناسان صنعت پتروشیمی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و بر اساس نتایج به دست آمده از تکنیک ahp،چالش تحریم های بین المللی رتبه اول را از نظر خبرگان صنعت پتروشیمی کسب نمود.بنابراین پیشنهاد می گردد با بکارگیری مطالعات پایه ای انجام شده قبلی و مهندسی معکوس،با دست یافتن به دانش فنی مورد نیاز،بر این تحریم ها فائق آمد.

در این تحقیق ازمدل تحلیل پوششی داده ها برای مقایسه و ارزیابی بهره وری 10 شرکت فعال در صنعت داروسازی استفاده شده است. در این مدل به منظور انتخاب متغیرهای ابتدایی از روش کارت امتیازی متوازن استفاده شده و برای سنجش و جمع آوری راحتتر و دقیق تر داده ها، داده ها در فضای فازی ایجاد شده و پرسشنامه طراحی شد. در نهایت به دلیل فازی بودن مدل، با استفاده از یک تغییر متغیر مدل به یک مدل خطی تبدیل شده است. این مساله مدل مورد نظر را نهایی کرده و پس از آن اقدام به جمع آوری داده با استفاده از پرسشنامه شده است. با جمع آوری داده و تحلیل آن در نرم افزار lingo مشاهده شد که 10شرکت مورد بررسی از بهره وری مناسبی برخوردار می باشند و تنها دو شرکت در بخش مالی از بهره وری مناسبی برخوردار نمی باشند و نیاز به برنامه ریزی مجدد برای بهبود دارند.

در این تحقیق، محقق ابتدا مدل های موجود qfd در بخش خدمات را شناسایی کرده و پس از تعیین مدل مورد نظر آن را در شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران در بخش حمل و نقل بار داخلی پیاده کرده است. بدین ترتیب که: ابتدا با مطالعه مدلهای مختلف در خصوص بسط عملکرد کیفیت در سازمانهای خدماتی، مدل مناسب به روش دلفی و با نظرخواهی از اساتید دانشگاه و متخصصین صنعت حمل و نقل ریلی مشخص شد. سپس با شناسایی مشتریان سازمان (که شرکت های حمل و نقل ریلی به حساب آمده اند)، نیازهای مطرح شده از آنها دریافت و با تعیین ویژگی های خدمت، ماتریس اول مدل طرح ریزی گردید. لازم به ذکر می باشد که جهت تعیین اهمیت نیازهای مطروحه و همچنین میزان ارتباط میان هر ویژگی با نیازهای شناسایی شده به دلیل مبهم بودن اطلاعات و بیان نظرات بصورت گنگ و سربسته از تئوری فازی در این بخش استفاده شده تا از این طریق از متغیرهای عددی به جای متغیرهای کلامی استفاده شود و محاسبات عددی در ماتریس ها بدون محدودیت انجام گیرد. با تعیین ویژگی های خدمت به ترتیب در ماتریس های دوم و سوم نیز میزان اهمیت فرآیندها و استراتژیهای توسعه خدمات تعیین گردید و بدین ترتیب آن دسته از استراتژیهای توسعه خدمت در شرکت که هم راستا با نیازهای مشتریان بوده با تعیین رتبه هر کدام مشخص شد تا سازمان در جهت رفع نیازهای مشتریان اقدام به اجرای آنها نماید.

ابتدا با مطالعه مدلهای مختلف در خصوص بسط عملکرد کیفیت در سازمانهای خدماتی، مدل مناسب به روش دلفی و با نظرخواهی از اساتید دانشگاه و متخصصین صنعت حمل و نقل ریلی مشخص شد. سپس با شناسایی مشتریان سازمان (که شرکت های حمل و نقل ریلی به حساب آمده اند)، نیازهای مطرح شده از آنها دریافت و با تعیین ویژگی های خدمت، ماتریس اول مدل طرح ریزی گردید. لازم به ذکر می باشد که جهت تعیین اهمیت نیازهای مطروحه و همچنین میزان ارتباط میان هر ویژگی با نیازهای شناسایی شده به دلیل مبهم بودن اطلاعات و بیان نظرات بصورت گنگ و سربسته از تئوری فازی در این بخش استفاده شده تا از این طریق از متغیرهای عددی به جای متغیرهای کلامی استفاده شود و محاسبات عددی در ماتریس ها بدون محدودیت انجام گیرد. با تعیین ویژگی های خدمت به ترتیب در ماتریس های دوم و سوم نیز میزان اهمیت فرآیندها و استراتژیهای توسعه خدمات تعیین گردید و بدین ترتیب آن دسته از استراتژیهای توسعه خدمت در شرکت که هم راستا با نیازهای مشتریان بوده با تعیین رتبه هر کدام مشخص شد تا سازمان در جهت رفع نیازهای مشتریان اقدام به اجرای آنها نماید.

