نام پژوهشگر: هلن اولیایی نیا
سید مرتضی طباطبایی نرگس گنجی
چکیده امروزه داستان کوتاه ـ به عنوان یک نوع ادبی ویژه و تأثیرگذار ـ جایگاهی چشمگیر در ادبیّات عربی دارد؛ امّا مراکز علمی ما آشنایی چندانی با داستان نویسی در جهان عرب ندارند. رساله حاضر، کوششی است ذوق آزمایانه برای ترجمه و شناساندن نمونه هایی از داستان کوتاه عربی به مخاطبان فارسی زبان. مجموعه داستان «السّاعه والإنسان» (1963)، اثر سمیره عزّام (1927 ـ 1967) نویسنده فلسطینی و شامل چهارده داستان کوتاه است با درونمایه هایی چون بحران هویّت و چالش های اجتماعی ناشی از سرعت تحوّلات صنعتی. زبان نویسنده از دو ویژگی سادگی و ایجاز برخوردار است و گونه ای از ادبیّات سهل و ممتنع را پیش روی می نهد که از یک سو موجب جذابیّت متن می شود و از سوی دیگر بر دشواری ترجمه می افزاید. در ترجمه این داستان ها، مترجم در ابتدا به تحلیل محتوا پرداخته است تا بتواند با برقراری رابطه عاطفی با متن و همداستانی با نویسنده، به نوعی تعادل سبکی دست یابد و از آنجا که طبیعت کار ترجمه به هنر نویسنده متن مبدأ آسیب می رساند، به منظور جبران، سعی بر آن بوده است که با تکیه بر ظرفیّت های زبان فارسی از شیوه جایگزینی استفاده شود. نتایج این ترجمه آمیخته با پژوهش نشان می دهد که تفاوت های اساسی در ساختار دو زبان فارسی و عربی و شیوه نگارش نویسنده ـ که مشتمل بر جملات پی در پی و به هم پیوسته است ـ از دشواری های اساسی ترجمه آثار عزّام به شمار می رود و با توجّه به عرف داستان نویسی فارسی، در اغلب داستان های این نویسنده بهتر است گفتگوها به نثر محاوره ای ترجمه شود. کلیدواژگان: داستان کوتاه، سمیره عزّام، السّاعه والإنسان، ادبیّات فلسطین.
مژده گهرنگی هلن اولیایی نیا
جیمس جویس همواره یکی از چهره های برجسته ی ادبیات قرن بیستم بوده و تا کنون مقالات و کتاب های بی شماری در رابطه با نقد آثارش چاپ شده است. رمان خارق العاده ی وی به نام " چهره هنرمند در جوانی" که در سال 1916 چاپ شد، نمایانگر تکنیک های مدرنیستی جویس است که در آن شکل گیری یک هنرمند و باورهایش را از کودکی تا جوانی به ما نشان می دهد. استیون قهرمان داستان با اتفاقاتی که در طول رمان برایش رخ می دهد در آخر تصمیم می گیرد تا تمام مرزهای پشت سرش را کنار زده و هنرمندی نو از درون خود متولد می کند. از طرفی دیگر در سال 1994 نویسنده ای نه چندان مشهور به نام جویس کری در اولین گروه داستانی خود که متشکل از سه رمان مرتبط به هم می باشد در داستان آخر این گروه رمانی در خور تحسین به نام"دهان اسب" خلق میکند تا بار دیگرذهن علاقمندان ادبیات را به رمان مشابهش یعنی "چهره هنرمند در جوانی" پیوند زند. در رمان کری نیز با فرد به ظاهر هنرمندی مواجه هستیم که جیمی نام دارد. درواقع جیمی نوعی ضد هنرمند به ما عرضه میشود که گاه ما را به خنده وامیدارد وی نباید فراموش کرد که کری با استفاده از این تکنیک سعی بر این دارد تا دیدگاه خود را نسبت به هنرمند مفرن بیستمی ارائه دهد. در این تحقیق هدف آن است تا با بکارگیری نظریات والترپیتر به عنوان پیشکسوتی که دیدگاهش در عصر مدرنیسم بسیار موثر و نافذ می باشد مقایسه ای بین این دو اثر صورت گیرد تا چهره ی هنرمند در قرن بیستم بهتر درک شود.