چکیده در این تحقیق سعی شده است که با توجه به در نظر داشتن مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای و همچنین انتقاداتی که بر این مدل بعنوان یک مدل تک عاملی وارد گردیده است با استفاده از متغیرهای بیشتر در پی شناسایی و تعیین ارتباط این متغیرها با اندازه شرکت نمود. قلمرو زمانی و مکانی بکار رفته در این تحقیق شامل دوره زمانی سال 1386 لغایت 1391 بوده و شرکتهایی مورد بررسی قرار گرفته اند که حداقل یک صورت مالی حسابرسی شده را ارایه نموده باشند.همچنین قلمرو مکانی این تحقیق نیز شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشند ، در این پژوهش اندازه شرکت را بعنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده و سعی گردیده است که با استفاده از متغیرهای دیگری از جمله نسبت بازدهی بعنوان یکی از مهم در ارزیابی عملکرد شرکتها و یک ازعوامل مهم در این تحقیق ،ضریب بتا بعنوان عامل تعیین کننده ریسک، نسبتp/e ، نسبتbv/mv، نسبت eps،نسبت سود خالص و نسبت بازده حقوق صاحبان سهام ،به عنوان متغیرهای مستقل بکار رفته است. ابتدا با در نظرگرفتن این موضوع که بازده شرکتها که به عنوان یکی از حساس ترین عامل مورد توجه میباشد. ارتباط این متغیر و اندازه شرکت مورد بررسی قرار گیرد. سپس رابطه متغیرهای دیگر نیز با متغیر مورد ارزیابی قرارگرفته .در ضمن نمونه بدست آمده ابتدا در سه گروه بر حسب اندازه شرکت دسته بندی شده اند و این متغیرها با توجه به اندازه هر گروه بررسی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. در انتها و با توجه به نتایج آزمونهای انجام پذیرفته فرضیه اصلی این تحقیق مورد تایید قرار گرفت.که این امر با بکارگیری فرضیات دیگر نیز که بعنوان فرضیات کمکی مورد استفاده قرار گرفته بودند نیز مورد تایید قرار گرفت. کلمات کلیدی: اندازه شرکت بازدهی ضریب بتا، نسبتp/e ، نسبتbv/m ،نسبتeps ، سودخالص ونسبت بازده حقوق صاحبان سهام

هماهنگی استراتژیک که به آن همخوانی، همسویی یا همراستایی نیز گفته می شود، جایگاه کلیدی در مطالعات سازمانی و مدیریت استراتژیک دارد زیرا یک روش مناسب برای کسب و خلق ارزش در بازار و بالا بردن عملکرد سازمان، تعامل و هماهنگی بین عناصر و اجزای سازمان و محیط می باشد. هماهنگی عامل و منبع ارزش اقتصادی برای شرکتها بوده و باید در این راستا حرکت نمایند. هماهنگی استراتژی ها دارای نتایج مفیدی می باشد که باید دید که تأثیرگذاری این عامل بر روی متغیرهای سازمانی چقدر است. در این راستا هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هماهنگی استراتژی های بازاریابی بر زنجیره تأمین به منظور ارتقاء عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط شهرک صنعتی هشتگرد بوده است که بدین منظور 202 نفر از کارکنان بخش بازاریابی، تولید، تحقیق و توسعه این شرکت ها به روش نمونه‏گیری تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه های تحقیق پاسخ گفتند. در پایان نتایج بدست آمده از پرسشنامه های تحقیق به کمک آزمون رگرسیون خطی دو متغیره مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج نشان داد که هماهنگی استراتژی های بازاریابی بر عملکرد زنجیره تأمین کسب و کارهای کوچک و متوسط شهرک صنعتی هشتگرد تأثیر معنی داری (p<0/01) دارد. عملکرد زنجیره تأمین بر عملکرد مالی و عملکرد بازاریابی کسب و کارهای کوچک و متوسط شهرک صنعتی هشتگرد تأثیر معنی داری (p<0/01) دارد. همچنین نتایج نشان داد که عملکرد بازاریابی بر عملکرد مالی کسب و کارهای کوچک و متوسط شهرک صنعتی هشتگرد تأثیر معنی داری (p<0/01) دارد.

هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیرات بکارگیری سیستم ارتباط با مشتری بر افزایش رضایت و وفاداری مشتریان در بانک سرمایه شهر تهران به روش مدل معادلات ساختاری بود. بدین منظور 220 نفر از کارکنان شعب بانک سرمایه شهر تهران به روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. آنان به پرسشنامه های مدیریت ارتباط با مشتری، رضایت مشتری و وفاداری مشتری پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، تحلیل تأییدی و معادلات ساختاری با نرم افزار spss و lisrel استفاده شد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که مدیریت ارتباط با مشتری تأثیر مثبت و معناداری بر رضایت و وفاداری مشتریان دارد علاوه بر این بصورت غیر مستقیم از طریق رضایت مشتری بر وفاداری مشتریان تأثیر دارد. همچنین رضایت مشتری تأثیر مستقیم مثبت و معناداری بر وفاداری مشتری دارد. ابعاد مدیریت ارتباط با مشتری (عملیات، سازماندهی، مدیریت مشتری) تأثیر مستقیم مثبت و معناداری بر رضایت مشتری و وفاداری مشتری دارند. علاوه بر این بصورت غیر مستقیم از طریق رضایت مشتری تأثیر غیرمستقیم مثبت و معناداری بر وفاداری مشتری دارند. بطور کلی می توان نتیجه گرفت که یاقته های پژوهش حاضر نقش مدیریت ارتباط با مشتری در رضایت و وفاداری مشتریان را مورد تأکید قرار می دهد.

سرعت فزاینده تغییرات فناورانه، از یکسو و تغییر ماهیت تقاضای مشتریان و تشدید رقابت بین سازمان ها از سوی دیگر، باعث شده است که سازمان ها به شدت بدنبال کسب مزیت های رقابتی جدید برای برتری بر رقبا و تأمین بهتر نیاز مشتریان باشند. حصول چنین اهدافی در سایه مفهوم جدیدی به نام «چابکی سازمانی» بدست می آید. برای ایجاد و یا افزایش چابکی در سازمان ها عوامل متعددی دخیل هستند که از جمله این موارد، عوامل انسانی را می توان نام برد. به عنوان مثال، توجه به موضوع هوش رهبری و مدیریت را می توان نام برد. در تحقیق حاضر به بررسی بررسی تاثیر هوش شش گانه رهبری بر چابکی سازمانی در شهرداری نظرآباد پرداخته شده است. تحقیق حاضر بر اساس نحوه گردآوری داده ها، جزو تحقیقات توصیفی است و از لحاظ روابط بین متغیرها از نوع تحقیق همبستگی است. از میان جامعه آماری 400 موردی کارکنان شرکت مذکور، تعداد 198 مورد بعنوان نمونه آماری انتخاب و سپس با جمع آوری داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه های استاندارد به آزمون فرضیات تحقیق توسط آزمون های آماری کلوموگروف- اسمیرنوف، همبستگی پیرسون و همبستگی دو متغیره کندال پرداخته شده است. که بر این اساس فرضیه اصلی تحقیق به همراه 6 فرضیه فرعی مورد تائید قرار گرفتند و مشخص گردید بین تمامی ابعاد هوش ششگانه رهبری (هوش فرهنگی، هوش عاطفی، هوش اجتماعی، هوش معنوی، هوش سازمانی و هوش استراتژیک) و چابکی سازمانی کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.

در سال های اخیر کارآفرینی و پرورش سازمان ها و موسسات کوچک و متوسط به یکی از مهمترین موضوعات اقتصادی در کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است. بدون شک این اقبال و توجه مجدد به اهمیت روحیه رقابت پذیری، به سبب رکود اقتصادی، نوسان های شدید و نرخ بالای بیکاری در چرخه بین المللی بوده است. هدف تحقیق حاضر شناسایی رابطه بین هوش سازمانی و کارآفرینی سازمانی می باشد. به لحاظ شیوه جمع آوری داده ها از نوع پیمایشی می باشد چون به دنبال جمع آوری نقطه نظرات مدیران و کارشناسان ارشد بانک رفاه راجع به میزان توانمندسازی روانشناختی و بهره وری کارکنان به صورت میدانی است و از لحاظ روش تحلیل از نوع مطالعات همبستگی است چون به دنبال بررسی رابطه بین هوش سازمانی و کارآفرینی سازمانی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران و کارشناسان ارشد بانک رفاه می باشد که تعداد آنها 100 نفر است. برای تعیین نمونه آماری تحقیق از فرمول کوکران استفاده شده و با توجه به تعداد افراد تشکیل دهنده جامعه‏ حجم نمونه تعداد 80 نفر محاسبه گردید.ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه خواهد بود که با طرح سوالات از پیش طراحی شده اقدام به تکمیل آن از میان نمونه های تحقیق خواهد شد. به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از روش های آماری استنباطی به عنوان روش های اصلی تحلیل داده ها استفاده شد. از جمله روش استنباطی مورد استفاده آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن داده ها، آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین متغیرها می باشد.نتایج بیانگر آن بوده است که رابطه بین «هوش سازمانی» و «کارآفرینی سازمانی» تائید شده است. در پایان پیشنهادهایی جهت بهتر شدن متغیر های تحقیق به مدیران و افراد کلیدی در سازمان پیشنهاد گردیده است.